۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ(۹۳) | وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ(۹۳) | ||
فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرَانَ | فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ(۹۴) | ||
وَ حَرَامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ(۹۵) | وَ حَرَامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ(۹۵) | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
اين است | اين است آیين شما، آیينى واحد و من پروردگار شمايم، پس تنها مرا بپرستيد. (۹۲) | ||
و پاره پاره كردند دين خود را، همه به سوى ما باز مى گردند (۹۳) | و پاره پاره كردند دين خود را، همه به سوى ما باز مى گردند. (۹۳) | ||
و هر كس اعمال شايسته كند و | و هر كس اعمال شايسته كند و مؤمن باشد، كوشش او بدون پاداش نماند و ما ثبت كننده مساعى او هستيم. (۹۴) | ||
بر هر دهكده كه هلاكشان | بر هر دهكده كه هلاكشان كرديم، مقرر كرديم كه ديگر باز نگردند. (۹۵) | ||
تا وقتى كه | تا وقتى كه سدّ يأجوج و مأجوج گشوده شود و از هر تپه و بلندى سرازير گردند. (۹۶) | ||
و وعده حق نزديك شود و ديدگان كسانى كه كافر | و وعده حق نزديك شود و ديدگان كسانى كه كافر بودند، خيره ماند، كه اى واى بر ما كه از اين حال غافل بوديم، بلكه ستمگر بوديم. (۹۷) | ||
شما و آنچه به غير خدا مى | شما و آنچه به غير خدا مى پرستيد، همه سوخت دوزخيد و به آن وارد خواهيد شد. (۹۸) | ||
اگر اينان خدا | اگر اينان خدا بودند، وارد جهنم نمى شدند، اما همگى در آن جاودانند. (۹۹) | ||
در | در آن جا ناله اى دارند و در آن جا چيزى نمى شنوند. (۱۰۰) | ||
و كسانى كه درباره | و كسانى كه درباره آن ها از جانب ما قلم به نيكى رفته، از جهنم دور شوند. (۱۰۱) | ||
و حتى زمزمه آن را نشنوند و در آنچه | و حتى زمزمه آن را نشنوند و در آنچه دل هايشان بخواهد، جاودانند. (۱۰۲) | ||
وحشت بزرگ قيامت غمگينشان نكند و فرشتگان به استقبالشان آيند كه اين روزى است كه به شما وعده مى دادند (۱۰۳) | وحشت بزرگ قيامت غمگينشان نكند و فرشتگان به استقبالشان آيند كه اين روزى است كه به شما وعده مى دادند. (۱۰۳) | ||
روزى كه | روزى كه آسمان ها را در هم پيچيم، چون در هم پيچيدن طومار براى نوشتن، چنان كه خلقت را از اول پديد آورديم، دوباره آن را اعاده كنيم كه كار ما چنين است. (۱۰۴) | ||
در زبور از پى آن كتاب (تورات ) چنين نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ميراث مى برند (۱۰۵) | در زبور از پى آن كتاب (تورات) چنين نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ميراث مى برند. (۱۰۵) | ||
كه در اين براى گروه عبادت | كه در اين براى گروه عبادت پيشه، بلاغى هست. (۱۰۶) | ||
و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاده ايم (۱۰۷) | و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاده ايم. (۱۰۷) | ||
بگو، حق اين است به من وحى مى رسد كه خداى من خداى يكتا | بگو، حق اين است به من وحى مى رسد كه خداى من خداى يكتا است، آيا شما مسلمان مى شويد؟ (۱۰۸) | ||
اگر پشت | اگر پشت كردند، بگو من شما (و غير شما را) يكسان آگاه كردم و من چه مى دانم آنچه به شما وعده داده اند، نزديك است، يا دور. (۱۰۹) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۴ </center> | ||
خدا سخن بلند و علنى شما و آنچه را كه پنهان مى | خدا سخن بلند و علنى شما و آنچه را كه پنهان مى داريد، مى داند. (۱۱۰) | ||
من چه مى | من چه مى دانم، شايد تأخير آن عذاب موعود به منظور آزمايش شما است و (يا) براى اين است كه تا مدتى كه مقدر شده، عمر خود را به پايان بريد. (۱۱۱) | ||
گفت پروردگارا! به حق داورى كن و پروردگار ما، بسيار بخشنده است و درباره آنچه شما مى | گفت: پروردگارا! به حق داورى كن و پروردگار ما، بسيار بخشنده است و درباره آنچه شما مى گوييد، كمك از او مى خواهيم كه هر كس بايد از او كمك بخواهد. (۱۱۲) | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
در اين | در اين آيات، به مضمون اول سوره برگشت شده. زيرا در آن آيات بيان مى فرمود كه براى بشر معبودى است واحد، و آن معبود، همان كسى است كه آسمان ها و زمين را خلق فرموده، و لذا بايد او را از طريق نبوت، و پذيرفتن دعوت انبيا بپرستند، و با پرستش وى، آماده حساب يوم الحساب شوند. | ||
پس | و نبوت، جز به يك دين دعوت نمى كند، و آن دين توحيد است، همچنان كه موسى، و قبل از او ابراهيم، و قبل از وى نوح، و همچنين انبيا قبل از نوح، و بعد از موسى - مانند ايّوب، و ادريس و غير آن دو، از پيامبرانى كه اسامی شان و پاره اى از انعام هايى كه خدا به ايشان كرده و در قرآن كريم آمده - همه به آن دعوت مى كردند. | ||
پس بشر امتى است واحده، و داراى ربّى واحد، و آن خداى عزّ اسمه است. و دين واحد، و آن دين توحيد است كه در آن، تنها خدا عبادت مى شود. دعوت الهى همين است و بس، وليكن مردم اين دين واحد را قطعه قطعه كردند، و خدايانى به جاى خدا براى خود درست كردند، و اديانى غير از دين خدا تراشيدند، و به همين جهت اختلاف در ميان خود پديد آوردند، و هدف هايشان در دنيا و آخرت مختلف گشت. | |||
اما در آخرت، بشرهاى صالح به زودى با شكر خدا از ايشان مواجه گشته و به هيچ ناملايمى بر نمى خورند و مدام در نعمت و كرامت اند. و اما غير صالحان، در عذاب و عقاب اند. اين وضع آنان در آخرت، و اما در دنيا كه خداى عزوجل، صالحان از ايشان را وعده داده كه زمين را به ارث به ايشان دهد، و خانه عاقبت را هم خاصّ ايشان كند. و طالحان و بدكاران را وعده داده كه به هلاكت رساند و نابود سازد، و سعی شان را بى نتيجه گذارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۵ </center> | ||
مراد از «امت واحده» در آیه شریفه: «إنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُم أُمَّةً وَاحِدَة»== | |||
«'''إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً | «'''إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ'''»: | ||
كلمۀ «أُمّة»، به معناى جماعتى است كه مقصد واحدى آن ها را جمع كرده باشد. خطاب در آيه شريفه، به طورى كه سياق به آن گواهى مى دهد، خطابى است عمومى، كه تمامى افراد مكلف بشر را در بر مى گيرد. | |||
و معناى آيه اين است كه : اين نوع | و مراد از امت در اين جا، نوع انسان است، كه معلوم است نوع براى خود وحدتى دارد، و همه انسان ها در آن نوع واحدند، و اگر اسم اشاره «هَذِهِ» را مؤنث آورده، به مناسبت تأنيث خبر «إنّ» است، كه همان كلمۀ «امت» مى باشد. | ||
و معناى آيه اين است كه: اين نوع انسانى، امت شما بشر است، و اين هم واحد است، (همه در انسانيت يكى هستند). پس امت واحده اى هستيد و من - اللّه واحد تعالى - پروردگار شما هستم. زيرا مالك و مدبّر شمايم، پس تنها مرا بپرستيد، و نه ديگران را. | |||
و در جملۀ «أُمّة وَاحِدة»، به دليل خطاب «فَاعبُدُون» اشاره نموده. براى اين كه نوع انسانى، وقتى نوعى واحد، و امتى واحده و داراى هدف و مقصدى واحد باشد و آن هدف هم، عبارت باشد از: سعادت حيات انسانى. ديگر ممكن نيست غير ربّى واحد، ارباب ديگرى داشته باشد. چون ربوبيت و الوهيت، منصب تشريفى و قراردادى نيست، تا انسان به اختيار خود هر كه را و هرچه را خواست براى خود رب قرار دهد، بلكه ربوبيت و الوهيت به معناى مبدئيت تكوين و تدبير است، و چون همه انسان ها از اولين و آخرينشان يك نوع و يك موجودند، و نظامى هم كه به منظور تدبير امورش در او جريان دارد، نظامى است واحد و متصل و مربوط كه بعضى اجزاء را به بعضى ديگر متصل مى سازد. | |||
قهرا اين نوع واحد و نظام واحد را جز مالك و مدبّرى واحد به وجود نياورده است، و ديگر معنا ندارد كه انسان ها در امر ربوبيت با هم اختلاف كنند، و هر يك براى خود ربّى اتخاذ كند، غير ربّ آن ديگرى، و يا در عبادت راهى برود غير آن راهى كه ديگرى سلوك مى كند. پس انسان نوع واحد است و لازم است ربّى واحد اتخاذ كند، و او ربّى باشد كه حقيقت ربوبيت را واجد باشد، و او خداى عزّ اسمه است. | |||
بعضى گفته اند: مراد از «امت»، دين است، و اشاره به كلمۀ «هذه» به دين اسلام است كه دين همه انبيا بوده. و مراد از اين كه فرمود «امت واحده اى» است، اين است كه اجتماع انبيا و بلكه اجماعشان بر آن است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۶ </center> | ||
آن اتفاق دارند. ليكن اين معناى بعيدى است | و معناى آيه اين است كه: ملت اسلام، ملت شما است، كه واجب است حدود آن را حفظ كنيد، و ملتى است كه همه انبيا «عليهم السلام» بر آن اتفاق دارند. ليكن اين معناى بعيدى است. زيرا استعمال «امت» در دين، به فرضى كه جايز باشد، به نحو مجاز جايز است كه بدون قرينه نمى شود مرتكب آن شد. | ||
علاوه بر اين، با اين كه معناى حقيقى كلمه معناى رو به راهى است و ساير كلمات قرآنى از قبيل «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إلّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاختَلَفُوا»، آن را تأييد مى كند - چون به طورى كه مى بينيد اين آيه، اجمال آيه فوق و آيه بعدى اش را متضمن است - ديگر نه اجبارى داريم و نه احتياجى به اين كه مرتكب مجاز شويم. | |||
از اين هم كه بگذريم، تعبير در جملۀ «وَ أنَا رَبُّكُم» به «ربّ» و نه به «إله» بدون وجه مى ماند. زيرا اگر امت به معناى دين بود، ممكن بود بفرمايد: «وَ أنَا إلَهُكُم»، به خلاف اين كه امت را به معناى جماعت بگيريم، كه در اين صورت، آوردن كلمۀ «ربّ» به خاطر نكته اى خواهد بود و بنابر آن، معناى آيه اين مى شود كه: | |||
شما افراد بشر نوع واحدى هستيد و من مالك و مدبر امور شمايم. پس مرا بپرستيد، تا مرا معبود خود گرفته باشيد. | |||
در اين آيه، وجوه بسيارى ديگر آورده اند كه چون همگى از سياق آيه دور بود، از نقلش خوددارى كرديم. اگر شما بخواهيد بدان ها وقوف يابيد، مى توانيد به كتب تفسيرى مفصل مراجعه كنيد. | |||
<span id='link320'><span> | <span id='link320'><span> | ||
ویرایش