گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۵: خط ۲۵:
<span id='link273'><span>
<span id='link273'><span>


==بيان وصف مؤ منينى كه به عهد خود وفا كردند ==
==بيان وصف مؤمنانى كه به عهد خود وفا كردند ==
«'''مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صدَقُوا مَا عَهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضى نحْبَهُ وَ مِنهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً'''»:
«'''مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضى نحْبَهُ وَ مِنهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً'''»:


راغب گفته كلمه ((نحب (( به معناى نذرى است كه محكوم به وجوب باشد، مثلا وقتى گفته مى شود ((فلان قضى نحبه (( معنايش اين است كه فلانى به نذر خود وفا كرد، و در قرآن آمده ((فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر(( كه البته منظور از آن ، مردن است ، همچنان كه مى گويند: ((فلان قضى اجله - فلانى اجلش را به سر رساند(( و يا مى گويند ((فلان استوفى اكله - فلانى رزق خود را تا به آخر دريافت كرد(( و يا مى گويند: ((فلان قضى من الدنيا حاجته - فلانى حاجتش را از دنيا برآورد((
راغب گفته: كلمۀ «نَحب»، به معناى نذرى است كه محكوم به وجوب باشد. مثلا وقتى گفته مى شود: «فُلانٌ قَضَى نَحبَهُ»، معنايش اين است كه: «فلانى، به نذر خود وفا كرد». و در قرآن آمده: «فَمِنهُم مَن قَضَى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِر»، كه البته منظور از آن، مُردن است، همچنان كه مى گويند: «فُلانٌ قَضَى أجَلَهُ: فلانى اجلش را به سر رساند». و يا مى گويند: «فُلانٌ استَوفَى أكلَهُ: فلانى، رزق خود را تا به آخر دريافت كرد». و يا مى گويند: «فُلانٌ قَضَى مِنَ الدُّنيَا حَاجَتَهُ: فلانى، حاجتش را از دنيا برآورد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۳۵ </center>
«'''صدقوا ما عاهدوا الله عليه'''» - يعنى صدق خود را در آنچه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) عهد كرده بودند به ثبوت رساندند، و آن عهد اين بود كه هر وقت به دشمن برخوردند فرار نكنند، شاهد اينكه مراد از عهد اين است ، محاذاتى است كه آيه مورد بحث با آيه سابق دارد، كه درباره منافقين و بيماردلان سست ايمان مى فرمود: ((و لقد كانوا عاهدوا الله من قبل لا يولون الادبار - قبلا با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند(( همچنان كه همين محاذات بين آيه سابق و آيه اى كه قبلا فرموده بود كه : منافقين در چنين مخاطرى به شك افتادند، و تسليم امر خدا نشدند، نيز برقرار است
«'''صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ'''» - يعنى: صدق خود را در آنچه با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» عهد كرده بودند، به ثبوت رساندند، و آن عهد، اين بود كه: هر وقت به دشمن برخوردند، فرار نكنند.


«'''فمنهم من قضى نحبه'''» - يعنى بعضى از مؤ منين در جنگ اجلشان به سر رسيد، يا مردند، و يا در راه خدا كشته شدند، و بعضى منتظر رسيدن اجل خود هستند، و از قول خود و عهدى كه بسته بودند هيچ چيز را تبديل نكردند
شاهد اين كه مراد از «عهد»، اين است، محاذاتى است كه آيه مورد بحث، با آيه سابق دارد، كه درباره منافقان و بيماردلان سست ايمان مى فرمود: «وَ لَقَد كَانُوا عَاهَدُوا اللهَ مِن قَبلُ لَا يُوَلُّونَ الأدبَارَ: قبلا با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند»، همچنان كه همين محاذات، بين آيه سابق و آيه اى كه قبلا فرموده بود كه: «منافقان در چنين مخاطرى به شك افتادند، و تسليم امر خدا نشدند»، نيز برقرار است.


«'''لِّيَجْزِى اللَّهُ الصادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّب الْمُنَافِقِينَ إِن شاءَ أَوْ يَتُوب عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَّحِيماً'''»:
«'''فَمِنهُم مَن قَضَى نَحبَهُ'''» - يعنى: بعضى از مؤمنان در جنگ، اجلشان به سر رسيد، يا مُردند، و يا در راه خدا كشته شدند، و بعضى منتظر رسيدن اجل خود هستند، و از قول خود و عهدى كه بسته بودند، هيچ چيز را تبديل نكردند.


لام در اول آيه ، لام غايت است ، چون مضمون آيه غايت و نتيجه براى همه نامبردگان در آيات قبل است ، چه منافقين و چه مؤ منين
«'''لِّيَجْزِىَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَّحِيماً'''»:


«'''ليجزى الله الصادقين بصدقهم'''» - مراد از صادقين مؤ منين اند، كه قبلا هم سخن از صدق ايشان بود، و حرف ((باء(( در جمله ((بصدقهم (( باى سببيت است ، و آيه چنين معنا مى دهد، كه نتيجه عمل منافقين و مؤ منين اين شد كه خداى تعالى مؤ منين ى را كه به عهد خود وفا كردند، به سبب وفايشان پاداش دهد
«لام» در اول آيه، «لام» غايت است. چون مضمون آيه، غايت و نتيجه براى همه نامبردگان در آيات قبل است. چه منافقان و چه مؤمنان.


«'''و يعذب المنافقين ان شاء او يتوب عليهم'''» - يعنى و منافقين را اگر خواست عذاب كند، كه معلوم است اين در صورتى است كه توبه نكنند، و يا اگر توبه كردند نظر رحمت خود را به ايشان برگرداند، كه خدا آمرزنده و رحيم است
«'''لِيَجزِىَ اللهُ الصَّادِقِينَ بِصِدقِهِم'''» - مراد از صادقين، مؤمنان اند، كه قبلا هم، سخن از صدق ايشان بود. و حرف «باء» در جملۀ «بِصِدقِهِم»، باى سببيّت است، و آيه چنين معنا مى دهد كه: نتيجه عمل منافقان و مؤمنان، اين شد كه خداى تعالى، مؤمنانى را كه به عهد خود وفا كردند، به سبب وفايشان پاداش دهد.
 
«'''وَ يُعَذِّبَ المُنَافِقِينَ إن شَاءَ أو يَتُوبَ عَلَيهِم'''» - يعنى: و منافقان را اگر خواست عذاب كند، كه معلوم است اين، در صورتى است كه توبه نكنند، و يا اگر توبه كردند، نظر رحمت خود را به ايشان برگرداند، كه خدا آمرزنده و رحيم است.
<span id='link274'><span>
<span id='link274'><span>
==اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود ==
==اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود ==
در اين آيه از جهت اينكه غايت رفتار منافقين و مومنين را بيان مى كند، نكته لطيفى هست ، و آن اين است كه چه بسا ممكن است گناهان ، مقدمه سعادت و آمرزش شوند، البته نه از آن جهت كه گناهند، بلكه از اين جهت كه نفس آدمى را از ظلمت و شقاوت به جايى مى كشانند، كه مايه وحشت نفس شده ، و در نتيجه نفس سرانجام شوم گناه را لمس ‍ نموده ، متنبه مى شود و به سوى پروردگار خود برمى گردد، و با برگشتنش همه گناهان از او دور مى شود، و معلوم است كه در چنين وقتى خدا هم به سوى او برمى گردد، و او را مى آمرزد
در اين آيه از جهت اينكه غايت رفتار منافقين و مومنين را بيان مى كند، نكته لطيفى هست ، و آن اين است كه چه بسا ممكن است گناهان ، مقدمه سعادت و آمرزش شوند، البته نه از آن جهت كه گناهند، بلكه از اين جهت كه نفس آدمى را از ظلمت و شقاوت به جايى مى كشانند، كه مايه وحشت نفس شده ، و در نتيجه نفس سرانجام شوم گناه را لمس ‍ نموده ، متنبه مى شود و به سوى پروردگار خود برمى گردد، و با برگشتنش همه گناهان از او دور مى شود، و معلوم است كه در چنين وقتى خدا هم به سوى او برمى گردد، و او را مى آمرزد
۱۷٬۰۷۲

ویرایش