گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۱: خط ۳۱:


==مقصود از مجادلۀ نيكو با اهل كتاب==
==مقصود از مجادلۀ نيكو با اهل كتاب==
«'''وَ لا تجَدِلُوا أَهْلَ الْكتَابِ إِلا بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ إِلا الَّذِينَ ظلَمُوا مِنْهُمْ'''»:
«'''وَ لا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكتَابِ إِلّا بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ إِلّا الَّذِينَ ظلَمُوا مِنْهُمْ'''»:


بعد از آنكه در جمله ((اتل ما اوحى اليك ((، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را ماءمور كرد تا از طريق تلاوت قرآن دعوت و تبليغ كند، اينك در جمله مورد بحث كيفيت دعوت را بيان مى كند، و از مجادله با اهل كتاب - كه اطلاق آن شامل يهود و نصارى مى شود، و مجوس و صابئين هم ملحق به آن دو مى شوند - نهى مى كند، و مى فرمايد: با اين طوايف چندگانه مجادله مكن ، مگر به طريقى كه بهترين طريق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امكان نداشته باشد.
بعد از آن كه در جملۀ «أُتلُ مَا أُوحِىَ إلَيكَ»، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را مأمور كرد تا از طريق تلاوت قرآن، دعوت و تبليغ كند، اينك در جمله مورد بحث، كيفيت دعوت را بيان مى كند، و از مجادله با اهل كتاب - كه اطلاق آن شامل يهود و نصارى مى شود، و مجوس و صابئين هم ملحق به آن دو مى شوند - نهى مى كند، و مى فرمايد: با اين طوايف چندگانه مجادله مكن، مگر به طريقى كه بهترين طريق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر، تصور و امكان نداشته باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۵ </center>
و مجادله وقتى نيكو به شمار مى رود، كه با درشتخويى و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس يكى از خوبيهاى مجادله اين است كه : با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متاذى نكند كه در اين صورت مجادله داراى حسن و نيكى است ، يكى ديگر اينكه شخص مجادله كننده از نظر فكر با طرفش نزديك باشد، به اين معنا كه هر دو علاقه مند به روشن شدن حق باشند، و در نتيجه هر دو با كمك يك ديگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتى اين شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نيكويى مجادله دو برابر مى شود، آن وقت است كه مى توان گفت اين مجادله بهترين مجادله ها است.
و مجادله وقتى نيكو به شمار مى رود، كه با درشتخويى و طعنه و اهانت همراه نباشد.  


و به همين جهت وقتى مؤ منين را نهى مى كند از مجادله با اهل كتاب ، مگر آن مجادله كه احسن و بهترين طرق مجادله باشد، از اهل كتاب جمعى را استثناء مى كند، و مى فرمايد مگر آن عده از اهل كتاب را كه ستم كردند.
پس يكى از خوبی هاى مجادله، اين است كه: با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متأذّى نكند، كه در اين صورت، مجادله داراى حسن و نيكى است.  


و مراد از ستم به قرينه سياق اين است كه : آن اهل كتاب كه شما مى خواهيد با او مجادله كنيد معاند نباشد، و نرمى و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خوارى نكند، كه در اين صورت مجادله به طريق احسن نيز فايده اى به حال آنان ندارد، چون هر چه بيشتر نرمى به خرج دهى ، او خيال مى كند اين نرمى از بيچارگى و ضعف تو است ، و يا مى پندارد كه مى خواهى با اين خلق خوشت او را به دام بيندازى ، و از راه حقش به راه باطل ببرى ، اين قسم افراد ظالمند، كه مجادله هر قدر هم احسن باشد سودى نخواهد بخشيد.
يكى ديگر اين كه: شخص مجادله كننده، از نظر فكر با طرفش نزديك باشد. به اين معنا كه هر دو علاقمند به روشن شدن حق باشند. و در نتيجه، هر دو با كمك يكديگر، حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند. پس وقتى اين شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نيكويى مجادله دو برابر مى شود. آن وقت است كه مى توان گفت اين مجادله، بهترين مجادله ها است.


و نيز به همين جهت است كه دنبال كلام مساله نزديك شدن با ايشان را بيان كرد، كه چطور با اهل كتاب نزديك شويد، كه هم شما و هم ايشان در روشن كردن حق هم آهنگ شويد، و طرف بحث شما نيز مانند خود شما علاقه مند به روشن شدن حق شود، و آن اين است كه نخست به ايشان بگوييد: ((و قولوا آمنا بالذى انزل الينا و انزل اليكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون - ما هم به آنچه به ما نازل شده ايمان داريم ، و هم به آنچه به شما نازل شده ، و ما معتقديم كه معبود ما و شما يكى است ، و ما تسليم آن معبوديم ((
و به همين جهت، وقتى مؤمنان را نهى مى كند از مجادله با اهل كتاب، مگر آن مجادله كه احسن و بهترين طرق مجادله باشد، از اهل كتاب جمعى را استثناء مى كند، و مى فرمايد: مگر آن عده از اهل كتاب را كه ستم كردند.
 
و مراد از «ستم»، به قرينه سياق اين است كه: آن اهل كتاب كه شما مى خواهيد با او مجادله كنيد، معاند نباشد، و نرمى و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خوارى نكند، كه در اين صورت، مجادله به طريق احسن نيز، فايده اى به حال آنان ندارد. چون هرچه بيشتر نرمى به خرج دهى، او خيال مى كند اين نرمى از بيچارگى و ضعف تو است. و يا مى پندارد كه مى خواهى با اين خلق خوشت، او را به دام بيندازى، و از راه حقش به راه باطل ببرى. اين قسم افراد «ظالم» اند، كه مجادله هر قدر هم احسن باشد، سودى نخواهد بخشيد.
 
و نيز به همين جهت است كه دنبال كلام، مسأله نزديك شدن با ايشان را بيان كرد، كه چطور با اهل كتاب نزديك شويد، كه هم شما و هم ايشان، در روشن كردن حق، هم آهنگ شويد، و طرف بحث شما نيز، مانند خود شما، به روشن شدن حق علاقمند شود، و آن، اين است كه نخست به ايشان بگوييد:  
 
«وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إلَينَا وَ أُنزِلَ إلَيكُم وَ إلَهُنَا وَ إلَهُكُم وَاحِدٌ وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُون: ما هم به آنچه به ما نازل شده، ايمان داريم، و هم به آنچه به شما نازل شده، و ما معتقديم كه معبود ما و شما يكى است، و ما تسليم آن معبوديم».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۶ </center>
«'''وَ كَذَلِك أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكتَاب فَالَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَاب يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هَؤُلاءِ مَن يُؤْمِنُ بِهِ وَ مَا يجْحَدُ بِئَايَتِنَا إِلا الْكافِرُونَ'''»:
«'''وَ كَذَلِك أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكتَاب فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَاب يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هَؤُلاءِ مَن يُؤْمِنُ بِهِ وَ مَا يجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلّا الْكافِرُونَ'''»:


يعنى اين چنين و بر اين صفت ما كتاب و قرآن را بر تو نازل كرديم ، يعنى بر صفت اسلام و تسليم شدن براى خدا، و اينكه ساير كتابهاى آسمانى و پيغمبران او را تصديق داشته باشى.
يعنى: اين چنين و بر اين صفت، ما كتاب و قرآن را بر تو نازل كرديم. يعنى بر صفت اسلام و تسليم شدن براى خدا، و اين كه ساير كتاب هاى آسمانى و پيغمبران او را تصديق داشته باشى.


بعضى از مفسرين گفته اند: ((معناى آيه اين است كه : همان طور كه كتاب بر موسى و عيسى نازل كرديم، بر تو نيز نازل كرديم كه قرآن است.
بعضى از مفسران گفته اند: «معناى آيه اين است كه: همان طور كه كتاب بر موسى و عيسى نازل كرديم، بر تو نيز نازل كرديم، كه قرآن است».


و بنابراين جمله ((فالذين آتيناهم الكتاب ...((، تفريعى است بر چگونگى نازل شدن قرآن ، و معنايش اين است كه : از آنجايى كه قرآن درباره تسليم خدا شدن ، و تصديق كتب و پيامبران خدا نازل شده ، طبعا اهل كتاب هم به آن ايمان خواهند آورد، براى اينكه اگر ايشان به كتاب آسمانى ، و پيغمبر خود ايمان آورده اند، به خاطر همين است كه : خواسته اند تسليم خدا باشند، و هر دستورى كه خدا بدهد فرمان ببرند.
بنابراين، جملۀ «فَالَّذِينَ آتَينَاهُمُ الكِتَابَ...»، تفريعى است بر چگونگى نازل شدن قرآن. و معنايش اين است كه: از آن جايى كه قرآن درباره تسليم خدا شدن، و تصديق كتب و پيامبران خدا نازل شده، طبعا اهل كتاب هم به آن ايمان خواهند آورد. براى اين كه اگر ايشان به كتاب آسمانى، و پيغمبر خود ايمان آورده اند، به خاطر همين است كه: خواسته اند تسليم خدا باشند، و هر دستورى كه خدا بدهد، فرمان ببرند.


البته بعضى از اينان يعنى مشركين و بت پرستان نيز كسانى هستند كه به اين كتاب ايمان مى آورند، و هر كس آيات ما را انكار كند و به آن ايمان نياورد كافر است كه همه جا و همواره مى خواهد با باطل روى حق را بپوشاند.
البته بعضى از اينان، يعنى مشركان و بت پرستان نيز، كسانى هستند كه به اين كتاب ايمان مى آورند، و هر كس آيات ما را انكار كند و به آن ايمان نياورد، كافر است، كه همه جا و همواره مى خواهد با باطل روى حق را بپوشاند.


بعضى احتمال داده اند كه : ((مراد از ((الذين آتيناهم الكتاب (( خود مسلمانان باشند، و مراد از مشاراليه ((هولاء((، اهل كتاب بوده باشد((. ليكن اين احتمال بعيد است ، و مانند آن در بعد، اين احتمال است كه بگوييم ضمير در ((يومن به (( به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر مى گردد.
بعضى احتمال داده اند كه: «مراد از «الَّذِينَ آتَينَاهُمُ الكِتَاب»، خود مسلمانان باشند، و مراد از مشارٌ إليه «هَؤُلَاء»، اهل كتاب بوده باشد». ليكن اين احتمال بعيد است، و مانند آن در بُعد، اين احتمال است كه بگوييم ضمير در «يُؤمِنُ بِهِ»، به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بر مى گردد.


اين نكته بر خواننده پوشيده نماند، كه جمله ((و من هولاء من يومن به - و از اينان كسى است كه به آن ايمان مى آورد(( مى فهماند كه اينگونه افراد از ميان مشركين نوعى استقلال دارند
اين نكته بر خواننده پوشيده نماند كه: جملۀ «وَ مِن هَؤُلَاءِ مَن يُؤمِنُ بِهِ: و از اينان، كسى است كه به آن ايمان مى آورد»، مى فهماند كه اين گونه افراد، از ميان مشركان نوعى استقلال دارند.
<span id='link124'><span>
<span id='link124'><span>


۱۶٬۲۹۰

ویرایش