گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:
و لذا خداى تعالى، نماز را «ذِكرُ الله» ناميده و فرموده: «إذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا إلَى ذِكرِ الله»، و هم به اعتبارى ديگر امرى است كه ذكر بر آن مترتب مى شود. ترتب غايت بر صاحب غايت. يعنى نتيجۀ نماز، ياد خدا است، همچنان كه آيه «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكرِى» به آن اشاره مى كند.
و لذا خداى تعالى، نماز را «ذِكرُ الله» ناميده و فرموده: «إذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا إلَى ذِكرِ الله»، و هم به اعتبارى ديگر امرى است كه ذكر بر آن مترتب مى شود. ترتب غايت بر صاحب غايت. يعنى نتيجۀ نماز، ياد خدا است، همچنان كه آيه «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكرِى» به آن اشاره مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۳ </center>
و ذكرى كه گفتيم غايت و نتيجۀ نماز است، ذكر قلبى است. البته آن ذكرى كه گفتيم به معناى استحضار است. يعنى استحضار ياد خدا در ظرف ادراك، بعد از آن كه به خاطر فراموشى، از ذهن غايب شده بود. و يا به معناى ادامه استحضار است. و اين دو قسم از ذكر، بهترين عملى است كه صدورش از انسان تصور مى شود، و از همه اعمال خير، قدر و قيمت بيشترى دارد. و نيز از همۀ انحاى عبادت ها، اثر بيشترى در سرنوشت انسان دارد. چون ياد خدا به اين دو نوع كه گفته شد، آخرين مرحله سعادتى است كه براى انسان ها در نظر گرفته شده، و نيز كليد همه خيرات است.
و ذكرى كه گفتيم غايت و نتيجۀ نماز است، ذكر قلبى است. البته آن ذكرى كه گفتيم به معناى استحضار است. يعنى استحضار ياد خدا در ظرف ادراك، بعد از آن كه به خاطر فراموشى، از ذهن غايب شده بود. و يا به معناى ادامه استحضار است.  
 
و اين دو قسم از ذكر، بهترين عملى است كه صدورش از انسان تصور مى شود، و از همه اعمال خير، قدر و قيمت بيشترى دارد. و نيز از همۀ انحاى عبادت ها، اثر بيشترى در سرنوشت انسان دارد. چون ياد خدا به اين دو نوع كه گفته شد، آخرين مرحله سعادتى است كه براى انسان ها در نظر گرفته شده، و نيز كليد همه خيرات است.


و به هر حال، از ظاهر سياق آيه «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ إنَّ الصَّلَوةَ تَنهَى عَنِ الفَحشَاءِ وَ المُنكَر» بر مى آيد كه جملۀ «وَ لَذِكرُ اللهِ أكبَر»، متصل به آن است، و اثر ديگرى از نماز را بيان مى كند، و اين كه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلى است. در نتيجه، جملۀ «وَ لَذِكرُ اللهِ أكبَر»، به منزله ترقى دادن مطلب است، و البته منظور از ذكر در آن جمله نيز، همان ذكر قلبى است، كه گفتيم از نماز حاصل مى شود.
و به هر حال، از ظاهر سياق آيه «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ إنَّ الصَّلَوةَ تَنهَى عَنِ الفَحشَاءِ وَ المُنكَر» بر مى آيد كه جملۀ «وَ لَذِكرُ اللهِ أكبَر»، متصل به آن است، و اثر ديگرى از نماز را بيان مى كند، و اين كه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلى است. در نتيجه، جملۀ «وَ لَذِكرُ اللهِ أكبَر»، به منزله ترقى دادن مطلب است، و البته منظور از ذكر در آن جمله نيز، همان ذكر قلبى است، كه گفتيم از نماز حاصل مى شود.
۱۶٬۲۹۰

ویرایش