گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:


==بحث روایتی: (رواياتى ذيل آیات گذشته)==
==بحث روایتی: (رواياتى ذيل آیات گذشته)==
در كافى به سند خود از فضيل بن يسار نقل كرده كه گفت : از امام صادق (عليهالسلام ) شنيدم كه مى فرمود: خداى تعالى را نميتوان وصف كرد، و چگونه وصف او ممكن است و حال آنكه خودش در كتاب خود فرموده : «''' و ما قدروا الله حق قدره '''» چون از اين آيه برمى آيد كه به هيچ قدرى توصيف نمى شود مگر آنكه او از آن قدر افزون است .
در كافى به سند خود، از فضيل بن يسار نقل كرده كه گفت: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: خداى تعالى را نمی توان وصف كرد، و چگونه وصف او ممكن است و حال آن كه خودش در كتاب خود فرموده: «و ما قدروا الله حق قدره». چون از اين آيه بر مى آيد كه به هيچ قدرى توصيف نمى شود مگر آن كه او از آن قدر افزون است.
و در الدرالمنثور است كه : ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، ابو الشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه «''' و ما قدروا الله حق قدره '''» گفته است : مخاطب سخن در اين آيه كفارى هستند كه به قدرت خدا ايمان نياوردهاند، و اما مؤ منينى كه قبول كرده اند كه خدا بر هر چيزى قادر است آنان خداى را بطور صحيح و به نحوى كه ميبايست شناخته و تقدير كرده اند. و اما كفارى كه گفتند: «''' ما انزل الله على بشر من شى ء '''» آنان خداى را نشناخته و به حق تقدير نكردند، و آنان همان يهوديها هستند كه گفتند: اى محمد آيا خداوند به تو كتابى داده ؟! فرمود آرى ، گفتند: به خدا سوگند كه هرگز خداوند كتابى از آسمان نفرستاده . خداى تعالى در پاسخ آنان اين آيه را فرستاد: «''' قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس '''» تا آنجا كه مى فرمايد «''' و لا آباءكم قل الله '''» .
 
و در الدرالمنثور است كه: ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابوالشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه «و ما قدروا الله حق قدره» گفته است: مخاطب سخن در اين آيه، كفارى هستند كه به قدرت خدا ايمان نياورده اند، و اما مؤمنانى كه قبول كرده اند كه خدا بر هر چيزى قادر است آنان خداى را به طور صحيح و به نحوى كه می بايست شناخته و تقدير كرده اند.  
 
و اما كفارى كه گفتند: «ما انزل الله على بشر من شئ» آنان خداى را نشناخته و به حق تقدير نكردند، و آنان همان يهودی ها هستند كه گفتند: اى محمد! آيا خداوند به تو كتابى داده؟ فرمود: آرى. گفتند: به خدا سوگند كه هرگز خداوند كتابى از آسمان نفرستاده.  
 
خداى تعالى در پاسخ آنان، اين آيه را فرستاد: «قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس»، تا آن جا كه مى فرمايد: «و لا آباءكم قل الله».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۱۹ </center>
مؤ لف : معنايى كه در صدر روايت است به طورى كه در بيان سابق ما گذشت خلاف ظاهر آيه است ، چون ظاهر آيه اين است كه جمله «''' ما انزل الله على بشر من شى ء '''» كلام همان كسانى است كه در بارهشان فرموده بود: «''' ما قدروا الله حق قدره '''» .
مؤلف: معنايى كه در صدر روايت است به طورى كه در بيان سابق ما گذشت خلاف ظاهر آيه است. چون ظاهر آيه اين است كه جمله «ما انزل الله على بشر من شئ»، كلام همان كسانى است كه در باره شان فرموده بود: «''' ما قدروا الله حق قدره '''».
و نيز در الدر المنثور است كه : ابن ابى حاتم و ابوالشيخ از سدى روايت كرده اند كه در شاءن نزول جمله «''' ما انزل الله ... '''» گفته است كه اين حرف را فنحاص يهودى گفته بود كه : خداوند چيزى بر محمد نازل نكرده .
 
مؤ لف : اين روايت صحيح نيست ، براى اينكه بين گفته فنحاص كه محكمى آيه است و بين آيه كه حاكى آن است اختلاف است ، و اين اختلاف باعث فساد معنى است .
و نيز در الدر المنثور است كه: ابن ابى حاتم و ابوالشيخ از سدى روايت كرده اند كه در شاءن نزول جمله «ما انزل الله...» گفته است كه اين حرف را فنحاص يهودى گفته بود كه: خداوند چيزى بر محمد نازل نكرده.
و اين احتمال كه سدى گفته فنحاص را نقل به معنا كرده باشد احتمال ضعيفى است ، براى اينكه اختلاف آنقدر فاحش است كه احتمال نميرود در اثر نقل به معنا بوده باشد . و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم از سعيد بن جبير روايت كرده اند كه گفت : مردى از يهود كه اسمش مالك بن صيف بود نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آمده با وى مخاصمه نمود، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به وى فرمود: تو را به آن كسى كه تورات را بر موسى نازل كرد سوگند مى دهم آيا در تورات ديدهاى كه : خداى حبر (ملاى يهوديها) چاق را دشمن ميدارد؟ و اتفاقا خود مالك حبرى فربه بود، لذا عصبانى شد و در جواب رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) گفت : «''' ما انزل الله على بشر من شى ء '''» يارانش كه حاضر بودند گفتند: واى بر تو حتى بر موسى ؟ در جواب مجددا گفت : «''' ما انزل الله على بشر من شى ء '''» ، لذا خداوند آيه «''' و ما قدروا الله حق قدره ... '''» را در اين باره نازل فرمود.
 
و نيز در آن كتاب از ابن مردويه از بريده روايت شده كه گفت رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: ام القرى در شهر مكه است .
مؤلف: اين روايت صحيح نيست، براى اين كه بين گفته فنحاص كه محكمى آيه است و بين آيه كه حاكى آن است اختلاف است، و اين اختلاف باعث فساد معنى است.
و در تفسير عياشى از على بن اسباط روايت شده كه گفت : من خدمت حضرت ابى جعفر عرض كردم ، چرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) «''' امى '''» ناميده شد؟ حضرت فرمود: چون
 
و اين احتمال كه سدى گفته فنحاص را نقل به معنا كرده باشد احتمال ضعيفى است، براى اين كه اختلاف آنقدر فاحش است كه احتمال نميرود در اثر نقل به معنا بوده باشد.  
 
و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم از سعيد بن جبير روايت كرده اند كه گفت: مردى از يهود كه اسمش مالك بن صيف بود، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمده، با وى مخاصمه نمود.
 
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به وى فرمود: تو را به آن كسى كه تورات را بر موسى نازل كرد، سوگند مى دهم آيا در تورات ديده اى كه: خداى حبر (ملاى يهودی ها) چاق را دشمن می دارد؟ و اتفاقا خود مالك حبرى فربه بود. لذا عصبانى شد و در جواب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گفت: «ما انزل الله على بشر من شئ».
 
يارانش كه حاضر بودند، گفتند: واى بر تو حتى بر موسى؟ در جواب، مجددا گفت: «ما انزل الله على بشر من شئ». لذا خداوند آيه «و ما قدروا الله حق قدره...» را در اين باره نازل فرمود.
 
و نيز در آن كتاب از ابن مردويه از بريده روايت شده كه گفت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: ام القرى در شهر مكه است.
 
و در تفسير عياشى از على بن اسباط روايت شده كه گفت: من خدمت حضرت ابى جعفر عرض كردم: چرا رسول خدا (صلى الله عليه و آله) «امى» ناميده شد؟ حضرت فرمود: چون
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۲۰ </center>
منسوب به مكه بود كه خداوند در بارهاش فرموده : «''' لينذر ام القرى و من حولها '''» و مقصود از حول آن طائف است .
منسوب به مكه بود كه خداوند در باره اش فرموده: «لينذر ام القرى و من حولها» و مقصود از حول آن، طائف است.
مؤ لف : بنابراين روايت ، جمله مذكور معناى جمله «''' و انذر عشيرتك الاقربين '''» را خواهد داشت ، و اين دو جمله كه امر به انذار طائفه خاصى (اهل طائف و نزديكان رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) مى كند با رسالت بر عموم مردم كه امثال جمله «''' لانذركم به و من بلغ '''» و جمله «''' ان هو الا ذكر للعالمين '''» و جمله «''' قل يا ايها الناس انى رسول الله اليكم جميعا '''» منافات ندارد.
 
و در تفسير عياشى از عبدالله بن سنان روايت شده كه گفت از امام صادق (عليهالسلام ) معناى آيه «''' قل من انزل الكتاب ... تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا '''» را پرسيدم . فرمود: يهوديها برخى از آيات تورات را اظهار مى كردند، و برخى ديگر را كتمان مينمودند.
مؤلف: بنابراين روايت، جمله مذكور معناى جمله «و انذر عشيرتك الاقربين» را خواهد داشت، و اين دو جمله كه امر به انذار طائفه خاصى (اهل طائف و نزديكان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى كند با رسالت بر عموم مردم كه امثال جمله «لانذركم به و من بلغ» و جمله «ان هو الا ذكر للعالمين» و جمله «قل يا ايها الناس انى رسول الله اليكم جميعا» منافات ندارد.
و در روايت ديگرى فرمود: تورات را در كاغذهايى مينوشتند و از آن هر چه ميخواستند آشكار مينمودند و آنچه ميخواستند پنهان مينمودند، سپس فرمود: آنچه كه از آسمان نازل شده همه اش در نزد اهل علم است .
 
مؤ لف : مراد از «''' اهل علم '''» ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) ميباشند.
و در تفسير عياشى، از عبدالله بن سنان روايت شده كه گفت از امام صادق (عليه السلام)، معناى آيه «قل من انزل الكتاب... تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا» را پرسيدم. فرمود: يهودی ها، برخى از آيات تورات را اظهار مى كردند، و برخى ديگر را كتمان می نمودند.
رواياتى در مورد نزول آيه : «''' و من اظلم ممن افترى على الله ... '''» درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
 
و در روايت ديگرى فرمود: تورات را در كاغذهايى می نوشتند و از آن هرچه می خواستند، آشكار می نمودند و آنچه می خواستند، پنهان می نمودند. سپس فرمود: آنچه كه از آسمان نازل شده، همه اش در نزد اهل علم است.
 
مؤلف: مراد از «اهل علم»، ائمه اهل بيت (عليهم السلام) می باشند.
 
==رواياتى در مورد شأن نزول آيه: «و من اظلم ممن افترى على الله...»==
در الدر المنثور در ذيل جمله «''' و من اظلم ممن افترى ... '''» از مستدرك حاكم از شرحبيل بن سعد روايت كرده كه گفت : اين آيه در باره عبدالله بن ابى سرح نازل شده ، و اين عبدالله بعد از آنكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در سال فتح وارد مكه شد به عثمان برادر رضاعيش پناهنده شد، و عثمان او را در منزل خود پنهان نمود تا زمانيكه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) همه اهل مكه را امان داد او نيز از آنجناب امان خواسته از نهان گاه خود بيرون شد.
در الدر المنثور در ذيل جمله «''' و من اظلم ممن افترى ... '''» از مستدرك حاكم از شرحبيل بن سعد روايت كرده كه گفت : اين آيه در باره عبدالله بن ابى سرح نازل شده ، و اين عبدالله بعد از آنكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در سال فتح وارد مكه شد به عثمان برادر رضاعيش پناهنده شد، و عثمان او را در منزل خود پنهان نمود تا زمانيكه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) همه اهل مكه را امان داد او نيز از آنجناب امان خواسته از نهان گاه خود بيرون شد.
و نيز در آن كتاب است كه ابن جرير و ابوالشيخ از عكرمه روايت كرده اند كه در ذيل آيه
و نيز در آن كتاب است كه ابن جرير و ابوالشيخ از عكرمه روايت كرده اند كه در ذيل آيه
۱۶٬۲۶۳

ویرایش