گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۴: خط ۷۴:


==عقل عملى جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبح افعال در احكام تشريعى ==
==عقل عملى جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبح افعال در احكام تشريعى ==
و اما در مرحله عقل عملى - در اين مرحله نيز احكام عقل در افعال تشريعى خداى تعالى جارى مى شود، الا اينكه خداى تعالى هرچه را كه تشريع مى كند از روى احتياج نيست ، بلكه تفضل بر بندگان است تا بدين وسيله حوائج آنان را بر طرف سازد. پس خداى تعالى نيز كارهايش مثل ما معلل به اغراض هست ، وقتى مطلب از اين قرار باشد جاى آن هست كه عقل در اطراف احكام تشريعى خدا بحث نموده در پى جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبح افعال برآيد، ليكن نه براى اينكه خداى تعالى را محكوم به حكم خود نموده به چيزهايى امر و از امورى نهيش ‍ كند، زيرا كه خداى تعالى نيازمند به هيچ كمالى نيست تا به حكمى كه او را به آن كمال برساند محكوم گردد. بلكه همانطورى كه گفته شد براى اين است كه به مصالح و مفاسد كارهاى خود واقف شود، چون مى بيند پروردگارش شرايع و سننى برايش تشريع كرده و مانند سلطانى عزيز و مقتدر از او خواسته تا در برابر عظمتش به مراسم عبوديت قيام كند. پروردگارى است منعم كه حيات بنده و مرگ و رزق و تدبير امورش و حساب افعال و پاداش بر حسنات و جزاى بر گناهانش همه در دست او است ، لذا فكر مى كند - و جاى آنهم هست كه فكر كند - آيا معقول است چنين پروردگارى حكمى را بدون دليل متوجه او سازد و يا عذرى را بدون دليل از او بپذيرد و يا بى جهت جزا و پاداشش دهد؟
و اما در مرحله عقل عملى - در اين مرحله نيز احكام عقل در افعال تشريعى خداى تعالى جارى مى شود، الا اين كه خداى تعالى هرچه را كه تشريع مى كند، از روى احتياج نيست، بلكه تفضل بر بندگان است تا بدين وسيله حوائج آنان را بر طرف سازد.  
 
پس خداى تعالى نيز، كارهايش مثل ما معلَّل به اغراض هست. وقتى مطلب از اين قرار باشد، جاى آن هست كه عقل در اطراف احكام تشريعى خدا بحث نموده، در پى جستجوى مصالح و مفاسد و حُسن و قبح افعال برآيد، ليكن نه براى اين كه خداى تعالى را محكوم به حكم خود نموده، به چيزهايى امر و از امورى نهيش ‍ كند.
 
زيرا كه خداى تعالى نيازمند به هيچ كمالى نيست، تا به حكمى كه او را به آن كمال برساند، محكوم گردد. بلكه همان طورى كه گفته شد، براى اين است كه به مصالح و مفاسد كارهاى خود واقف شود. چون مى بيند پروردگارش شرايع و سننى برايش تشريع كرده و مانند سلطانى عزيز و مقتدر، از او خواسته تا در برابر عظمتش به مراسم عبوديت قيام كند. پروردگارى است منعم، كه حيات بنده و مرگ و رزق و تدبير امورش و حساب افعال و پاداش بر حسنات و جزاى بر گناهانش همه در دست او است.
 
لذا فكر مى كند - و جاى آن هم هست كه فكر كند - آيا معقول است چنين پروردگارى، حكمى را بدون دليل متوجه او سازد و يا عذرى را بدون دليل از او بپذيرد و يا بى جهت جزا و پاداشش دهد؟
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۶۹ </center>
علاوه بر اينكه خودش به هدايت ارتكازيش جواب خود را مى دهد، از آيات قرآنى از قبيل آيه (( لئلا يكون للناس على الله حجه بعد الرسل (( و آيه (( ليهلك من هلك عن بينه و يحيى من حى عن بينه (( و آيات راجع به احتجاج او در قيامت نيز آن را استفاده مى كند.
علاوه بر اين كه خودش به هدايت ارتكازی اش جواب خود را مى دهد. از آيات قرآنى، از قبيل آيه: «لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل»، و آيه: «ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة»، و آيات راجع به احتجاج او در قيامت نيز، آن را استفاده مى كند.


با اين حال چطور مى توان گفت احكامى كه عقل در افعال ما دارد در افعال خداى تعالى جارى نيست؟
با اين حال، چطور مى توان گفت احكامى كه عقل در افعال ما دارد، در افعال خداى تعالى جارى نيست؟
<span id='link52'><span>
<span id='link52'><span>
== آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاييد مى كند ==
== آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاييد مى كند ==
اگر احكام عقلى در اين مرحله جريان نداشت خداى تعالى در امثال آيه (ان الله لا يظلم الناس شيئا( و آيه (ان الله لا يخلف الميعاد( و آيه ( و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لا عبين ( و آيات بسيار ديگرى (ظلم (، (خلف وعده ( ، ( لهو( و (لعب ( و ساير رذائل اجتماعى را كه عقل آن را قبيح مى داند از خود نفى نمى كرد.
اگر احكام عقلى در اين مرحله جريان نداشت خداى تعالى در امثال آيه (ان الله لا يظلم الناس شيئا( و آيه (ان الله لا يخلف الميعاد( و آيه ( و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لا عبين ( و آيات بسيار ديگرى (ظلم (، (خلف وعده ( ، ( لهو( و (لعب ( و ساير رذائل اجتماعى را كه عقل آن را قبيح مى داند از خود نفى نمى كرد.
۱۶٬۸۸۳

ویرایش