گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:


<span id='link131'><span>
<span id='link131'><span>
==توحيد اصلى است متضمن تمامى تفاضيل و جزئيات معانى قرآن ، و تمامتفاضيل و فروع قرآن به آن اصل بر مى گردد ==
==توحيد اصلى است متضمن تمامى تفاضيل و جزئيات معانى قرآن ==
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


خط ۲۲: خط ۲۲:
و اين توحيد، اصلى است كه با همه اجمالى كه دارد متضمن تمامى تفاصيل و جزئيات معانى قرآنى است ، چه معارفش و چه شرايعش . و به عبارتى اصلى است كه اگر شكافته شود همان تفاصيل مى شود، و اگر آن تفاصيل فشرده شود به اين اصل واحد برگشت مى كند.
و اين توحيد، اصلى است كه با همه اجمالى كه دارد متضمن تمامى تفاصيل و جزئيات معانى قرآنى است ، چه معارفش و چه شرايعش . و به عبارتى اصلى است كه اگر شكافته شود همان تفاصيل مى شود، و اگر آن تفاصيل فشرده شود به اين اصل واحد برگشت مى كند.
<span id='link132'><span>
<span id='link132'><span>
==آهنگ و غرض كلى سوره هود و كيفيت و مكان نزول آن ==
==آهنگ و غرض كلى سوره هود و كيفيت و مكان نزول آن ==
پس ، اين سوره همه معارف قرآنى را نخست در اين چهار آيه اول بطور اجمال ذكر نموده ، سپس در طول سوره به تفصيل آن مى پردازد،
پس ، اين سوره همه معارف قرآنى را نخست در اين چهار آيه اول بطور اجمال ذكر نموده ، سپس در طول سوره به تفصيل آن مى پردازد،
خط ۳۷: خط ۳۸:
«'''الر كِتَابٌ أُحْكِمَت آيَاتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ'''»:
«'''الر كِتَابٌ أُحْكِمَت آيَاتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ'''»:
<span id='link133'><span>
<span id='link133'><span>
==معناى احكام و تفصيل و اينكه آيات قرآن محكم بود ومفصل گشت (احكمت آياته فصلت ) ==
==معناى اين كه آيات قرآن محكم بود و مفصل گشت ==
مقابله اى كه در اين آيه بين احكام آيات قرآن و بين تفصيل آن واقع شده - با در نظر گرفتن اينكه كلمه تفصيل به معناى ايجاد فصل بين اجزاى يك چيزى است كه اجزائش متصل به هم بوده اند، و به معناى جدا جدا كردن امورى در هم فرو رفته است - خود دليل است بر اينكه منظور از احكام آيات ، ربط بعضى از آيات جدا شده از يكديگر به هم ، و ارجاع آيات آخر آن به اولش مى باشد بگونه اى كه بازگشت همه به امر واحد بسيطى است كه داراى اجزاء و ابعاض نمى باشد.
مقابله اى كه در اين آيه بين احكام آيات قرآن و بين تفصيل آن واقع شده - با در نظر گرفتن اينكه كلمه تفصيل به معناى ايجاد فصل بين اجزاى يك چيزى است كه اجزائش متصل به هم بوده اند، و به معناى جدا جدا كردن امورى در هم فرو رفته است - خود دليل است بر اينكه منظور از احكام آيات ، ربط بعضى از آيات جدا شده از يكديگر به هم ، و ارجاع آيات آخر آن به اولش مى باشد بگونه اى كه بازگشت همه به امر واحد بسيطى است كه داراى اجزاء و ابعاض نمى باشد.


خط ۵۰: خط ۵۱:
و اگر خواستى مى توانى اينطور بگوئى كه : توحيد خالص باعث مى شود آدمى در هر يك از مراتب عقايد و اخلاق و اعمال ، همان را داشته باشد كه كتاب الهى از انسانها خواسته و به آن دعوت كرده است ، همچنانكه آنچه قرآن كريم از اين مراتب و از اجزاء آن بيان كرده هيچ يك را بدون توحيد خالص تحقق پذير نمى داند.
و اگر خواستى مى توانى اينطور بگوئى كه : توحيد خالص باعث مى شود آدمى در هر يك از مراتب عقايد و اخلاق و اعمال ، همان را داشته باشد كه كتاب الهى از انسانها خواسته و به آن دعوت كرده است ، همچنانكه آنچه قرآن كريم از اين مراتب و از اجزاء آن بيان كرده هيچ يك را بدون توحيد خالص تحقق پذير نمى داند.
<span id='link134'><span>
<span id='link134'><span>
==مفاد كلى آيه و دو نكته اى كه از آن استفاده مى شود ==
==مفاد كلى آيه و دو نكته اى كه از آن استفاده مى شود ==
پس ، تا اينجا روشن شد كه آيه شريفه مورد بحث در مقام بيان اين جهت است كه تفاصيل و جزئيات معارف و شرايع قرآنى به اصلى واحد بر مى گردد، به نحوى كه اگر آن اصل در هر مورد از موارد عقايد و اوصاف و اعمال با خصوصيت مورد، تركيب شود حكم خاص به آن مورد را نتيجه مى دهد، همان حكمى را كه قرآن كريم براى آن مورد معين كرده ، و با اين بيان دو نكته به خوبى روشن مى شود:
پس ، تا اينجا روشن شد كه آيه شريفه مورد بحث در مقام بيان اين جهت است كه تفاصيل و جزئيات معارف و شرايع قرآنى به اصلى واحد بر مى گردد، به نحوى كه اگر آن اصل در هر مورد از موارد عقايد و اوصاف و اعمال با خصوصيت مورد، تركيب شود حكم خاص به آن مورد را نتيجه مى دهد، همان حكمى را كه قرآن كريم براى آن مورد معين كرده ، و با اين بيان دو نكته به خوبى روشن مى شود:
خط ۵۷: خط ۵۹:
دوم اينكه : لفظ «'''ثم '''» در جمله «'''ثم فصلت '''» براى اين آمده كه بعديت به حسب ترتيب را برساند نه بعديت زمانى را، چون تقدم و تاءخر زمانى بين معانى مختلف به حسب اصليت و فرعيت يا اجمال و تفصيل معنا ندارد، (و نمى شود گفت : معانى قرآن اول اصلى و يا اجمالى بوده بعد از مدتى فرعى و يا تفصيلى شده ، لا جرم كلمه «'''ثم '''» تنها در اين صدد است كه همان نكته اى را كه مشروحا گذشت افاده نموده بفهماند فروع و تفاصيل قرآن از اصولى و آن اصول از اصل واحدى منشاء گرفته است ).
دوم اينكه : لفظ «'''ثم '''» در جمله «'''ثم فصلت '''» براى اين آمده كه بعديت به حسب ترتيب را برساند نه بعديت زمانى را، چون تقدم و تاءخر زمانى بين معانى مختلف به حسب اصليت و فرعيت يا اجمال و تفصيل معنا ندارد، (و نمى شود گفت : معانى قرآن اول اصلى و يا اجمالى بوده بعد از مدتى فرعى و يا تفصيلى شده ، لا جرم كلمه «'''ثم '''» تنها در اين صدد است كه همان نكته اى را كه مشروحا گذشت افاده نموده بفهماند فروع و تفاصيل قرآن از اصولى و آن اصول از اصل واحدى منشاء گرفته است ).
<span id='link135'><span>
<span id='link135'><span>
==اقوال مختلف مفسرين درباره مراد از احكام و تفصيل آيات ، و بيان نادرستى آناقوال ==
==اقوال مختلف مفسرين درباره مراد از احكام و تفصيل آيات ، و بيان نادرستى آن اقوال ==
با اين بيان نكته اى ديگر نيز روشن مى شود، و آن نادرستى معنايى است كه بعضى از مفسرين براى آيه كرده و گفته اند: معنايش اين است كه آيات قرآنى ، محكم و غير قابل نسخ هستند و مانند ساير كتب آسمانى و شرايع ديگر انبياء نيست كه هر يك بعد از مدتى نسخ شدند. و در معناى جمله «'''ثم فصلت '''» گفته اند: يعنى با بيان حلال و حرام و ساير احكام تفصيل داده شده است.
با اين بيان نكته اى ديگر نيز روشن مى شود، و آن نادرستى معنايى است كه بعضى از مفسرين براى آيه كرده و گفته اند: معنايش اين است كه آيات قرآنى ، محكم و غير قابل نسخ هستند و مانند ساير كتب آسمانى و شرايع ديگر انبياء نيست كه هر يك بعد از مدتى نسخ شدند. و در معناى جمله «'''ثم فصلت '''» گفته اند: يعنى با بيان حلال و حرام و ساير احكام تفصيل داده شده است.


خط ۱۰۷: خط ۱۰۹:
علاوه بر اين ، اصولا تقدير گرفتن بدون دليل خلاف اصل است و جز با داشتن دليل نمى توان مرتكب آن شد. پس بايد در آيه شريفه دقت فرماييد كه در آن نكته ظريفى از صنعت بلاغت به كار رفته است .
علاوه بر اين ، اصولا تقدير گرفتن بدون دليل خلاف اصل است و جز با داشتن دليل نمى توان مرتكب آن شد. پس بايد در آيه شريفه دقت فرماييد كه در آن نكته ظريفى از صنعت بلاغت به كار رفته است .
<span id='link137'><span>
<span id='link137'><span>
==دعوت به توحيد در عبادت و طلب آمرزش از خداوند در آيه شريفه ==
==دعوت به توحيد در عبادت و طلب آمرزش از خداوند در آيه شريفه ==
و بنابر آن تفسيرى كه ما براى آيه كرديم جمله «'''الا تعبدوا الا اللّه '''»، دعوت بشر است به توحيد در عبادت ، يعنى نپرستيدن غير خدا و آن بتهائى كه مشركين آنها را شريك خدا مى پنداشتند، و دعوت به اين است كه بشر عبادت را منحصر در خداى تعالى كند در جمله «'''و ان استغفروا ربكم ثم توبوا اليه '''»، امر به طلب آمرزش از همين خداى تعالى است ، كه به خاطر او عبادت غير او را ترك گفتند، و سپس دستور مى دهد به اينكه توبه كنند، يعنى با اعمال صالح به سوى او برگردند، و از همه اين دستورات يك چيز به دست مى آيد، و آن اينست كه:  
و بنابر آن تفسيرى كه ما براى آيه كرديم جمله «'''الا تعبدوا الا اللّه '''»، دعوت بشر است به توحيد در عبادت ، يعنى نپرستيدن غير خدا و آن بتهائى كه مشركين آنها را شريك خدا مى پنداشتند، و دعوت به اين است كه بشر عبادت را منحصر در خداى تعالى كند در جمله «'''و ان استغفروا ربكم ثم توبوا اليه '''»، امر به طلب آمرزش از همين خداى تعالى است ، كه به خاطر او عبادت غير او را ترك گفتند، و سپس دستور مى دهد به اينكه توبه كنند، يعنى با اعمال صالح به سوى او برگردند، و از همه اين دستورات يك چيز به دست مى آيد، و آن اينست كه:  
خط ۱۳۲: خط ۱۳۵:
<span id='link139'><span>
<span id='link139'><span>
==نتيجه توحيد، استغفار و ايمان ، زندگى خوب و حيات طيبه دنيوى است ==
==نتيجه توحيد، استغفار و ايمان ، زندگى خوب و حيات طيبه دنيوى است ==
در نتيجه برگشت معناى جمله «'''يمتعكم متاعا حسنا'''» بنابر اينكه كلمه «'''متاعا'''» مفعول مطلق باشد، مثل اينست كه بگوئيم «'''يمتعكم تمتيعا حسنا بالحيوة الحسنة الدنيوية - شما را برخوردار مى كند برخوردارى خوبى از حيات نيك دنيوى ، و متاع حيات وقتى حسن و نيكو مى شود كه آدمى در آن حيات به سوى سعادتى كه برايش ‍ امكان دارد روانه شود، و خداى تعالى او را به سوى آرزوهاى انسانياش ‍ كه همان تنعم به نعمتهاى دنيوى از قبيل : وسعت ، امنيت ، رفاه ، عزت و شرافت است هدايت كند.  
در نتيجه برگشت معناى جمله «يمتعكم متاعا حسنا» بنابر اينكه كلمه «'''متاعا'''» مفعول مطلق باشد، مثل اينست كه بگوئيم «يمتعكم تمتيعا حسنا بالحيوة الحسنة الدنيوية - شما را برخوردار مى كند برخوردارى خوبى از حيات نيك دنيوى ، و متاع حيات وقتى حسن و نيكو مى شود كه آدمى در آن حيات به سوى سعادتى كه برايش ‍ امكان دارد روانه شود، و خداى تعالى او را به سوى آرزوهاى انسانياش ‍ كه همان تنعم به نعمتهاى دنيوى از قبيل : وسعت ، امنيت ، رفاه ، عزت و شرافت است هدايت كند.  


پس ، اين حيات حسنه در مقابل عيش ضنك و تنگى است كه آيه شريفه ((و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا'''» از آن خبر داده ، مى فرمايد: كسى كه از ياد من روى بگرداند معيشتى تنگ خواهد داشت.
پس ، اين حيات حسنه در مقابل عيش ضنك و تنگى است كه آيه شريفه ((و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا'''» از آن خبر داده ، مى فرمايد: كسى كه از ياد من روى بگرداند معيشتى تنگ خواهد داشت.
۱۴٬۴۲۳

ویرایش