گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




بعضى گفته اند: عدد آن شش هزار آيه است ، بعضى ديگر گفته اند: شش ‍ هزار ودويست وچهار آيه است ، يكى گفته شش هزار ودويست و چهارده آيه ، ويكى ديگر گفته نوزده آيه ، بعضى گفته اند: بيست وپنج و بعضى ديگر سى وشش .
بعضى گفته اند: عدد آن شش هزار آيه است، بعضى ديگر گفته اند: شش ‍هزار و دويست و چهار آيه است. يكى گفته شش هزار و دويست و چهارده آيه، و يكى ديگر گفته نوزده آيه. بعضى گفته اند: بيست وپ نج و بعضى ديگر سى و شش.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۱ </center>
مكى ها عدد خود رااز عبد الله بن كثير از مجاهد از ابن عباس از ابى بن كعب روايت كرده اند، مدنى ها براى خود دوجور عدد روايت كرده اند يكى به ابى جعفر مرثد بن قعقاع وشيبه بن نصاح منتهى مى شود. و روايت ديگرشان به اسماعيل بن جعفر بن ابى كثير انصارى منتهى مى گردد.
مكى ها عدد خود را از عبد الله بن كثير از مجاهد از ابن عباس از ابى بن كعب روايت كرده اند. مدنى ها براى خود دو جور عدد روايت كرده اند يكى به ابى جعفر مرثد بن قعقاع و شيبه بن نصاح منتهى مى شود. و روايت ديگرشان به اسماعيل بن جعفر بن ابى كثير انصارى منتهى مى گردد.


واهل شام عدد خود را از ابى درداء روايت كرده اند، وروايت بصرى ها به عاصم بن عجاج جحدرى وروايت عدد كوفى ها به حمزه و كسائى وخلف منتهى مى شود، حمزه گفته است : اين عدد را ابن ابى ليلى از ابى عبد الرحمان سلمى از على بن ابى طالب (عليه السلام ) براى ما روايت كرده .
و اهل شام عدد خود را از ابى درداء روايت كرده اند، و روايت بصرى ها به عاصم بن عجاج جحدرى و روايت عدد كوفى ها به حمزه و كسائى وخلف منتهى مى شود، حمزه گفته است: اين عدد را ابن ابى ليلى از ابى عبد الرحمان سلمى از على بن ابى طالب (عليه السلام) براى ما روايت كرده .


وكوتاه سخن ، وقتى اعداد به يك نص متواتر ويا حداقل خبر واحد قابل اعتنائى منتهى نشود، وهيچ آيه اى به طور اطمينان بخشى ، از ساير آيات قبل وبعدش متمايز نگردد، هيچ الزامى نيست كه يكى از اين روايت اخذ شود، لاجرم هر يك از اين روايات كه روشن وقابل اعتماد بود را مى پذيريم وما بقى را طرد مى كنيم ، ويا به هيچ يك عمل نمى كنيم ، واگر شخصى اهل تدبر باشد، بايد به هر روايتى كه در نظرش بيشتر قابل اعتماد بود، عمل نمايد.
و كوتاه سخن ، وقتى اعداد به يك نص متواتر ويا حداقل خبر واحد قابل اعتنائى منتهى نشود، وهيچ آيه اى به طور اطمينان بخشى ، از ساير آيات قبل وبعدش متمايز نگردد، هيچ الزامى نيست كه يكى از اين روايت اخذ شود، لاجرم هر يك از اين روايات كه روشن وقابل اعتماد بود را مى پذيريم وما بقى را طرد مى كنيم ، ويا به هيچ يك عمل نمى كنيم ، واگر شخصى اهل تدبر باشد، بايد به هر روايتى كه در نظرش بيشتر قابل اعتماد بود، عمل نمايد.
 
و آنچه كه از على (عليه السلام) در عدد كوفيان نقل شده معارض است با ادله اى كه از خود آن جناب وهمچنين از ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلام) رسيده كه: در هر سوره «بسم اللّه» جزء آن سوره و يكى از آيات آن است ، زيرا به حساب كوفيان ، تنها بسم اللّه فاتحه ، جزء سوره است ، وما بقى به حساب نيامده ، و لازمه روايت نامبرده اين است كه عدد آيه هاى قرآن به مقدار بسم اللّه هاى سوره ها بيشتر باشد.
 
و اين همان علتى است كه ما را از ايراد بحثهاى مفصل كه در باره عدد آيه هاى قرآن شده منصرف ساخته است، چون ديديم كه اين بحث ها به نتيجه اى نمى رسد، تنها به اين اشاره اكتفاء مى كنيم كه در عدد چهل سوره قرآنى اتفاق دارند، و در عدد آيه ها و يا رؤوس آيه هاى هفتاد و چهار سوره اختلاف كرده اند، و همچنين در اينكه كلمه: «الر»، مثلا آيه اى است تام و مستقل اتفاق كرده اند ولى در بقيه حروف مقطعه اختلاف نموده اند و آن گروه از خوانندگان عزيز كه مى خواهند به جزئيات اين اختلاف واقف گردند، بايد به محل طرح اين بحث ها مراجعه نمايند.


وآنچه كه از على (عليه السلام ) در عدد كوفيان نقل شده معارض است با ادله اى كه از خود آن جناب وهمچنين از ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده كه : در هر سوره ((بسم اللّه (( جزء آن سوره ويكى از آيات آن است ، زيرا به حساب كوفيان ، تنها بسم اللّه فاتحه ، جزء سوره است ، وما بقى به حساب نيامده ، ولازمه روايت نامبرده اين است كه عدد آيه هاى قرآن به مقدار بسم اللّه هاى سوره ها بيشتر باشد.
واين همان علتى است كه ما را از ايراد بحثهاى مفصل كه در باره عدد آيه هاى قرآن شده منصرف ساخته است ، چون ديديم كه اين بحثها به نتيجه اى نمى رسد، تنها به اين اشاره اكتفاء مى كنيم كه در عدد چهل سوره قرآنى اتفاق دارند، ودر عدد آيه ها ويا رؤ وس آيه هاى هفتاد و چهار سوره اختلاف كرده اند، وهمچنين در اينكه كلمه : ((الر(( مثلا آيه اى است تام ومستقل اتفاق كرده اند ولى در بقيه حروف مقطعه اختلاف نموده اند وآن گروه از خوانندگان عزيز كه مى خواهند به جزئيات اين اختلاف واقف گردند، بايد به محل طرح اين بحثها مراجعه نمايند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۲ </center>
<span id='link216'><span>
<span id='link216'><span>
==ترتيب سوره هاى قرآن كريم ==
==ترتيب سوره هاى قرآن كريم ==
فصل سوم ، پيرامون ترتيب سوره ها: در كتاب اتقان از ابن ضريس نقل شده كه اودر كتاب فضائل القرآن خود گفته : محمد بن عبد الله بن ابى جعفر رازى به ما خبر داد كه عمروبن هارون ما را حديث كرد كه عثمان بن عطاى خراسانى برايمان نقل كرد از پدرش ازابن عباس كه گفت : آغاز هر سوره كه در مكه نازل شده در مكه نوشته شد وبعدها خداوند هر چه مى خواست به آن ملحق مى كرد.
فصل سوم، پيرامون ترتيب سوره ها: در كتاب اتقان از ابن ضريس نقل شده كه اودر كتاب فضائل القرآن خود گفته: محمد بن عبد الله بن ابى جعفر رازى به ما خبر داد كه عمروبن هارون ما را حديث كرد كه عثمان بن عطاى خراسانى برايمان نقل كرد از پدرش ازابن عباس كه گفت : آغاز هر سوره كه در مكه نازل شده در مكه نوشته شد و بعدها خداوند هر چه مى خواست به آن ملحق مى كرد.
 
و سوره هايى كه به ترتيب و پشت سر هم نازل شده اند، عبارتند از:


و سوره هايى كه به ترتيب و پشت سر هم نازل شده اند، عبارتند از: ۱ - «اقرء باسم ربّك». ۲ - «ن».  ۳ - «مزمل». ۴ - «مدثر». ۵ - «تبت». ۶ - «تكوير». ۷ - «اعلى». ۸ - «و الليل اذا يغشى». ۹- «و الفجر». ۱۰ - «و الضحى». ۱۱ - «الم نشرح». ۱۲ - «و العصر». ۱۳ - «و العاديات». ۴- «انا اعطيناك». ۱۵ - «الهاكم التكاثر». ۱۶ - «أرأيت». ۱۷ - «قل يا ايها الكافرون». ۱۸ - «الم تر كيف فعل ربّك». ۱۹ - «قل اعوذ برب الفلق». ۲۰ - «قل اعوذ برب الناس». ۲۱ - «قل هو اللّه احد». ۲۲ - «و النجم». ۲۳ - «عبس». ۲۴ - إنّا أنزلناه فى ليلة القدر». ۲۵ - «و الشمس و ضحاها». ۲۶ - «و السماء ذات البروج». ۲۷ - «و التين». ۲۸ - «لإيلاف قريش». ۲۹ - «قارعه». ۳۰ - «لا أقسم بيوم القيامة». ۳۱ - «ويل لكلّ همزة». ۳۲- «و المرسلات». ۳۳ - «ق». ۳۴ - «لا أقسم بهذا البلد». ۳۵ - «و السماء و الطارق». ۳۶ - «اقتربت الساعة». ۳۷ - «ص». ۳۸ - «اعراف». ۳۹ - «قل أوحى». ۴۰ - «يس». ۴۱ - «فرقان». ۴۲ - «ملائكة». ۴۳ - «كهيعص». ۴۴ - «طه». ۴۵ - «واقعه». ۴۶- «طسم شعراء». ۴۷ - «طس». ۴۸ - «قصص». ۴۹ - «بنى إسرائيل». ۵۰ - «يونس». ۵۱ - «هود». ۵۲ - «يوسف». ۵۳ - «حجر». ۵۴ - «انعام». ۵۵ - «صافّات». ۵۶ - «لقمان». ۵۷ - «سباء». ۵۸ - «زمر». ۵۹ - «حم مؤمن». ۶۰ - «حم سجده». ۶۱ - «حم عسق». ۶۲ - «حم زخرف». ۶۳ - «حم دخان». ۶۴ - «جاثيه». ۶۵ - «احقاف». ۶۶ - «ذاريات». ۶۷ - «غاشيه». ۶۸- «كهف». ۶۹ - «نحل». ۷۰ - «إنّا أرسلنا نوحا». ۷۱ - «إبراهيم». ۷۲ - «أنبياء». ۷۳ - «مؤمنين». ۷۴ - «تنزيل سجده». ۷۵ - «طور». ۷۶ - «تبارك الملك». ۷۷ - «الحاقّه». ۷۸ - «سائل». ۷۹ - «عمّ يتسائلون». ۸۰ - «نازعات». ۸۱ - «إذا السماء انفطرت». ۸۲ - «إذا السماء انشقّت». ۸۳ - «روم». ۸۴ - «عنكبوت». ۸۵ - «ويل للمطفّفين».
۱ - «اقرء باسم ربّك». ۲ - «ن».  ۳ - «مزمل». ۴ - «مدثر». ۵ - «تبت». ۶ - «تكوير». ۷ - «اعلى». ۸ - «و الليل اذا يغشى». ۹- «و الفجر». ۱۰ - «و الضحى». ۱۱ - «الم نشرح». ۱۲ - «و العصر». ۱۳ - «و العاديات». ۴- «انا اعطيناك». ۱۵ - «الهاكم التكاثر». ۱۶ - «أرأيت». ۱۷ - «قل يا ايها الكافرون». ۱۸ - «الم تر كيف فعل ربّك». ۱۹ - «قل اعوذ برب الفلق». ۲۰ - «قل اعوذ برب الناس». ۲۱ - «قل هو اللّه احد». ۲۲ - «و النجم». ۲۳ - «عبس». ۲۴ - إنّا أنزلناه فى ليلة القدر». ۲۵ - «و الشمس و ضحاها». ۲۶ - «و السماء ذات البروج». ۲۷ - «و التين». ۲۸ - «لإيلاف قريش». ۲۹ - «قارعه». ۳۰ - «لا أقسم بيوم القيامة». ۳۱ - «ويل لكلّ همزة». ۳۲- «و المرسلات». ۳۳ - «ق». ۳۴ - «لا أقسم بهذا البلد». ۳۵ - «و السماء و الطارق». ۳۶ - «اقتربت الساعة». ۳۷ - «ص». ۳۸ - «اعراف». ۳۹ - «قل أوحى». ۴۰ - «يس». ۴۱ - «فرقان». ۴۲ - «ملائكة». ۴۳ - «كهيعص». ۴۴ - «طه». ۴۵ - «واقعه». ۴۶- «طسم شعراء». ۴۷ - «طس». ۴۸ - «قصص». ۴۹ - «بنى إسرائيل». ۵۰ - «يونس». ۵۱ - «هود». ۵۲ - «يوسف». ۵۳ - «حجر». ۵۴ - «انعام». ۵۵ - «صافّات». ۵۶ - «لقمان». ۵۷ - «سباء». ۵۸ - «زمر». ۵۹ - «حم مؤمن». ۶۰ - «حم سجده». ۶۱ - «حم عسق». ۶۲ - «حم زخرف». ۶۳ - «حم دخان». ۶۴ - «جاثيه». ۶۵ - «احقاف». ۶۶ - «ذاريات». ۶۷ - «غاشيه». ۶۸- «كهف». ۶۹ - «نحل». ۷۰ - «إنّا أرسلنا نوحا». ۷۱ - «إبراهيم». ۷۲ - «أنبياء». ۷۳ - «مؤمنين». ۷۴ - «تنزيل سجده». ۷۵ - «طور». ۷۶ - «تبارك الملك». ۷۷ - «الحاقّه». ۷۸ - «سائل». ۷۹ - «عمّ يتسائلون». ۸۰ - «نازعات». ۸۱ - «إذا السماء انفطرت». ۸۲ - «إذا السماء انشقّت». ۸۳ - «روم». ۸۴ - «عنكبوت». ۸۵ - «ويل للمطفّفين».
اين سوره هایى بوده كه در مكه نازل شده است.
اين سوره هایى بوده كه در مكه نازل شده است.


پس خداى تعالى، سوره هاى زير را به ترتيب در مدينه نازل كرد:
پس خداى تعالى، سوره هاى زير را به ترتيب در مدينه نازل كرد:
۱ - «سوره بقره». ۲ - «انفال». ۳ - «آل عمران». ۴ - «احزاب». ۵ - «ممتحنه». ۶ - «نساء». ۷ - «إذا زلزلت». ۸ - «حديد». ۹ - «قتال». ۱۰ - «رعد». ۱۱ - «رحمان». ۱۲ - «انسان». ۱۳- «طلاق». ۱۴ - «لم يكن». ۱۵ - «حشر». ۱۶ - «إذا جاء نصر اللّه». ۱۷ - «نور». ۱۸ - «حج». ۱۹ - «منافقون». ۲۰ - «مجادله». ۲۱ - «حجرات». ۲۲ - «تحريم». ۲۳ - «جمعه». ۲۴ - «تغابن». ۲۵ - «صف». ۲۶ - «فتح». ۲۷ - «مائده». ۲۸ - «برائت».
۱ - «سوره بقره». ۲ - «انفال». ۳ - «آل عمران». ۴ - «احزاب». ۵ - «ممتحنه». ۶ - «نساء». ۷ - «إذا زلزلت». ۸ - «حديد». ۹ - «قتال». ۱۰ - «رعد». ۱۱ - «رحمان». ۱۲ - «انسان». ۱۳- «طلاق». ۱۴ - «لم يكن». ۱۵ - «حشر». ۱۶ - «إذا جاء نصر اللّه». ۱۷ - «نور». ۱۸ - «حج». ۱۹ - «منافقون». ۲۰ - «مجادله». ۲۱ - «حجرات». ۲۲ - «تحريم». ۲۳ - «جمعه». ۲۴ - «تغابن». ۲۵ - «صف». ۲۶ - «فتح». ۲۷ - «مائده». ۲۸ - «برائت».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۳ </center>
خط ۳۵: خط ۴۰:
باز در همان كتاب ، از كتاب ناسخ و منسوخ، تاءليف ابن حصار نقل كرده كه : سوره هاى مدنى مورد اتفاق بيست سوره است وآنچه در آن اختلاف هست دوازده سوره است ، و از اين چند سوره گذشته بقيه سوره ها به اتفاق مكى است. اين بود كلام ناسخ و منسوخ.
باز در همان كتاب ، از كتاب ناسخ و منسوخ، تاءليف ابن حصار نقل كرده كه : سوره هاى مدنى مورد اتفاق بيست سوره است وآنچه در آن اختلاف هست دوازده سوره است ، و از اين چند سوره گذشته بقيه سوره ها به اتفاق مكى است. اين بود كلام ناسخ و منسوخ.


وآن سوره هايى كه مدنى بودنشان مورد اتفاق است عبارتند از: ۱ - بقره ۲ - آل عمران ۳ - نساء ۴ - مائده ۵ - انفال ۶ - توبه ۷ - نور ۸ - احزاب ۹ - سوره محمد ۱۰ - فتح ۱۱ - حجرات ۱۲ - حديد ۱۳ - مجادله ۱۴ - حشر ۱۵ - ممتحنه ۱۶ - منافقون ۱۷ - جمعه ۱۸ - طلاق ۱۹ - تحريم ۲۰ - نصر.
و آن سوره هايى كه مدنى بودنشان مورد اتفاق است، عبارتند از:
 
۱ - بقره ۲ - آل عمران ۳ - نساء ۴ - مائده ۵ - انفال ۶ - توبه ۷ - نور ۸ - احزاب ۹ - سوره محمد ۱۰ - فتح ۱۱ - حجرات ۱۲ - حديد ۱۳ - مجادله ۱۴ - حشر ۱۵ - ممتحنه ۱۶ - منافقون ۱۷ - جمعه ۱۸ - طلاق ۱۹ - تحريم ۲۰ - نصر.
 
و آنچه از مكى ها و مدنى هاى مورد اختلاف است، سوره هاى ذيل است:


و آنچه از مكى ها و مدنى هاى مورد اختلاف است، سوره هاى ذيل است : ۱- رعد ۲ - رحمان ۳ - جن ۴ - صف ۵ - تغابن ۶ - مطففين ۷ - قدر ۸ - بينه ۹ - زلزال ۱۰ - توحيد ۱۱ و۱۲ - معوذتان .
۱- رعد ۲ - رحمان ۳ - جن ۴ - صف ۵ - تغابن ۶ - مطففين ۷ - قدر ۸ - بينه ۹ - زلزال ۱۰ - توحيد ۱۱ و۱۲ - معوذتان .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۲۴ </center>
البته در فن تفسير و بحث هاى مربوط به دعوت نبويه و سير روحى و سياسى و اجتماعى دعوت در زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم) و تحليل سيره شريفه آن جناب، دانستن اينكه كدام سوره مكى و كدام مدنى است و تقديم وتاءخير نزول آيات ، دخالت بسيارى دارد.
البته در فن تفسير و بحث هاى مربوط به دعوت نبويه و سير روحى و سياسى و اجتماعى دعوت در زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم) و تحليل سيره شريفه آن جناب، دانستن اينكه كدام سوره مكى و كدام مدنى است و تقديم وتاءخير نزول آيات ، دخالت بسيارى دارد.


و روايات ، به طورى كه ديديد در اثبات اين مجهولات نمى توانند مورد اعتماد باشند، چون هيچ يك از مضامين آنها متواتر نيست ، علاوه بر اينكه ميان آنها تعارض وجود دارد كه در نتيجه از درجه اعتبار ساقط شده اند.
و روايات، به طورى كه ديديد در اثبات اين مجهولات نمى توانند مورد اعتماد باشند، چون هيچ يك از مضامين آنها متواتر نيست، علاوه بر اينكه ميان آنها تعارض وجود دارد كه در نتيجه از درجه اعتبار ساقط شده اند.


پس تنها طريق براى تحصيل اين غرض ، تدبر و دقت در سياق آيات و بهره جويى از قرائن وامارات داخلى وخارجى است ، كه ما هم در تفسير خود از همين راه استفاده كرده ايم، و اللّه المستعان.
پس تنها طريق براى تحصيل اين غرض، تدبر و دقت در سياق آيات و بهره جويى از قرائن و امارات داخلى و خارجى است ، كه ما هم در تفسير خود از همين راه استفاده كرده ايم، و اللّه المستعان.


<center> «'''سوره کهف'''» </center>
<center> «'''سوره کهف'''» </center>
۱۴٬۴۴۳

ویرایش