گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۹: خط ۲۹:
<span id='link361'><span>
<span id='link361'><span>


==بيان آخرين آيه سوره ، كه به سه اصل : توحيد، نبوت ومعاد اشاره دارد ==
اين آيه آخرين آيه سوره است كه غرض از بيان سوره را خلاصه مى كند، ودر آن اصول سهگانه دين را كه توحيد ونبوت ومعاد است جمع كرده .
اين آيه آخرين آيه سوره است كه غرض از بيان سوره را خلاصه مى كند، ودر آن اصول سهگانه دين را كه توحيد ونبوت ومعاد است جمع كرده .
جمله ((انما الهكم اله واحد مساله توحيد را، وجمله انما انا بشر مثلكم يوحى الى وجمله فليعمل عملاصالحا...(( مساله نبوت را، و جمله ((فمن كان يرجوا لقاء ربه (( مساله معاد را متعرض است .
 
جمله ((انما الهكم اله واحد مساله توحيد را، وجمله انما انا بشر مثلكم يوحى الى وجمله فليعمل عملا صالحا...(( مساله نبوت را، و جمله ((فمن كان يرجوا لقاء ربه (( مساله معاد را متعرض است.
 
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشرٌ مِّثْلُكمْ يُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَحِدٌ
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشرٌ مِّثْلُكمْ يُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَحِدٌ
كلمه ((انما(( ى اولى رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) را منحصر در بشريت ودر مانندى ساير بشرها مى سازد، به طورى كه هيچ چيزى زائد بر آنچه آنان دارند ندارد وهيچ زيادتى براى خود ادعا نمى كند. واين در حقيقت رد پندار مردم است كه خيال مى كنند كه ادعاى نبوت كرد ادعاى الوهيت وقدرت غيبى كرده است ،
كلمه ((انما(( ى اولى رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) را منحصر در بشريت ودر مانندى ساير بشرها مى سازد، به طورى كه هيچ چيزى زائد بر آنچه آنان دارند ندارد وهيچ زيادتى براى خود ادعا نمى كند. واين در حقيقت رد پندار مردم است كه خيال مى كنند كه ادعاى نبوت كرد ادعاى الوهيت وقدرت غيبى كرده است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۵۷ </center>
وبر اساس همين پندار است كه از انبياء توقعهايى دارند كه جز خدا كسى علم وقدرت بر آنها را ندارد. در انحصار اول به امر خدا همه اينها را از خود نفى مى كند، وبراى خود اثبات نمى كند مگر تنها وتنها مساله وحى را.
و بر اساس همين پندار است كه از انبياء توقع هايى دارند كه جز خدا كسى علم وقدرت بر آنها را ندارد. در انحصار اول به امر خدا همه اينها را از خود نفى مى كند، وبراى خود اثبات نمى كند مگر تنها وتنها مساله وحى را.
وانحصار دوم معبود را كه معبود ايشان هم هست منحصر در يكى مى كند، واين همان توحيد است كه مى گويد اله تمامى عالم يك اله است .
 
و انحصار دوم معبود را كه معبود ايشان هم هست منحصر در يكى مى كند، واين همان توحيد است كه مى گويد اله تمامى عالم يك اله است .
 
جمله ((فمن كان يرجولقأ ربه فليعمل ...(( مشتمل بر اجمال دعوت دينى است كه همان عمل صالح براى رضاى خداى واحد بى شريك است ، وآنگاه اين معنا را متفرع كرده بر رجأ لقأ پروردگار متعال و بازگشت به سوى اوچون اگر حساب وجزائى در كار نباشد هيچ داعى و ملزمى نيست كه افراد را به پيروى از دين وبه دست آوردن اعتقاد وعمل صحيح وادار سازد همچنانكه خود خداى تعالى فرموده : ((ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب ((
جمله ((فمن كان يرجولقأ ربه فليعمل ...(( مشتمل بر اجمال دعوت دينى است كه همان عمل صالح براى رضاى خداى واحد بى شريك است ، وآنگاه اين معنا را متفرع كرده بر رجأ لقأ پروردگار متعال و بازگشت به سوى اوچون اگر حساب وجزائى در كار نباشد هيچ داعى و ملزمى نيست كه افراد را به پيروى از دين وبه دست آوردن اعتقاد وعمل صحيح وادار سازد همچنانكه خود خداى تعالى فرموده : ((ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب ((
واگر عمل صالح وشرك نورزيدن در عبادت رب را متفرع بر اعتقاد به معاد نموده بدين جهت است كه اعتقاد به وحدانيت خدا با شرك در عمل جمع نمى شوند، وبا هم متناقضند. پس اگر اله واحد باشد در همه صفاتش كه يكى هم معبوديت است واحد است ، ودر آن نيز شريك ندارد.
 
واگر پيروى از دين را متفرع بر رجأ معاد كرد نه بر يقين به معاد بدين جهت بوده كه تنها احتمال بودن معاد كافى است كه آدمى را به پيروى از دين وادار سازد چون دفع ضرر محتمل واجب است ، هر چند بعضيها گفته اند: كه مراد از لقأ ، لقأ كرامت وثواب است واين تنها مورد رجأ است نه مورد قطع .
و اگر عمل صالح وشرك نورزيدن در عبادت رب را متفرع بر اعتقاد به معاد نموده بدين جهت است كه اعتقاد به وحدانيت خدا با شرك در عمل جمع نمى شوند، وبا هم متناقضند. پس اگر اله واحد باشد در همه صفاتش كه يكى هم معبوديت است واحد است ، ودر آن نيز شريك ندارد.
واگر رجأ لقاى خداى را متفرع بر جمله ((انما الهكم اله واحد(( كرد بدين جهت بود كه بازگشت بندگان به سوى خداى سبحان از تماميت معناى الوهيت است ، زيرا خداى تعالى هر كمال مطلوب وهر وصف جميلى را دارد كه يكى از آنها فعل حق وحكم به عدل است واين دو اقتضأ مى كند كه دوباره بندگان را به سوى خود بازگرداند وميان آنان حكم كند همچنان كه خودش فرموده :
 
و اگر پيروى از دين را متفرع بر رجأ معاد كرد نه بر يقين به معاد بدين جهت بوده كه تنها احتمال بودن معاد كافى است كه آدمى را به پيروى از دين وادار سازد چون دفع ضرر محتمل واجب است ، هر چند بعضيها گفته اند: كه مراد از لقأ ، لقأ كرامت وثواب است واين تنها مورد رجأ است نه مورد قطع .
 
و اگر رجأ لقاى خداى را متفرع بر جمله ((انما الهكم اله واحد(( كرد بدين جهت بود كه بازگشت بندگان به سوى خداى سبحان از تماميت معناى الوهيت است ، زيرا خداى تعالى هر كمال مطلوب وهر وصف جميلى را دارد كه يكى از آنها فعل حق وحكم به عدل است واين دو اقتضأ مى كند كه دوباره بندگان را به سوى خود بازگرداند وميان آنان حكم كند همچنان كه خودش فرموده :
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۵۸ </center>
((وما خلقنا السمأ والارض وما بينهما باطلاذلك ظن الذين كفروا فويل للذين كفروا من النار ام نجعل الذين امنوا وعملوا الصالحات كالمفسدين فى الارض ام نجعل المتقين كالفجار((
((وما خلقنا السمأ والارض وما بينهما باطلاذلك ظن الذين كفروا فويل للذين كفروا من النار ام نجعل الذين امنوا وعملوا الصالحات كالمفسدين فى الارض ام نجعل المتقين كالفجار((
<span id='link362'><span>
<span id='link362'><span>
==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
<span id='link363'><span>
<span id='link363'><span>
۱۴٬۴۲۳

ویرایش