گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۱ </center>
<span id='link6'><span>
<span id='link6'><span>
==زكريا از خداوند فرزند صلبى خواسته كه از او ارث ببرد ==
اين را بدين جهت گفتيم تا فساد گفتار بعضى روشن گردد كه گفته اند: ((زكريا در جمله ((فهب لى من لدنك وليا يرثنى ...(( از خدا كسى را خواسته كه قائم مقام و وارث او باشد چه فرزند و چه غير فرزند.(( و همچنين گفتار بعضى ديگر كه گفته اند: ((او از فرزنددار شدن از همسرش ماءيوس بود، و لذا از خدا كسى را خواست كه از او ارث ببرد و قائم مقام او شود هر چند از ساير مردم باشد((
اين را بدين جهت گفتيم تا فساد گفتار بعضى روشن گردد كه گفته اند: ((زكريا در جمله ((فهب لى من لدنك وليا يرثنى ...(( از خدا كسى را خواسته كه قائم مقام و وارث او باشد چه فرزند و چه غير فرزند.(( و همچنين گفتار بعضى ديگر كه گفته اند: ((او از فرزنددار شدن از همسرش ماءيوس بود، و لذا از خدا كسى را خواست كه از او ارث ببرد و قائم مقام او شود هر چند از ساير مردم باشد((


خط ۱۶۱: خط ۱۶۰:
از اينجا اين معنا روشن مى شود كه مراد از جمله ((وليا يرثنى (( فرزند پسر است ، همچنانكه در سوره آل عمران از آن به ذريه تعبير فرموده ، پس منظور از ((ولىّ(( ذريه اى است كه ولى در ارث است ، و بى شك متبادر به ذهن از ارث همان ارث بردن ما ترك ميت از اموال و اسباب زندگى است ، حال يا به خاطر اينكه اين كلمه حقيقت در همان ارث مالى است ، و در غير مال مجاز است ، چنانچه مى گويند فلانى علم و شجاعت و زهد و ساير صفات معن وى را از پدرش ارث برده . و يا به خاطر اين است كه به ارث مال انصراف دارد هر چند كه در ارث صفات هم حقيقت باشد. پس به هر حال لفظ، ظاهر در وراثت مال است ليكن با انضمامش به ولى متعين مى شود كه مراد از وارث تنها همان فرزند است ، جمله ((و انى خفت الموالى من ورائى (( كه قبل از جمله مورد بحث بود - به بيانى كه به زودى خواهد آمد ان شاء اللّه - اين ظهور را تقويت مى كند.
از اينجا اين معنا روشن مى شود كه مراد از جمله ((وليا يرثنى (( فرزند پسر است ، همچنانكه در سوره آل عمران از آن به ذريه تعبير فرموده ، پس منظور از ((ولىّ(( ذريه اى است كه ولى در ارث است ، و بى شك متبادر به ذهن از ارث همان ارث بردن ما ترك ميت از اموال و اسباب زندگى است ، حال يا به خاطر اينكه اين كلمه حقيقت در همان ارث مالى است ، و در غير مال مجاز است ، چنانچه مى گويند فلانى علم و شجاعت و زهد و ساير صفات معن وى را از پدرش ارث برده . و يا به خاطر اين است كه به ارث مال انصراف دارد هر چند كه در ارث صفات هم حقيقت باشد. پس به هر حال لفظ، ظاهر در وراثت مال است ليكن با انضمامش به ولى متعين مى شود كه مراد از وارث تنها همان فرزند است ، جمله ((و انى خفت الموالى من ورائى (( كه قبل از جمله مورد بحث بود - به بيانى كه به زودى خواهد آمد ان شاء اللّه - اين ظهور را تقويت مى كند.
<span id='link7'><span>
<span id='link7'><span>
==رد اعداى برخى مفسرين كه مراد از ارث را وراثت نبوت يا علم يا... دانسته اند ==
==رد اعداى برخى مفسرين كه مراد از ارث را وراثت نبوت يا علم يا... دانسته اند ==
و اما گفتار آن مف سرى كه گفته ((مراد از آن ارث نبوت است ، و زكريا از خدا خواسته كه به او فرزندى دهد كه نبوت را از او ارث ببرد(( گفتارى است كه مطلب چند سطر قبل ، آن را دفع مى كند، چون در آنجا گفتيم كه محرك و باعث زكريا به دعا آن كرامتى بود كه از مريم مشاهده كرد،
و اما گفتار آن مف سرى كه گفته ((مراد از آن ارث نبوت است ، و زكريا از خدا خواسته كه به او فرزندى دهد كه نبوت را از او ارث ببرد(( گفتارى است كه مطلب چند سطر قبل ، آن را دفع مى كند، چون در آنجا گفتيم كه محرك و باعث زكريا به دعا آن كرامتى بود كه از مريم مشاهده كرد،
۱۶٬۸۸۳

ویرایش