۱۶٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
بعضى گفته اند: عنايت ، در تعبير به نداء اين است كه حضرت زكريا خود را از خدا دور تصور كرده ، و خواسته است رعايت اين ادب را بكند كه گناهان و بديهايش او را از خدا دور كرده است ، همچنانكه حال هر كسى كه از عذاب خدا بترسد همينطور است كه خود را دور مى بيند. | بعضى گفته اند: عنايت ، در تعبير به نداء اين است كه حضرت زكريا خود را از خدا دور تصور كرده ، و خواسته است رعايت اين ادب را بكند كه گناهان و بديهايش او را از خدا دور كرده است ، همچنانكه حال هر كسى كه از عذاب خدا بترسد همينطور است كه خود را دور مى بيند. | ||
<span id='link4'><span> | <span id='link4'><span> | ||
==سخن | ==سخن حضرت زكريا «ع» با خداى تعالى، و نكات و ظرائف آن سخنان == | ||
«'''قَالَ رَب إِنى وَهَنَ الْعَظمُ مِنى...'''»: | «'''قَالَ رَب إِنى وَهَنَ الْعَظمُ مِنى...'''»: | ||
اين آيه زمينه چينى مى كند براى درخواستى كه بعدا از زكريا نقل مى نمايد كه گفت : ((فهب لى من لدنك وليا(، و اگر كلمه ((رب (( را جلوتر آورد براى استرحام بوده و خواسته در مقدمه دعا، درياى رحمت خدا را به خروش آورد و بعد دعا كند. و اگر با كلمه ((ان (( مطلب خود را تاكيد كرد براى اين است كه برساند حاجتش به داشتن فرزند حاجتى است مبرم و حياتى . و كلمه ((وهن (( به معناى ضعف و نقصان نيرو است . و اگر اين ضعف خود را به استخوانهايش اختصاص داد براى اين است كه آدمى در تمامى | اين آيه زمينه چينى مى كند براى درخواستى كه بعدا از زكريا نقل مى نمايد كه گفت : ((فهب لى من لدنك وليا(، و اگر كلمه ((رب (( را جلوتر آورد براى استرحام بوده و خواسته در مقدمه دعا، درياى رحمت خدا را به خروش آورد و بعد دعا كند. و اگر با كلمه ((ان (( مطلب خود را تاكيد كرد براى اين است كه برساند حاجتش به داشتن فرزند حاجتى است مبرم و حياتى . و كلمه ((وهن (( به معناى ضعف و نقصان نيرو است. و اگر اين ضعف خود را به استخوانهايش اختصاص داد براى اين است كه آدمى در تمامى حركت ها و سكونهايش بر آن قرار مى گيرد. | ||
و اگر نگفت ((استخوانهايم (( و يا ((استخوانم (( براى اين است كه ضعف را به جنس استخوان نسبت دهد، و هم اينكه اجمالى باشد براى تفصيل بعد. | و اگر نگفت ((استخوانهايم (( و يا ((استخوانم (( براى اين است كه ضعف را به جنس استخوان نسبت دهد، و هم اينكه اجمالى باشد براى تفصيل بعد. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
و در تكرار كلمه ((ربّ(( و قرار دادن آن بين اسم ((كان (( و خبرش در جمله ((و لم اكن بدعائك رب شقيا(( بلاغتى است كه ممكن نيست با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمود، و همچنين در نظير آن ، يعنى جمله ((و اجعله رب رضيا(( | و در تكرار كلمه ((ربّ(( و قرار دادن آن بين اسم ((كان (( و خبرش در جمله ((و لم اكن بدعائك رب شقيا(( بلاغتى است كه ممكن نيست با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمود، و همچنين در نظير آن ، يعنى جمله ((و اجعله رب رضيا(( | ||
«'''وَ إِنى خِفْت | «'''وَ إِنى خِفْت الْمَوَالىَ مِن وَرَاءِى وَ كانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً'''»: | ||
تتمه تمهيد و زمينه چينى است كه گفتيم قبل از دعاى خود كرده . و منظور از ((موالى (( عموها و پسر عموها هستند. بعضى گفته اند منظور از ((موالى (( ((كلالة (( است ، و بعضى ديگر گفته اند ((عصبه (( است . و بعضى گفته اند تنها پسر عموها است ، و بعضى گفته اند كه منظور ورثه است . و به هر حال ، به هر معنا كه باشد غير اولاد صلبى است . و مقصود از اينكه گفت ((از موالى مى ترسم (( اين است كه از عمل موالى مى ترسم . و مقصود از ((من ورائى (( بعد از مرگ است . و خلاصه اينكه حضرت زكريا مى ترسيده از اينكه از دنيا برود و نسلى كه وارث او باشند، نداشته باشد، و اين كنايه از همان بى اولاد مردن است . | تتمه تمهيد و زمينه چينى است كه گفتيم قبل از دعاى خود كرده . و منظور از ((موالى (( عموها و پسر عموها هستند. بعضى گفته اند منظور از ((موالى (( ((كلالة (( است ، و بعضى ديگر گفته اند ((عصبه (( است . و بعضى گفته اند تنها پسر عموها است ، و بعضى گفته اند كه منظور ورثه است . و به هر حال ، به هر معنا كه باشد غير اولاد صلبى است . و مقصود از اينكه گفت ((از موالى مى ترسم (( اين است كه از عمل موالى مى ترسم . و مقصود از ((من ورائى (( بعد از مرگ است . و خلاصه اينكه حضرت زكريا مى ترسيده از اينكه از دنيا برود و نسلى كه وارث او باشند، نداشته باشد، و اين كنايه از همان بى اولاد مردن است . | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
و اينكه چنين تعبير كرده كه ((همسرم عاقر است (( خود دلالت مى كند بر اينكه همسرش علاوه بر اينكه تا آن روز كه اين دعا را مى كرده فرزند نياورده از سن فرزند دار شدن هم گذشته بوده است . | و اينكه چنين تعبير كرده كه ((همسرم عاقر است (( خود دلالت مى كند بر اينكه همسرش علاوه بر اينكه تا آن روز كه اين دعا را مى كرده فرزند نياورده از سن فرزند دار شدن هم گذشته بوده است . | ||
و ظاهر اينكه كلمه ((ان (( را تكرار نكرده و فرموده : ((انى خفت الموالى من ورائى و كانت امراتى...(( اين است كه جمله ((و كانت ...(( حاليه است ، و مجموع كلام يعنى ((و انى خفت الموالى ... عاقرا(( فصل واحدى از داستان است ، و اين معنا را مى رساند كه چون همسرم عاقر است جا دارد كه از ورثه بعد از خودم بترسم . | و ظاهر اينكه كلمه ((ان (( را تكرار نكرده و فرموده : ((انى خفت الموالى من ورائى و كانت امراتى...(( اين است كه جمله ((و كانت ...(( حاليه است ، و مجموع كلام يعنى ((و انى خفت الموالى... عاقرا(( فصل واحدى از داستان است ، و اين معنا را مى رساند كه چون همسرم عاقر است جا دارد كه از ورثه بعد از خودم بترسم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۹ </center> | ||
پس مجموع زمينه چينى هايى كه آن جناب براى دعاى خود كرده است به دو بخش بر مى گردد: اول اينكه خداى عز و جل او را در طول زندگيش و تا روزى كه پيرى سالخورده شده به استجابت دعا عادت داده . دوم اينكه او از ورثه بعد از مرگش مى ترسد، چون همسرش عاقر است . | پس مجموع زمينه چينى هايى كه آن جناب براى دعاى خود كرده است به دو بخش بر مى گردد: اول اينكه خداى عز و جل او را در طول زندگيش و تا روزى كه پيرى سالخورده شده به استجابت دعا عادت داده . دوم اينكه او از ورثه بعد از مرگش مى ترسد، چون همسرش عاقر است . | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
و ممكن است كلام را به سه بخش تقسيم نمود، به اينكه پيرى خودش را يك بخش و عاقر بودن همسرش را بخش مستقل ديگرى شمرد. | و ممكن است كلام را به سه بخش تقسيم نمود، به اينكه پيرى خودش را يك بخش و عاقر بودن همسرش را بخش مستقل ديگرى شمرد. | ||
<span id='link5'><span> | <span id='link5'><span> | ||
==فرزند خواستن زكريا «ع» از خداوند== | ==فرزند خواستن زكريا «ع» از خداوند== | ||
«'''فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا * يَرِثُنى وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا'''»: | «'''فَهَب لى مِن لَّدُنك وَلِيًّا * يَرِثُنى وَ يَرِث مِنْ ءَالِ يَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِيًّا'''»: |
ویرایش