۱۷٬۰۰۸
ویرایش
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==وجه اين كه فرمود: اگر خدا مردم را براى گناهانشان مؤاخذه كند، جنبنده اى بر زمين نمی ماند == | ==وجه اين كه فرمود: اگر خدا مردم را براى گناهانشان مؤاخذه كند، جنبنده اى بر زمين نمی ماند == | ||
«'''وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاس بِمَا | «'''وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَك عَلى ظهْرِهَا مِن دَابَّةٍ ...'''»: | ||
مراد از مؤاخذه در اين آيه، مؤاخذۀ دنيوى است. به دليل اين كه دنبالش فرموده: «وَلَكِن يُؤَخّرُهُم إلى أجَلٍ مُسَمّىً: ليكن عذابشان را براى مدتى معين تأخير مى اندازد...». و مراد از كلمۀ «ناس»، تمامى مردم است. چون قبل از آيه شريفه، از مؤاخذه بعضى از مردم - كه همان نيرنگبازان و تكذيب كنندگان به آيات خدا باشند - گفتگو كرده بود. | مراد از مؤاخذه در اين آيه، مؤاخذۀ دنيوى است. به دليل اين كه دنبالش فرموده: «وَلَكِن يُؤَخّرُهُم إلى أجَلٍ مُسَمّىً: ليكن عذابشان را براى مدتى معين تأخير مى اندازد...». و مراد از كلمۀ «ناس»، تمامى مردم است. چون قبل از آيه شريفه، از مؤاخذه بعضى از مردم - كه همان نيرنگبازان و تكذيب كنندگان به آيات خدا باشند - گفتگو كرده بود. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
براى اين كه شومى گناه، نبايد از گناهكار تجاوز كند و دامنگير غير او شود. همچنان كه خداى تعالى فرموده: «وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزرَ اُخرَى». و اما آيه اى كه شاهد آورد، يعنى آيه «وَ اتّقُوا فِتنَةً لا تُصِيبَنّ الّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُم خَاصّة»، مدلولش - به بيانى كه در تفسير سوره انفال گذشت - اين است كه: فتنۀ ناشى از ظلم، تنها به كسانى از ايشان مى رسد كه مرتكب ظلم شدند، نه به عموم مردم، اعم از ستمكاران و غير آن ها - براى مزيد اطلاع، به همان جا مراجعه شود. | براى اين كه شومى گناه، نبايد از گناهكار تجاوز كند و دامنگير غير او شود. همچنان كه خداى تعالى فرموده: «وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزرَ اُخرَى». و اما آيه اى كه شاهد آورد، يعنى آيه «وَ اتّقُوا فِتنَةً لا تُصِيبَنّ الّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُم خَاصّة»، مدلولش - به بيانى كه در تفسير سوره انفال گذشت - اين است كه: فتنۀ ناشى از ظلم، تنها به كسانى از ايشان مى رسد كه مرتكب ظلم شدند، نه به عموم مردم، اعم از ستمكاران و غير آن ها - براى مزيد اطلاع، به همان جا مراجعه شود. | ||
«'''وَلكِن يُؤخّرُهُم إلى أجَلٍ مُسَمّى'''» - منظور از «اجل مسمّى»، مرگ و يا قيامت است. «فَإذَا جَاءَ أجَلُهُم فَإنّ اللّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيراً». يعنى: وقتى اجلشان رسيد، خدا به كار | «'''وَلكِن يُؤخّرُهُم إلى أجَلٍ مُسَمّى'''» - منظور از «اجل مسمّى»، مرگ و يا قيامت است. «فَإذَا جَاءَ أجَلُهُم فَإنّ اللّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيراً». يعنى: وقتى اجلشان رسيد، خدا به كار بندگان، بصير است. هر يك را به آنچه كه كرده، جزا مى دهد، و به اعمالشان داناست. چون بندگان او هستند، و چگونه ممكن است خالق، از خلق خود، و ربّ، از عمل بندۀ خود، غافل و جاهل باشد؟ | ||
از آنچه گذشت، روشن شد كه: جملۀ «فَإنّ اللّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيراً»، از باب به كار بردن سبب در جاى | از آنچه گذشت، روشن شد كه: جملۀ «فَإنّ اللّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيراً»، از باب به كار بردن سبب در جاى مسبّب است، كه همان جزا باشد. | ||
و آيه شريفه، يعنى جملۀ «وَ لَو يُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ...»، در حقيقت، در جاى جواب از سؤالى تقديرى قرار گرفته. سؤالى كه از آيه قبلى ناشی مى شد. چون در آيه قبلى، خداى تعالى، اهل نيرنگ و تكذيب را - كه همان مشركان مكه باشند - تهديد مى كرد به مؤاخذه، و براى آنان از امت هاى سابق شاهد آورد، كه آن ها نتوانستند خدا را به ستوه آورند. | و آيه شريفه، يعنى جملۀ «وَ لَو يُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ...»، در حقيقت، در جاى جواب از سؤالى تقديرى قرار گرفته. سؤالى كه از آيه قبلى ناشی مى شد. چون در آيه قبلى، خداى تعالى، اهل نيرنگ و تكذيب را - كه همان مشركان مكه باشند - تهديد مى كرد به مؤاخذه، و براى آنان از امت هاى سابق شاهد آورد، كه آن ها نتوانستند خدا را به ستوه آورند. |
ویرایش