۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
<span id='link299'><span> | <span id='link299'><span> | ||
«'''كذَّبَت قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الاَحْزَاب مِن بَعْدِهِمْ ...'''»: | «'''كذَّبَت قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الاَحْزَاب مِن بَعْدِهِمْ ...'''»: | ||
اين | اين آيه، در مقام جواب دادن از شبهه اى است كه بعد از آيات قبل، ممكن است به ذهن كسى وارد شود، و آن شبهه، اين است كه: ما مى بينيم هميشه برد با همين كفار است، كه از پذيرفتن حق استكبار مى ورزند و در آيات خدا جدال مى كنند و هيچ گرفتارى هم پيدا نمى كنند و باطل خود را پيش هم مى برند. | ||
و حاصل جواب اين است كه : | و حاصل جواب اين است كه: امت هاى گذشته چون قوم نوح، و گروه هاى بعد از ايشان، مانند: عاد و ثمود و قوم لوط و غيره، از كفار امروز، در تكذيب و جدال به باطل قوی تر بودند. آن ها هم تا این حد پیشروی | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۴ </center> | ||
کردند كه مى خواستند رسول خدا را بگيرند و از بين ببرند، ولى عذاب خدا مهلتشان نداد و اين قضا، در حق همه كفار رانده شده. پس توهم اين كه كفار معاصر از خدا پيشى گرفته اند و ارادۀ خود را عليه ارادۀ خدا به كار زدند، توهمى است باطل. | |||
پس جمله | پس جمله «كَذّبَت قَبلَهُم قَومُ نُوحٍ وَ الأحزَابُ مِن بَعدِهِم»، دفع آن توهم است، و به همين جهت جواب را بدون «واو» عاطفه آورد. و در جملۀ «وَ هَمّت كُلّ أمّةٍ بِرَسُولِهِم لِيَأخُذُوهُ»، كلمه «هَمّت» كه با حرف «با» متعدى شده، به معناى اين است كه هر امتى قصد كرد رسول خود را. چون عبارت «هَمّ بِهِ»، به معناى «قصد كرد آن را» مى باشد. چيزى كه هست، بيشتر در مورد قصد سوء استعمال مى شود. | ||
پس معناى اين عبارت در آيه، اين است كه: هر امتى، قصد سوء به پيغمبر خود كرد، و خواستند تا او را بگيرند و به قتل برسانند و يا از شهر خارج كنند، يا آزارى ديگر برسانند، همچنان كه تك تك انبيا و رفتار امت آنان در قرآن كريم آمده. | |||
«'''وَ جَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الحَْقَّ'''»: | «'''وَ جَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الحَْقَّ'''»: | ||
كلمه | كلمه «إدحَاض»، به معناى زايل كردن و باطل ساختن است. و اين كه فرموده: «فَأخَذتُهُم: من ايشان را گرفتم»، با اين كه جا داشت بفرمايد: «فَأخَذَهُم = خدا آنان را بگرفت»، براى اشاره به اين نكته است كه كار اين طغيان و استكبارشان، آن قدر خطرناك و فاحش بود، كه امر آن، تنها به دست خداى تعالى بود و ديگر بين خدا و بين ايشان، هيچ كس دخالتى نداشت، تا شفاعتى كند و يا ايشان را يارى نمايد. همچنان كه در جاى ديگر درباره اين امت ها فرموده: «فَصَبّ عَلَيهِم رَبّكَ سَوطَ عَذَاب * إنّ رَبّكَ لَبِالمِرصَاد». | ||
و در جمله «فَكَيفَ كَانَ عِقَاب»، ذهن شنونده را به چيزى كه خودش مى داند، يعنى به كيفيت عقاب آنان متوجه مى كند، تا شدت بلاى آنان در ذهنش حاضر شود و خلاصه مى فهماند تو خود می دانى كه ما چگونه آنان را هلاك كرديم و نسلشان را منقرض ساختيم. چون خداى تعالى، قبلا به داستان يك يك آن ها، اشاره كرده بود. | |||
«'''وَ كَذَلِكَ حَقّت كَلِمَةُ رَبّكَ عَلَى الّذِينَ كَفَرُوا أنّهُم أصحَابُ النّار'''»: | |||
از ظاهر سياق | از ظاهر سياق بر مى آيد كه مطلب در اين آيه، به مطلب در آيه سابق تشبيه شده، و كلمه «كَذَلِكَ» اين تشبيه را مى رساند و خلاصه مى فرمايد: در آخرت هم، رفتار خداى تعالى، درباره همه كفار، شبيه به رفتارى است كه در آيه قبلى بدان اشاره شد، كه كفار از امت هاى گذشته را در دنيا به عقاب خود بگرفت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۵ </center> | ||
و مراد از | و مراد از جملۀ «الّذِينَ كَفَرُوا»، مطلق كفار گذشته است، و معناى آيه، اين است كه: همان طور كه تكذيب كنندگان از امت هاى گذشته را به عذاب دنيا گرفتار كرد، همچنين كلمۀ عذاب آخرت نيز، بر آن كفار از قوم تو حتمى شده است. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: مراد از جملۀ «الّذِينَ كَفَرُوا»، كفار مكه است، ولى سياق آيه، با اين تفسير سازگار نيست، و بنابر اين تفسير، نظام تشبيه اختلال مى يابد. | ||
و اگر فرمود | و اگر فرمود: «كَلِمَةُ رَبّك»، و نفرمود: «كَلِمَتِى: كلمۀ من»، براى اين است كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را دلخوش سازد و به اين وسيله، او را تأييد كند، كه آن ركنى كه بدان تكيه دارى، ركنى است شَدِيدُ القُوَى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۶ </center> | ||
<span id='link300'><span> | <span id='link300'><span> |
ویرایش