۱۶٬۳۴۹
ویرایش
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
<span id='link199'><span> | <span id='link199'><span> | ||
فَقَالَ إِنى أَحْبَبْت حُب الخَْيرِ عَن ذِكْرِ رَبى حَتى تَوَارَت بِالحِْجَابِ | فَقَالَ إِنى أَحْبَبْت حُب الخَْيرِ عَن ذِكْرِ رَبى حَتى تَوَارَت بِالحِْجَابِ | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۴: | ||
((حتى توارت بالحجاب (( - ضمير در ((توارت (( - به طورى كه گفته اند - به كلمه ((شمس (( برمى گردد، با اينكه قبلا نامش نيامده بود، ولى از كلمه ((عشى (( كه در آيه قبلى بود استفاده مى شود. و مراد از توارى خورشيد غروب كردن و پنهان شدن در پشت پرده افق است ، مؤ يد اينكه ضمير به خورشيد برمى گردد كلمه ((عشى (( در آيه قبلى است ، چون اگر مقصود توارى خورشيد نبود، ذكر كلمه ((عشى (( در آن آيه بدون غرض مى شد و غرضى كه هر خواننده آن را بفهمد براى آن باقى نمى ماند. | ((حتى توارت بالحجاب (( - ضمير در ((توارت (( - به طورى كه گفته اند - به كلمه ((شمس (( برمى گردد، با اينكه قبلا نامش نيامده بود، ولى از كلمه ((عشى (( كه در آيه قبلى بود استفاده مى شود. و مراد از توارى خورشيد غروب كردن و پنهان شدن در پشت پرده افق است ، مؤ يد اينكه ضمير به خورشيد برمى گردد كلمه ((عشى (( در آيه قبلى است ، چون اگر مقصود توارى خورشيد نبود، ذكر كلمه ((عشى (( در آن آيه بدون غرض مى شد و غرضى كه هر خواننده آن را بفهمد براى آن باقى نمى ماند. | ||
<span id='link200'><span> | <span id='link200'><span> | ||
==و توضيحى درباره علاقه آن جناب به اسب ها و بازماندنش از عبادت خدا == | ==و توضيحى درباره علاقه آن جناب به اسب ها و بازماندنش از عبادت خدا == | ||
پس حاصل معناى آيه اين است كه من آن قدر به اسب علاقه يافتم ، كه وقتى اسبان را بر من عرضه كردند، نماز از يادم رفت تا وقتش فوت شد، و خورشيد غروب كرد. البته بايد دانست كه علاقه سليمان (عليه السلام ) به اسبان براى خدا بوده ، و علاقه به خدا او را علاقه مند به اسبان مى كرد، چون مى خواست آنها را براى جهاد در راه خدا تربيت كند، پس رفتنش و حضورش براى عرضه اسبان به وى ، خود عبادت بوده است . پس در حقيقت عبادتى او را از عبادتى ديگر باز داشته ، چيزى كه هست نماز در نظر وى مهم تر از آن عبادت ديگر بوده است . | پس حاصل معناى آيه اين است كه من آن قدر به اسب علاقه يافتم ، كه وقتى اسبان را بر من عرضه كردند، نماز از يادم رفت تا وقتش فوت شد، و خورشيد غروب كرد. البته بايد دانست كه علاقه سليمان (عليه السلام ) به اسبان براى خدا بوده ، و علاقه به خدا او را علاقه مند به اسبان مى كرد، چون مى خواست آنها را براى جهاد در راه خدا تربيت كند، پس رفتنش و حضورش براى عرضه اسبان به وى ، خود عبادت بوده است . پس در حقيقت عبادتى او را از عبادتى ديگر باز داشته ، چيزى كه هست نماز در نظر وى مهم تر از آن عبادت ديگر بوده است . |
ویرایش