۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
==پاره اى از نشانه هاى تدبير الهى == | ==پاره اى از نشانه هاى تدبير الهى == | ||
در اين آيات پشت سر | در اين آيات پشت سر هم، نشانه هاى تدبير الهى را ذكر مى كند. تدبيرى كه ربوبيت آن جناب را اثبات مى نمايد، و اين نشانه ها را با انذار و تخويف ذكر نموده، مى فرمايد: «هُوَ الّذِى جَعَلَ لَكُمُ الأرضَ ذَلُولاً»، دنبالش مى فرمايد: «أوَلَم يَرَوا إلَى الطّيرِ»، كه بعد از انذار در آيه: «الّذِى خَلَقَ المَوتَ وَ الحَيوة» و آيه «الّذِى خَلَقَ سَبعَ سَمَاوَات...» و آيه «وَ لَقَد زَيّنَا...» قرار گرفته. | ||
هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض ذَلُولاً فَامْشوا فى مَنَاكِبهَا وَ كلُوا مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشورُ | «'''هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض ذَلُولاً فَامْشوا فى مَنَاكِبهَا وَ كلُوا مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشورُ'''»: | ||
كلمه | كلمه «ذَلُول» در مركب ها، به معناى مركب رام و راهوار است. مركبى كه به آسانى مى توان سوارش شد، و اضطراب و چموشى ندارد. و كلمه «مَنَاكِب»، جمع منكب است، كه نام محل برخورد استخوان بازو با شانه است. و اگر نقاط مختلف زمين را منكب ها خوانده، استعاره است. راغب مى گويد: استعاره آوردن منكب براى زمين، مثل استعاره آوردن «ظهر - پشت» براى زمين در آيه ۴۵ سوره فاطر است: «مَا تَرَكَ عَلى ظَهرِهَا مِن دَابّة - هيچ جنبنده اى بر پشت زمين زنده و باقى نمى گذاشت». و اگر زمين را - چون اسبى - رام خواند، و قطعات آن را «پشت»، (گُرده) و منكب (شانه) ناميد، به اين اعتبار بود كه زمين براى انواع تصرفات انسان رام است. نه چموشی - زلزله - دارد، و نه از تصرفات بشر امتناع | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۹۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۹۹ </center> | ||
مى ورزد. | |||
و | مفسران ديگر، در توجيه ذلول بودن و منكب داشتن زمين، توجيهات مختلفى دارند كه تمام آن ها به همين توجيه ما بر مى گردد. | ||
امر در جمله «بخوريد از رزق آن»، امر وجوبى نيست، بلكه تنها جواز و اباحه را مى رساند. و كلمه «نُشُور» و همچنين كلمه «نشر»، به معناى احياى مُردگان بعد از مردن است. و اصل اين كلمه به معناى نشر طومار و جامه، يعنى گشودن آن بعد از جمع كردن و پيچيدن آن است. | |||
و | |||
و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى، آن كسى است كه زمين را منقاد و رام شما كرد، تا بتوانيد بر پشت آن قرار بگيريد، و از اين قطعه به آن قطعه اش برويد، و از رزقش كه او برايتان مقدر فرموده، بخوريد، و به انواع مختلفى براى به دست آوردن آن رزق در زمين تصرف كنيد. | |||
«'''وَ إلَيهِ النُّشَور'''» - يعنى طومار زندگى مُردگان كه با مرگ پيچيده شده، دوباره در قيامت در محضر او باز مى شود. مُردگان را از زمين در مى آورد، و براى حساب و سپس جزا زنده مى كند. پس به همين دليل ربّ و مدبر امر زندگى دنيايتان اوست، كه در زمين جايگزين تان نموده، به راه و روش زندگى در آن هدايتتان كرد. و نيز حكومت بر شما در ميراندن و زنده كردن و حساب و جزاء براى اوست. | |||
و | و در ناميدن زمين به نام ذلول، و تعبير اين كه بشر روى شانه هاى آن قرار دارد، اشاره اى است روشن به اين كه زمين نيز يكى از سيارات است، و اين همان حقيقتى است كه علم هيأت و آسمان شناسى، بعد از قرن ها بگومگو و بحث، به آن دست يافته. | ||
«'''ءَ أَمِنتُم مَّن فى السمَاءِ أَن يخْسِف بِكُمُ الاَرْض فَإِذَا هِىَ تَمُورُ'''»: | |||
بعد از آن كه در آيه قبل اقامه حجت كرد بر ربوبيت خداى سبحان، اينك در اين آيه بشر را تهديد مى كند، و نيز در برابر بى اعتنايى و سهل انگاريش در مسأله ربوبيت، او را توبيخ مى نمايد، كه تا كى از خدا بى خبريد، و شكر نعمت هايش را به جا نمى آوريد؟ يعنى در برابر ربوبيتش خاضع نمى شويد و شريك هاى خود تراشيده را دور نمى ريزيد؟ | |||
و مراد از كلمۀ «مَن فِى السّمَاء - آن كس كه در آسمان است»، فرشتگانى هستند كه موكّل بر آسمان و حوادث عالم اند. و اگر ضمير مفرد - يَخسِفُ - به كلمۀ «مَن» برگردانده، با اين كه اين كلمه در معنا جمع است، به اين جهت است كه كلمه مذكور در لفظ مفرد است. و وقتى گفته مى شود: «خَسَفَ الأرض بِقَوم كَذَا»، معنايش اين است كه زمين زير پاى فلان قوم شكافته شد، و همه را در شکم خود فرو برد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۰۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۰۰ </center> | ||
و كلمه «مَور» كه مصدر فعل «تَمُور» است، به طورى كه صاحب مجمع گفته، به معناى تردد در آمد و شد است. نظير كلمه «موج» كه آن نيز به همين معناست. | |||
و معناى آيه اين است كه چگونه با خاطر جمع و دل | و معناى آيه اين است كه: چگونه با خاطر جمع و دل آسوده، به ربوبيت خداى تعالى كفر ورزيده ايد، و چه ايمنى از ملائكه ساكن آسمان و موكّل بر امور عالَم داريد از اين كه زمين را زير پايتان بشكافند، و به امر خدا شما را در شكم زمين پنهان سازند، در حالى كه زمين همچنان متزلزل و مضطرب باشد و چون گهواره، آمد و شد داشته باشد؟ | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: مراد از كسى كه در آسمان است، خداى سبحان، و منظور از «در آسمان بودن خدا» اين است كه سلطنت و تدبير امور خدا در آسمان است، و گرنه معنا ندارد خدا در مكان بگنجد، و آسمان و عالَمى از عوالم او را در خود جاى دهد. ولى از نظر ما هرچند معناى بى اشكالى است، ليكن خلاف ظاهر آيه است. | ||
أَمْ أَمِنتُم مَّن فى السمَاءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِباً فَستَعْلَمُونَ كَيْف نَذِيرِ | «'''أَمْ أَمِنتُم مَّن فى السمَاءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِباً فَستَعْلَمُونَ كَيْف نَذِيرِ'''»: | ||
كلمه | كلمه «حاصب» به معناى باد تندى است كه ريگ و شن و سنگ با خود بياورد. و معناى آيه اين است كه: «آيا از ملائكه آسمان ايمن شده ايد، كه باد سنگ و ريگ دار بر شما بفرستند»، همان طور كه بر قوم لوط فرستادند، و قرآن جريانشان را چنين حكايت كرده: «إنّا أرسَلنَا عَلَيهِم حَاصِباً إلّا آلَ لُوط». | ||
«'''فستعلمون كيف نذير'''» - كلمه «'''نذير'''» مصدر به معناى انذار است ، و اين جمله به خاطراينكه حرف «'''فاء'''» بر سر دارد، متفرع بر مطلبى است كه از آيات قبل استفاده مى شود، و آن عبارت است از اينكه مشركين به ربوبيت خداى تعالى كافر شدند، و از عذاب او ايمن گشتند، لذا در جمله مورد بحث مى فرمايد: پس به زودى خواهند فهميد معناى انذار چيست ، و معناى آيه روشن است . | «'''فستعلمون كيف نذير'''» - كلمه «'''نذير'''» مصدر به معناى انذار است ، و اين جمله به خاطراينكه حرف «'''فاء'''» بر سر دارد، متفرع بر مطلبى است كه از آيات قبل استفاده مى شود، و آن عبارت است از اينكه مشركين به ربوبيت خداى تعالى كافر شدند، و از عذاب او ايمن گشتند، لذا در جمله مورد بحث مى فرمايد: پس به زودى خواهند فهميد معناى انذار چيست ، و معناى آيه روشن است . | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۹۰: | ||
و چون مشركين از اين توبيخ و سركوبى خدا پاسخى نداشتند بدهند، لذا خود خداى تعالى از آن سوال ملامت آميز جواب داد، كه : «'''ان الكافرون الا فى غرور'''» يعنى غرور آنچنان آنان حمله ور شده كه از هر طرف احاطه شان كرده ، خيال كرده اند اعتقادشان به الوهيت آلهه اعتقاد درستى است . | و چون مشركين از اين توبيخ و سركوبى خدا پاسخى نداشتند بدهند، لذا خود خداى تعالى از آن سوال ملامت آميز جواب داد، كه : «'''ان الكافرون الا فى غرور'''» يعنى غرور آنچنان آنان حمله ور شده كه از هر طرف احاطه شان كرده ، خيال كرده اند اعتقادشان به الوهيت آلهه اعتقاد درستى است . | ||
<span id='link412'><span> | <span id='link412'><span> | ||
==تمثيلى براى بيان حال مؤمن طالب بصيرت و كافرجاهل و لجوج تمثيلى براى بيان حال مؤ من طالب بصيرت و كافرجاهل و لجوج == | ==تمثيلى براى بيان حال مؤمن طالب بصيرت و كافرجاهل و لجوج تمثيلى براى بيان حال مؤ من طالب بصيرت و كافرجاهل و لجوج == | ||
ویرایش