۱۷٬۰۰۸
ویرایش
(←نكته :) |
|||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ(۵۱) | وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ(۵۱) | ||
فَسبِّحْ بِاسمِ رَبِّك الْعَظِيمِ(۵۲) | فَسبِّحْ بِاسمِ رَبِّك الْعَظِيمِ(۵۲) | ||
ترجمه : | ترجمه : | ||
۴۴ - هرگاه او سخنى دروغ بر ما مى بست ، | ۴۴ - هرگاه او سخنى دروغ بر ما مى بست ، | ||
۴۵ - ما او را با قدرت گرفتيم ، | ۴۵ - ما او را با قدرت گرفتيم ، | ||
<center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۱ </center> | <center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۱ </center> | ||
۴۶ - سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم ! | ۴۶ - سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم ! | ||
۴۷ - واحدى از شما نمى توانست مانع شود و از او حمايت كند. | ۴۷ - واحدى از شما نمى توانست مانع شود و از او حمايت كند. | ||
۴۸ - اين مسلما تذكرى است براى پرهيزگاران . | ۴۸ - اين مسلما تذكرى است براى پرهيزگاران . | ||
۴۹ - و ما مى دانيم كه بعضى از شما آن را تكذيب مى كنيد. | ۴۹ - و ما مى دانيم كه بعضى از شما آن را تكذيب مى كنيد. | ||
۵۰ - و اين مايه حسرت كافران است . | ۵۰ - و اين مايه حسرت كافران است . | ||
۵۱ - و آن يقين خالص است . | ۵۱ - و آن يقين خالص است . | ||
۵۲ - حال كه چنين است بنام پروردگار بزرگت تسبيح گو. | ۵۲ - حال كه چنين است بنام پروردگار بزرگت تسبيح گو. | ||
تفسير : | تفسير : | ||
اگر او دروغ بر ما مى بست مهلتش نمى داديم ! | اگر او دروغ بر ما مى بست مهلتش نمى داديم ! | ||
در ادامه بحثهاى مربوط به قرآن ، در اين آيات به ذكر دليل روشنى بر اصالت آن پرداخته ، مى فرمايد: «'''اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست ...'''» (و لو تقول علينا بعض الاقاويل ). | در ادامه بحثهاى مربوط به قرآن ، در اين آيات به ذكر دليل روشنى بر اصالت آن پرداخته ، مى فرمايد: «'''اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست ...'''» (و لو تقول علينا بعض الاقاويل ). | ||
«'''ما او را با قدرت مى گرفتيم '''» (لاخذنا منه باليمين ). | «'''ما او را با قدرت مى گرفتيم '''» (لاخذنا منه باليمين ). | ||
«'''سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم '''»! (ثم لقطعنا منه الوتين ). | «'''سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم '''»! (ثم لقطعنا منه الوتين ). | ||
(( | ((و احدى از شما نمى توانست از اين كار مانع گردد و از او حمايت كند (فما منكم من احد عنه حاجزين ) | ||
«'''اقاويل '''» جمع «'''اقوال '''» و «'''اقوال '''» نيز به نوبه خود جمع «'''قول '''» است ، | «'''اقاويل '''» جمع «'''اقوال '''» و «'''اقوال '''» نيز به نوبه خود جمع «'''قول '''» است ، | ||
<center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۲ </center> | <center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۲ </center> | ||
بنابراين «'''اقاويل '''» جمع است و منظور از آن در اينجا سخنان دروغين است . | بنابراين «'''اقاويل '''» جمع است و منظور از آن در اينجا سخنان دروغين است . | ||
«'''تقول '''» از ماده «'''تقول '''» (بر وزن تكلف ) به معنى سخنانى است كه انسان از خود ساخته و حقيقتى ندارد. | «'''تقول '''» از ماده «'''تقول '''» (بر وزن تكلف ) به معنى سخنانى است كه انسان از خود ساخته و حقيقتى ندارد. | ||
جمله «'''لاخذنا منه باليمين '''» (ما او را با دست راست مى گرفتيم و مجازات مى كرديم ، زيرا انسان كارهائى را كه با دست راست انجام مى دهد از قدرت بيشترى برخوردار است ، و به اين ترتيب «'''يمين '''» كنايه از قدرت است . | جمله «'''لاخذنا منه باليمين '''» (ما او را با دست راست مى گرفتيم و مجازات مى كرديم ، زيرا انسان كارهائى را كه با دست راست انجام مى دهد از قدرت بيشترى برخوردار است ، و به اين ترتيب «'''يمين '''» كنايه از قدرت است . | ||
بعضى از مفسران احتمالات ديگرى در تفسير اين آيه داده اند كه چون نامانوس و ناموزون بود از آن صرفنظر كرديم . | بعضى از مفسران احتمالات ديگرى در تفسير اين آيه داده اند كه چون نامانوس و ناموزون بود از آن صرفنظر كرديم . | ||
«'''وتين '''» به معنى «'''رگ قلب '''» يعنى شاهرگى است كه خون را به تمام اعضا مى رساند و اگر قطع شود مرگ انسان فورا و بدون يك لحظه تاءخير فرامى رسد، و اين سريعترين مجازاتى است كه در مورد يك نفر ممكن است انجام گيرد. | «'''وتين '''» به معنى «'''رگ قلب '''» يعنى شاهرگى است كه خون را به تمام اعضا مى رساند و اگر قطع شود مرگ انسان فورا و بدون يك لحظه تاءخير فرامى رسد، و اين سريعترين مجازاتى است كه در مورد يك نفر ممكن است انجام گيرد. | ||
بعضى نيز آن را به رگى كه قلب به آن آويزان است ، يا رگى كه خون را به كبد مى رساند، يا رگ نخاع كه در وسط ستون فقرات قرار گرفته ، تفسير كرده اند ولى تفسير اول از همه صحيحتر به نظر مى رسد. | بعضى نيز آن را به رگى كه قلب به آن آويزان است ، يا رگى كه خون را به كبد مى رساند، يا رگ نخاع كه در وسط ستون فقرات قرار گرفته ، تفسير كرده اند ولى تفسير اول از همه صحيحتر به نظر مى رسد. | ||
«'''حاجزين '''» جمع «'''حاجز'''» به معنى مانع است در اينجا سئوالى پيش مى آيد و آن اينكه اگر هر كس دروغ بر خدا ببندد خداوند فورا او را مجازات و هلاك كند بايد مدعيان دروغين نبوت همگى به سرعت نابود شوند، در حالى كه چنين نيست ، و بسيارى از آنها ساليان دراز زنده مانده اند، و حتى آئين باطل آنها بعد از آنها نيز باقى مانده . | «'''حاجزين '''» جمع «'''حاجز'''» به معنى مانع است در اينجا سئوالى پيش مى آيد و آن اينكه اگر هر كس دروغ بر خدا ببندد خداوند فورا او را مجازات و هلاك كند بايد مدعيان دروغين نبوت همگى به سرعت نابود شوند، در حالى كه چنين نيست ، و بسيارى از آنها ساليان دراز زنده مانده اند، و حتى آئين باطل آنها بعد از آنها نيز باقى مانده . | ||
<center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۳ </center> | <center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۳ </center> | ||
پاسخ اين سؤ ال با توجه به يك نكته روشن مى شود، و آن اينكه قرآن نمى گويد «'''هر مدعى '''»، بلكه مى گويد اگر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين كارى را كند يعنى پيامبرى كه خدا به او معجزه داده و دلائل حقانيت او را تاءييد كرده اگر او از طريق حق منحرف گردد لحظه اى به او مهلت داده نخواهد شد، چرا كه مايه گمراهى و ضلالت مردم خواهد بود. | پاسخ اين سؤ ال با توجه به يك نكته روشن مى شود، و آن اينكه قرآن نمى گويد «'''هر مدعى '''»، بلكه مى گويد اگر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين كارى را كند يعنى پيامبرى كه خدا به او معجزه داده و دلائل حقانيت او را تاءييد كرده اگر او از طريق حق منحرف گردد لحظه اى به او مهلت داده نخواهد شد، چرا كه مايه گمراهى و ضلالت مردم خواهد بود. | ||
ولى كسى كه ادعاى باطلى مى كند معجزه يا دليل روشنى بر حقانيت خويش ندارد هيچ لازم نيست خداوند فورا او را هلاك كند، چرا كه بطلان سخنان او براى هر كسى كه طالب حق باشد روشن است ، آنجا كار مشكل مى شود كه مدعى نبوت با دلائل و معجزات همراه گردد و از طريق حق منحرف گردد. | ولى كسى كه ادعاى باطلى مى كند معجزه يا دليل روشنى بر حقانيت خويش ندارد هيچ لازم نيست خداوند فورا او را هلاك كند، چرا كه بطلان سخنان او براى هر كسى كه طالب حق باشد روشن است ، آنجا كار مشكل مى شود كه مدعى نبوت با دلائل و معجزات همراه گردد و از طريق حق منحرف گردد. | ||
و از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى از «'''فرق ضاله '''» براى اثبات دعوى پيشوايان خود به اين آيه چسبيده اند كاملا اشتباه است ، و گرنه بايد مسيلمه هاى كذاب ، و هر مدعى دروغين ديگر نيز بتواند به اين آيه بر حقانيت خود استدلال كند. | و از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى از «'''فرق ضاله '''» براى اثبات دعوى پيشوايان خود به اين آيه چسبيده اند كاملا اشتباه است ، و گرنه بايد مسيلمه هاى كذاب ، و هر مدعى دروغين ديگر نيز بتواند به اين آيه بر حقانيت خود استدلال كند. | ||
در آيه بعد باز هم براى تاءكيد و يادآورى مى فرمايد: اين قرآن مسلما اندرزى است براى پرهيزگاران )) (و انه لتذكرة للمتقين ). | در آيه بعد باز هم براى تاءكيد و يادآورى مى فرمايد: اين قرآن مسلما اندرزى است براى پرهيزگاران )) (و انه لتذكرة للمتقين ). | ||
براى آنها كه آماده اند خود را از گناه پاك كنند و راه حق را بپويند، براى آنها كه جستجوگرند و طالب حقيقت ، و كسانى كه اين حد از تقوا را ندارند مسلما نمى توانند از تعليمات قرآن بهره گيرند. | براى آنها كه آماده اند خود را از گناه پاك كنند و راه حق را بپويند، براى آنها كه جستجوگرند و طالب حقيقت ، و كسانى كه اين حد از تقوا را ندارند مسلما نمى توانند از تعليمات قرآن بهره گيرند. | ||
<center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۴ </center> | <center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۴ </center> | ||
تاءثير عميق و فوق العاده اى كه قرآن از اين نظر دارد خود نشانه ديگرى از حقانيت آن است . | تاءثير عميق و فوق العاده اى كه قرآن از اين نظر دارد خود نشانه ديگرى از حقانيت آن است . | ||
سپس مى گويد: «'''و ما مى دانيم گروهى از شما آن را تكذيب مى كنند'''» (و انا لنعلم ان منكم مكذبين | |||
سپس مى گويد: «'''و ما مى دانيم گروهى از شما آن را تكذيب مى كنند'''» (و انا لنعلم ان منكم مكذبين | |||
اما وجود تكذيب كننده لجوج هرگز مانع دليل بر عدم حقانيت آن نخواهد بود، چرا كه پرهيزگاران و طالبان حقيقت از آن متذكر مى شوند، نشانه هاى حق را در آن مى بينند و در راه خدا گام مى نهند. | اما وجود تكذيب كننده لجوج هرگز مانع دليل بر عدم حقانيت آن نخواهد بود، چرا كه پرهيزگاران و طالبان حقيقت از آن متذكر مى شوند، نشانه هاى حق را در آن مى بينند و در راه خدا گام مى نهند. | ||
بنابراين همانگونه كه براى استفاده از نور يك چراغ پر فروغ حداقل لازم است انسان چشم خود را باز كند، براى بهره گيرى از نور قرآن نيز بايد ديده دل را به روى آن گشود. | بنابراين همانگونه كه براى استفاده از نور يك چراغ پر فروغ حداقل لازم است انسان چشم خود را باز كند، براى بهره گيرى از نور قرآن نيز بايد ديده دل را به روى آن گشود. | ||
و در آيه بعد مى افزايد: «'''و اين قرآن مايه حسرت كافران است '''» (و انه لحسرة على الكافرين ) | و در آيه بعد مى افزايد: «'''و اين قرآن مايه حسرت كافران است '''» (و انه لحسرة على الكافرين ) | ||
امروز آن را تكذيب مى كنند، ولى فردا كه «'''يوم الظهور'''» و «'''يوم البروز'''» و در عين حال «'''يوم الحسرة '''» است مى فهمند چه نعمت بزرگى را به خاطر لجاجت و عناد از دست داده اند، و چه عذابهاى دردناكى را براى خود خريده اند، آن روز كه درجات مؤ منان ، و دركات خود را مى بينند، و با هم مقايسه مى كنند انگشت حسرت بر دهان مى گيرند، و دستهاى خود را از شدت خشم زير دندان مى فشارند «'''و يوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا'''» ((به خاطر بياور روزى را كه ظالم هر دو دست خود را از شدت حسرت به دندان مى گزد، و مى گويد: اى كاش با رسول خدا راهى داشتم (فرقان - ۲۷) | امروز آن را تكذيب مى كنند، ولى فردا كه «'''يوم الظهور'''» و «'''يوم البروز'''» و در عين حال «'''يوم الحسرة '''» است مى فهمند چه نعمت بزرگى را به خاطر لجاجت و عناد از دست داده اند، و چه عذابهاى دردناكى را براى خود خريده اند، آن روز كه درجات مؤ منان ، و دركات خود را مى بينند، و با هم مقايسه مى كنند انگشت حسرت بر دهان مى گيرند، و دستهاى خود را از شدت خشم زير دندان مى فشارند «'''و يوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا'''» ((به خاطر بياور روزى را كه ظالم هر دو دست خود را از شدت حسرت به دندان مى گزد، و مى گويد: اى كاش با رسول خدا راهى داشتم (فرقان - ۲۷) | ||
<center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۵ </center> | <center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۵ </center> | ||
و براى اينكه كسى تصور نكند كه شك و ترديد، يا تكذيب منكران به خاطر ابهام مفاهيم قرآن است ، در آيه بعد اضافه مى كند: «'''اين قرآن يقين خالص و حق يقين است .'''» (و انه لحق اليقين ). | و براى اينكه كسى تصور نكند كه شك و ترديد، يا تكذيب منكران به خاطر ابهام مفاهيم قرآن است ، در آيه بعد اضافه مى كند: «'''اين قرآن يقين خالص و حق يقين است .'''» (و انه لحق اليقين ). | ||
تعبير به «'''حق اليقين '''» به عقيده بعضى از مفسران از قبيل «'''اضافه شى ء به نفس '''» است ، زيرا «'''حق '''» عين «'''يقين '''» است ، و «'''يقين '''» عين «'''حق '''» همانگونه كه مى گوئيم «'''مسجدالجامع '''» و «'''يوم الخميس '''» و به اصطلاح اضافه ، اضافه بيانيه مى باشد. | تعبير به «'''حق اليقين '''» به عقيده بعضى از مفسران از قبيل «'''اضافه شى ء به نفس '''» است ، زيرا «'''حق '''» عين «'''يقين '''» است ، و «'''يقين '''» عين «'''حق '''» همانگونه كه مى گوئيم «'''مسجدالجامع '''» و «'''يوم الخميس '''» و به اصطلاح اضافه ، اضافه بيانيه مى باشد. | ||
ولى بهتر اين است كه گفته شود از قبيل اضافه «'''موصوف '''» به «'''صفت '''» است ، يعنى قرآن يقينى است خالص ، و يا به تعبير ديگر «'''يقين '''» داراى مراحل مختلفى است : گاه از دليل عقلى حاصل مى شود، مثل اينكه دودى را از دور مشاهده مى كنيم و از آن يقين به وجود آتش حاصل مى شود، در حالى كه آتش را نديده ايم ، اين را «'''علم اليقين '''» گويند. | ولى بهتر اين است كه گفته شود از قبيل اضافه «'''موصوف '''» به «'''صفت '''» است ، يعنى قرآن يقينى است خالص ، و يا به تعبير ديگر «'''يقين '''» داراى مراحل مختلفى است : گاه از دليل عقلى حاصل مى شود، مثل اينكه دودى را از دور مشاهده مى كنيم و از آن يقين به وجود آتش حاصل مى شود، در حالى كه آتش را نديده ايم ، اين را «'''علم اليقين '''» گويند. | ||
گاه نزديكتر مى رويم و شعله هاى آتش را با چشم مى بينيم ، در اينجا يقين محكمتر مى شود، و آن را «'''عين اليقين '''» مى نامند. | گاه نزديكتر مى رويم و شعله هاى آتش را با چشم مى بينيم ، در اينجا يقين محكمتر مى شود، و آن را «'''عين اليقين '''» مى نامند. | ||
گاه از اين هم نزديكتر مى رويم و در مجاورت آتش يا داخل آتش قرار مى گيريم ، و سوزش آن را با دست خود لمس مى كنيم ، مسلما اين مرحله بالاترى از يقين است كه آن را «'''حق اليقين '''» مى نامند. | گاه از اين هم نزديكتر مى رويم و در مجاورت آتش يا داخل آتش قرار مى گيريم ، و سوزش آن را با دست خود لمس مى كنيم ، مسلما اين مرحله بالاترى از يقين است كه آن را «'''حق اليقين '''» مى نامند. | ||
آيه فوق مى گويد قرآن در چنين مرحله اى از يقين است ، و با اين حال كوردلان آن را انكار مى كنند! | آيه فوق مى گويد قرآن در چنين مرحله اى از يقين است ، و با اين حال كوردلان آن را انكار مى كنند! | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۴۷: | ||
<center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۶ </center> | <center> تفسير نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۸۶ </center> | ||
و او را از هرگونه عيب و نقص منزه بشمار'''» (فسبح باسم ربك العظيم ). | و او را از هرگونه عيب و نقص منزه بشمار'''» (فسبح باسم ربك العظيم ). | ||
قابل توجه اينكه مضمون اين آيه و آيه قبل با مختصر تفاوتى در آخر سوره واقعه نيز آمده است ، با اين تفاوت كه در اينجا سخن از قرآن مجيد است و توصيف آن به «'''حق اليقين '''»، اما در پايان سوره «'''واقعه '''» سخن از گروههاى مختلف نيكوكاران و بدكاران در قيامت است . | قابل توجه اينكه مضمون اين آيه و آيه قبل با مختصر تفاوتى در آخر سوره واقعه نيز آمده است ، با اين تفاوت كه در اينجا سخن از قرآن مجيد است و توصيف آن به «'''حق اليقين '''»، اما در پايان سوره «'''واقعه '''» سخن از گروههاى مختلف نيكوكاران و بدكاران در قيامت است . | ||
<span id='link232'><span> | <span id='link232'><span> | ||
==نكته : == | ==نكته : == | ||
قابل توجه اينكه در اين آيات «'''قرآن '''» به چهار وصف توصيف شده نخست مى گويد: اين نازل شده از سوى رب العالمين است ، بعد مى گويد يادآورى براى متقين مى باشد، سپس مى گويد مايه حسرت براى كافران است ، و در آخرين مرحله مى افزايد. اين «'''حق اليقين '''» است كه اولى براى همه مردم ، دومى براى پرهيزكاران سومى مربوط به كافران ، و چهارمى مربوط به خاصان و مقربان است. | قابل توجه اينكه در اين آيات «'''قرآن '''» به چهار وصف توصيف شده نخست مى گويد: اين نازل شده از سوى رب العالمين است ، بعد مى گويد يادآورى براى متقين مى باشد، سپس مى گويد مايه حسرت براى كافران است ، و در آخرين مرحله مى افزايد. اين «'''حق اليقين '''» است كه اولى براى همه مردم ، دومى براى پرهيزكاران سومى مربوط به كافران ، و چهارمى مربوط به خاصان و مقربان است. |
ویرایش