گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
==بحث روایی: (روایاتی در بارۀ برخی از آیات سوره نوح)==
==بحث روایی: (روایاتی در بارۀ برخی از آیات سوره نوح)==


در نهج البلاغه آمده كه : خداى سبحان استغفار را باعث فراوانى رزق و مايه رحمت به خلق قرار داده و فرموده : «'''استغفروا ربكم انه كان غفارا يرسل السماء عليكم مدرارا و يمددكم باموال و بنين '''».
در نهج البلاغه آمده كه: خداى سبحان، استغفار را باعث فراوانى رزق و مايه رحمت به خلق قرار داده و فرموده: «استَغفِرُوا رَبّكُم إنّهُ كَانَ غَفّاراً * يُرسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُم مِدرَاراً وَ يُمدِدكُم بِأموَالٍ وَ بَنِين».
خداى رحمت كند مردى را كه توبه خود را جلو اندازد، و از خطاى خود طلب عفو كند، و به اصلاح روز مرگش بپردازد.
خداى رحمت كند مردى را كه توبه خود را جلو اندازد، و از خطاى خود طلب عفو كند، و به اصلاح روز مرگش بپردازد.


مؤلف: روايات در استفاده اين نكته از آيات شريفه كه استغفار سبب وسعت روزى و امداد به مال و فرزندان است، بسيار زياد است.
مؤلف: روايات در استفاده اين نكته از آيات شريفه كه استغفار سبب وسعت روزى و امداد به مال و فرزندان است، بسيار زياد است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۲ </center>
و در خصال از على (عليه السلام ) روايت آورده كه در ضمن حديثى فرمود: استغفار بسيار كن تا رزق را به سوى خود جلب كنى .
و در خصال از على «عليه السلام» روايت آورده كه در ضمن حديثى فرمود: استغفار بسيار كن تا رزق را به سوى خود جلب كنى.


و در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) آمده كه در معناى جمله : «'''لا ترجون لله وقارا'''» فرموده : يعنى براى خدا عظمتى كه از آن بترسيد معتقد نيستيد.
و در تفسير قمى، در روايت ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» آمده كه در معناى جمله: «لا تَرجُونَ لله وَقَاراً» فرموده: يعنى براى خدا، عظمتى كه از آن بترسيد، معتقد نيستيد.


مؤلف: اين معنا از طرق اهل سنت از ابن عباس هم نقل شده .
مؤلف: اين معنا، از طرق اهل سنت، از ابن عباس هم نقل شده.


و نيز در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) آمده است كه درباره «'''سبع سموات طباقا'''» فرمود: بعضى از آنها فوق بعضى ديگر است .
و نيز در تفسير قمى، در روايت ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» آمده است كه درباره «سَبعَ سَمَاوَات طِبَاقاً» فرمود: بعضى از آن ها فوق بعضى ديگر است.


و در همان كتاب است كه در معناى آيه «'''رب انهم عصونى و اتبعوا من لم يزده ماله و ولده الا خسارا'''» فرموده : منظور تبعيت از اغنياء است .
و در همان كتاب است كه در معناى آيه «رَبّ إنّهُم عَصَونِى وَ اتّبَعُوا مَن لَم يَزِدهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ إلّا خَساراً» فرموده: منظور تبعيت از اغنياء است.


و در الدر المنثور است كه بخارى ، ابن منذر، و ابن مردويه ، همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: همان اصنام و اوثان كه در قوم نوح ، خدا بودند، در عرب هم معبود شدند.
و در الدر المنثور است كه بخارى، ابن منذر، و ابن مردويه، همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: همان اصنام و اوثان كه در قوم نوح، خدا بودند، در عرب هم معبود شدند.


اما بت «'''ود'''» متعلق بود به كلب در دومه الجندل ، و اما «'''سواع '''» از آن هذيل ، و «'''يغوث '''» از آن مراد و سپس از شاخه اى از بنى غطيف ، كه در سباء مى زيستند بود، و اما «'''يعوق '''» از آن همدان ، و «'''نسر'''» از آن حمير شاخه آل ذى الكلاع بود.
اما بت «وَدّ»، متعلق بود به كلب در دومة الجندل، و اما «سُواع» از آنِ هُذَيل، و «يَغُوث» از آنِ مراد و سپس از شاخه اى از بنى غطيف، كه در سباء مى زيستند، بود. و اما «يَعُوق» از آنِ همدان، و «نسر»، از آنِ حِميَر، شاخۀ آل ذى الكلاع بود.


و اين اسماء قبلا اسامى مردانى صالح از قوم نوح بوده ، وقتى آنها از دنيا رفتند شيطان به بازماندگانشان وحى كرد كه در مجلسى كه ايشان جلسه داشتند مجسمه هايى نصب كنيد و نام ايشان را بر سر آن مجسمه ها بگذاريد، مردم هم اين كار را كردند، ولى آن مجسمه ها را نمى پرستيدند تا آن نسل منقرض شد، و نسل بعدى روى كار آمد، و چون علم نسل قبلى را نداشتند مجسمه ها مورد پرستش قرار گرفتند.
و اين اسماء قبلا اسامى مردانى صالح از قوم نوح بوده. وقتى آن ها از دنيا رفتند، شيطان به بازماندگانشان وحى كرد كه در مجلسى كه ايشان جلسه داشتند، مجسمه هايى نصب كنيد و نام ايشان را بر سرِ آن مجسمه ها بگذاريد. مردم هم اين كار را كردند، ولى آن مجسمه ها را نمى پرستيدند، تا آن نسل منقرض شد، و نسل بعدى روى كار آمد. و چون علم نسل قبلى را نداشتند، مجسمه ها مورد پرستش قرار گرفتند.


مؤلف: شايد منظور آن جناب از اينكه فرمود: «'''در عرب هم معبود شدند'''»، اين باشد كه بتهاى عرب همنام بتهاى ايشان بوده ، و يا اسامى و اوصاف آنها را داشته ، نه اينكه عين آن بتها از قوم نوح به عرب منتقل شده باشد، چون اين معنا بسيار بعيد است .
مؤلف: شايد منظور آن جناب از اين كه فرمود: «در عرب هم معبود شدند»، اين باشد كه بت هاى عرب، همنام بت هاى ايشان بوده، و يا اسامى و اوصاف آن ها را داشته، نه اين كه عين آن بت ها از قوم نوح به عرب منتقل شده باشد، چون اين معنا بسيار بعيد است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۳ </center>
و عين اين قصه در كتاب علل الشرايع به سند صاحب كتاب از امام صادق (عليه السلام ) نيز روايت شده .
و عين اين قصه، در كتاب علل الشرايع، به سند صاحب كتاب، از امام صادق «عليه السلام» نيز روايت شده.


و در روضه كافى به سند خود از مفضل از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه در ضمن حديثى فرمود: پس نوح كشتى خود را در مسجد كوفه به دست خود ساخت ، و چوب آن را از محلى دور مى آورد تا اينكه از كار ساختن كشتى فارغ گشت .
و در روضه كافى، به سند خود، از مُفضّل، از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه در ضمن حديثى فرمود: پس نوح كشتى خود را در مسجد كوفه به دست خود ساخت، و چوب آن را از محلى دور مى آورد تا اين كه از كار ساختن كشتى فارغ گشت.


مفضل گفت: امام (عليه السلام ) متوجه طرف دست چپ خود شد، و به محل سكناى «'''داريين '''» كه محل خانه ابن حكيم بود، كه همان فرات امروز باشد و فرمود: اى مفضل اينجا بود كه مجسمه ها و بتهاى قوم نوح يعنى يغوث و يعوق و نسر نصب گرديده بود.
مفضّل گفت: امام «عليه السلام» متوجه طرف دست چپ خود شد، و به محل سكناى «داريين»، كه محل خانه ابن حكيم بود، كه همان فرات امروز باشد و فرمود: اى مفضّل! اين جا بود كه مجسمه ها و بت هاى قوم نوح، يعنى «يَغُوث» و «يَعُوق» و «نَسر» نصب گرديده بود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۴ </center>
<span id='link37'><span>
<span id='link37'><span>
۱۶٬۸۹۱

ویرایش