۱۶٬۸۸۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
شرح مفاد آيه : «'''و يؤ خركم الى اجل مسمى ....'''» كه مى گويد اگر عبادت و تقوى واطاعت پيشه كنيد خدا اجل غير مسمايتان را تا اجل مسمى تاءخير مى اندازد | شرح مفاد آيه : «'''و يؤ خركم الى اجل مسمى ....'''» كه مى گويد اگر عبادت و تقوى واطاعت پيشه كنيد خدا اجل غير مسمايتان را تا اجل مسمى تاءخير مى اندازد | ||
وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ | «'''وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ'''»: | ||
در اين | در اين آيه، تأخير مرگ تا اجلى معين را نتيجه عبادت خدا و تقوا و اطاعت رسول دانسته، و اين خود دليل بر اين است كه دو أجل در كار بوده: يكى أجل مسمّى، يعنى معين، كه از آن ديگرى دورتر و طولانى تر است. و ديگرى، أجلى كه معين نشده و كوتاهتر از اوّلى است. | ||
بنابراين، خداى تعالى در اين آيه كفار را وعده داده كه اگر صاحب ايمان و تقوا و اطاعت شوند، اجل كوتاهترشان را تا «اجل مسمّى» تأخير مى اندازد، و جمله «إنّ أجَلَ الله...»، اين تأخير انداختن را تعليل مى كند. در نتيجه، منظور از «اجل اللّه» - كه وقتى برسد، ديگر عقب انداخته نمى شود - مطلق اجل حتمى است. حال چه اجل مسمّى باشد، و چه غير مسمّى. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳ </center> | ||
خلاصه هر دو قسم اجل را شامل مى | خلاصه هر دو قسم اجل را شامل مى شود. پس هيچ عاملى نمى تواند قضاى خدا را رد كند و حكم او را عقب اندازد. | ||
و معناى آيه اين است كه اگر داراى عبادت و تقوا و اطاعت | و معناى آيه اين است كه: اگر داراى عبادت و تقوا و اطاعت شويد، خداى تعالى اجل غير مسمّاى شما را تا اجل مسمّى تأخير مى اندازد. براى اين كه اگر چنين نكنيد و اجل شما برسد، ديگر تأخير انداخته نمى شود. چون اجل خدا وقتى مى رسد، ديگر تأخير انداخته نمى شود. در نتيجه در اين كلام، علاوه بر اين كه وعده به تأخير اجل مسمّى در صورت ايمان داده شده، تهديدى هم شده به اين كه اگر ايمان نياورند، عذابى عاجل به سر وقتشان خواهد آمد. | ||
از آنچه | از آنچه گذشت، نادرستى تفسير زير روشن گرديد، كه بعضى گفته اند: مراد از «اجل اللّه»، أجل غير مسمّى است. و همچنين از اين ضعيف تر، سخن كسى است كه آن را به «اجل مسمّى» تفسير كرده. چون گفتيم منظور از آن، مطلق اجل است. | ||
بعضى هم گفته اند: مراد از | بعضى هم گفته اند: مراد از «اجل اللّه»، روز قيامت است، و ظاهرا اين مفسّر، خواسته «اجل مسمّى» را نيز به روز قيامت تفسير كند. آن وقت معناى آيه مثل اين مى شود كه بگوييم: اگر ايمان نياوريد، خداى تعالى در عذاب دنيايى شما تعجيل نموده، آن را فرا مى رساند، و اگر ايمان بياوريد، سزاى شما را تا روز قيامت تأخير مى اندازد. روزى كه وقتى موعدش فرا رسد، ديگر تأخير انداخته نمى شود. | ||
ليكن خواننده عزيز توجه دارد به | ليكن خواننده عزيز توجه دارد به اين كه اين نظريه، با بشارتى كه جمله «يَغفِر لَكُم مِن ذُنُوبِكُم» متضمن آن است، نمى سازد. | ||
و جمله | و جمله «لَو كُنتُم تَعلَمُون» مربوط به اوّل كلام است، و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم تَعلَمُونَ إنّ لله أجَلَين، وَ إنّ أجَلَهُ إذَا جَاءَ لا يُؤخّرُ استَجَبتُم دَعوَتِى وَ عَبَدتُمُ اللّه وَ اتّقَيتُمُوهُ وَ أطَعتُمُونِى» = «'''اگر علم مى داشتيد به اين كه خدا دو اجل دارد، و اجل او وقتى فرا برسد، تأخير انداخته نمى شود، آن وقت دعوت مرا اجابت مى كرديد، يعنى خدا را مى پرستىديد و از او پروا مى داشتيد و مرا اطاعت مى كرديد». بنابراين، مفعول جمله «تَعلَمُونَ» حذف شده، چون سابقه كلام به آن دلالت مى كرده. | ||
بعضى از | |||
بعضى از مفسران گفته اند: جمله «تَعلَمُونَ» نازل به منزلۀ فعل لازم، و جواب «لَو» است، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۴ </center> | ||
كه يا مربوط به اول گفتار است و معنايش اين است كه : | كه يا مربوط به اول گفتار است و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم مِن أهلِ العِلمِ لَاستَجَبتُم دَعوَتِى وَ آمَنتُم: اگر از اهل علم بوديد، دعوت مرا اجابت مى كرديد و ايمان مى آورديد»؛ و يا مربوط به آخر كلام است و معنايش اين است كه: «لَو كُنتُم مِن أهلِ العِلمِ لَعَلِمتُم أنّ لله أجلين، وَ أنّ أجَلَهُ إذَا جَاءَ لا يُؤخّرُ وَ استَجَبتُم دَعوَتِى... = اگر از اهل علم بوديد، مى دانستيد كه خدا دو اجل دارد، و وقتى اجلش برسد، تأخير نمى افتد، آن وقت دعوتم را مى پذيرفتيد...». | ||
<span id='link29'><span> | <span id='link29'><span> | ||
==شكايت نوح «ع» از قومش به خداى متعال == | ==شكايت نوح «ع» از قومش به خداى متعال == | ||
قَالَ | «'''قَالَ رَبّ إِنّى دَعَوْتُ قَوْمِى لَيْلاً وَ نَهَاراً * فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَاءِى إِلّا فِرَاراً'''»: | ||
گوينده اين | گوينده اين سخن، نوح «عليه السلام» است، و منظور از اين كه گفت: شب و روز ايشان را خواندم، اين است كه به عبادت خدا و تقوا و طاعت رسولشان خواندم. و خواندن در شب و روز، كنايه است از اين كه دائما و به طور خستگى ناپذير خواندم. | ||
«''' | «'''فَلَم يَزِدهُم دُعَائِى إلّا فِرَاراً'''» - يعنى فرار از اجابت دعوتم. پس تعبير به «فرار»، استعاره از تمرّد و نپذيرفتن است. در اين جمله، زيادتر شدن فرارشان را به دعوت خود نسبت داده و گفته دعوت من فرار ايشان را زيادتر كرد، و اين براى آن است كه در دعوت آن جناب، شائبۀ سببيّت هست. چون وقتى خير در غير مورد صالح واقع شود، خود آن مورد و محل به خاطر فسادى كه دارد، آن خير را فاسد نموده، شرش مى سازد. همچنان كه خود قرآن درباره صفت خود مى فرمايد: «وَ نُنَزّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنين وَ لا يَزِيدَ الظّالِمِينَ إلّا خَسَاراً». | ||
وَ | «'''وَ إِنّى كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فى ءَاذَانهِمْ وَ استَغْشوْا ثِيَابهُمْ ...'''»: | ||
در اين آيه مغفرت را هدف دعوت قرار | در اين آيه مغفرت را هدف دعوت قرار داده، با اين كه هدف دعوت، نخست ايمان آوردن ايشان، و سپس مغفرت خدا است. و اين، براى آن بود كه خواسته به خيرخواهى خود براى آنان اشاره كند، و بفهماند كه اگر دعوتشان مى كند، منظورش تنها و تنها، تأمين خير دنيا و آخرت ايشان است. | ||
«''' | «'''جَعَلُوا أصَابِعَهُم فِى آذَانِهِم '''» - معنايش اين نيست كه حقيقتا انگشت در گوش خود كردند، بلكه اين تعبير، كنايه است از اين كه از شنيدن دعوت او استنكاف ورزيدند. و معناى جمله «وَ استَغشَوا ثِيَابَهُم» هم، هرچند اين است كه جامه خود به سر كشيدند تا مرا نبينند، و سخنم را نشنوند؛ ولى اين تعبير هم، كنايه است از تنفر آنان و گوش ندادنشان به سخن وى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۵ </center> | ||
«''' | «'''وَ أصَرُّوا وَ استَكبَرُوا استِكبَاراً'''» - يعنى در امتناع از گوش دادن اصرار ورزيدند، و از شنيدن سخنم و پذيرفتن دعوتم، استكبار نمودند. استكبارى عجيب. | ||
«'''ثُمَّ إِنّى دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً'''»: | |||
كلمه «ثُمّ - سپس»، بعديت و تأخير را مى رساند. و در اين جا، بعديت و تأخيرِ مرتبه اى را مى رساند، البته مرتبه از نظر كلام، و معنايش اين است كه: اول، به آرامى و بعدا، به بانگ بلند (جِهاراً) دعوتشان كردم. | |||
«'''ثُمَّ إِنّى أَعْلَنتُ لهَُمْ وَ أَسرَرْتُ لهَُمْ إِسرَاراً'''»: | |||
اعلان و اسرار، دو واژه مقابل همند. اولى به معناى اظهار، و دومى به معناى اخفاء است. و ظاهر سياق، اين است كه مرجع ضمير «لَهُم» در هر دو جا، يكى است. در نتيجه، معناى آيه اين است كه: من آنان را، هم سرّى دعوت كردم و هم علنى. يك بار علنى، بار ديگر سرّى، تا در دعوتم، همه راه هايى را كه ممكن است مؤثر باشد، رفته باشم. | |||
«'''فَقُلْتُ استَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانََ غَفَّاراً ... أَنهَاراً'''»: | |||
در اين جمله، دعوت قوم را به اين كه استغفار كنيد، تعليل كرده به اين كه : «آخر پروردگارتان غفار است»، و «غفّار» - كه صيغه مبالغه است - معناى كثير المغفره را مى دهد، و مى فهماند علاوه بر اين كه كثير المغفره است، مغفرت، سنت مستمرىِ اوست. | |||
در اين | |||
<span id='link30'><span> | <span id='link30'><span> | ||
==اثر استغفار از گناهان در رفع مصائب و بلايا و فتح باب نعمت ها == | ==اثر استغفار از گناهان در رفع مصائب و بلايا و فتح باب نعمت ها == | ||
يُرْسِلِ | «'''يُرْسِلِ السّمَاءَ عَلَيْكم مِّدْرَاراً'''»: | ||
كلمۀ «يُرسِل» به خاطر اين كه جواب امر «استغفار كنيد» است، به جزم خوانده مى شود. و مراد از كلمه «سَماء»، ابر آسمان است. و كلمه «مِدرَاراً»، به معناى كثير الدرور است. يعنى بسيار ريزنده. و معناى آيه اين است كه: اگر از خدا طلب مغفرت كنيد، ابر بسيار ريزنده و بارنده را به سويتان مى فرستد. | |||
وَ | «'''وَ يُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ'''»: | ||
كلمه «'''امداد'''» به معناى رساندن مدد به دنبال مدد ديگر است ، و مدد به معناى هر چيزى است كه آدمى را در رسيدن به حاجتش كمك كند،و اموال و فرزندان نزديك ترين كمك هاى ابتدايى براى رسيدن جامعه انسانى به هدفهاى خويش است . | كلمه «'''امداد'''» به معناى رساندن مدد به دنبال مدد ديگر است ، و مدد به معناى هر چيزى است كه آدمى را در رسيدن به حاجتش كمك كند،و اموال و فرزندان نزديك ترين كمك هاى ابتدايى براى رسيدن جامعه انسانى به هدفهاى خويش است . |
ویرایش