۱۷٬۰۵۲
ویرایش
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
<span id='link42'><span> | <span id='link42'><span> | ||
==گفتاری پیرامون جنّ: آنچه درباره جنّ در قرآن آمده است== | ==گفتاری پیرامون جنّ: (آنچه درباره جنّ در قرآن آمده است)== | ||
كلمه | كلمه «جِن» به معناى نوعى از مخلوقات خداست كه از حواس ما مستورند، و قرآن كريم، وجود چنين موجوداتى را تصديق كرده، و در آن باره مطالبى بيان كرده: | ||
اول | اول اين كه: اين نوع از مخلوقات، قبل از نوع بشر خلق شده اند. | ||
دوم | دوم اين كه: اين نوع مخلوق از جنس آتش خلق شده اند، همچنان كه نوع بشر، از جنس خاك خلق شده اند، و در اين باب فرموده: «وَ الجَانّ خَلَقنَاهُم مِن قبلُ مِن نَارِ السّمُوم». | ||
سوم | سوم اين كه: اين نوع از مخلوقات، مانند انسان زندگى و مرگ و قيامت دارند، و در اين باب فرموده: «أولئكَ الّذّينَ حَقّ عَلَيهِمُ القَول فِى أمَمٍ قَد خَلَت مِن قَبلِهِم مِنَ الجِنّ وَ الإنس». | ||
و چهارم | و چهارم اين كه: اين نوع از جانداران، مانند ساير جانداران، نر و ماده و ازدواج و توالد و تكاثر دارند، و در اين باره فرموده: «وَ أنّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الإنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الجِنّ». | ||
پنجم | پنجم اين كه: اين نوع مانند نوع بشر، داراى شعور و اراده است. و علاوه بر اين، كارهايى سريع و اعمالى شاقه را مى توانند انجام دهند، كه از نوع بشر ساخته نيست. همچنان كه در آيات مربوطه به قصص سليمان «عليه السلام» و اين كه جنّ، مسخر آن جناب بودند، و نيز در قصه شهر سبا آمده است. | ||
ششم | ششم اين كه: جنّ هم مانند إنس، مؤمن و كافر دارند. بعضى صالح و بعضى ديگر فاسدند. و در اين باره، آيات زير را مى خوانيم: | ||
* «وَ مَا خَلَقتُ الجِنّ وَ الإنسَ إلّا لِيَعبُدُون». | |||
* «إنّا سَمِعنَا قُرآناً عَجباً يَهدِى إلِى الرّشدِ فَآمَنّا بِهِ». | |||
* «وَ أنّا مِنّا المُسلِمُونَ وَ مِنّا القَاسِطُونَ». | |||
* «وَ أنّا مِنّا الصّالِحُونَ». | |||
* «وَ قَالُوا يَا قَومَنَا إنّا سَمِعنَا كِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعدِ مُوسى مُصَدّقاً لِمَا بَينَ يَدَيهِ يَهدِى إلَى الحَقّ وَ إلى طَرِيقٍ مُستَقِيم يَا قَومَنَا أجِيبُوا دَاعِىَ الله». | |||
و آيات ديگرى كه به ساير خصوصيات جنّيان اشاره مى كند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱ </center> | ||
از كلام خداى تعالى استفاده مى شود كه ابليس از طايفه | از كلام خداى تعالى استفاده مى شود كه ابليس از طايفه جنّ بوده، و داراى فرزندان و قبيله اى است. چون در قرآن مى خوانيم: «كَانَ مِنَ الجِنّ فَفَسَقَ عَن أمرِ رَبّه». و نيز مى خوانيم: «أفَتَتّخِذُونَهُ وَ ذُرّيَتَهُ أولِياءَ مِن دُونِى». و نيز مى خوانيم: «إنّهُ يَريكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم». | ||
«'''فَآمَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشرِك بِرَبِّنَا أَحَداً'''»: | |||
اين جمله از ايمان جنيان به قرآن و تصديق آن به اينكه حق است خبر مى دهد، و جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''»، ايمانشان به قرآن را تاءكيد مى كند و مى فهماند كه ايمان جنيان به قرآن همان ايمان به خدايى است كه قرآن را نازل كرده ، در نتيجه رب ايشان هم همان خداست ، و ايمانشان به خداى تعالى ايمان توحيدى است ، يعنى احدى را ابدا شريك خدا نمى گيرند. | اين جمله از ايمان جنيان به قرآن و تصديق آن به اينكه حق است خبر مى دهد، و جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''»، ايمانشان به قرآن را تاءكيد مى كند و مى فهماند كه ايمان جنيان به قرآن همان ايمان به خدايى است كه قرآن را نازل كرده ، در نتيجه رب ايشان هم همان خداست ، و ايمانشان به خداى تعالى ايمان توحيدى است ، يعنى احدى را ابدا شريك خدا نمى گيرند. | ||
وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً | «'''وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً'''»: | ||
مفسرين كلمه «'''جد'''» را به عظمت و بعضى به بهره معنا كرده اند. و آيه شريفه در معناى تاكيدى است براى جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''» و قرائت مشهور، كلمه «'''انه '''» را به فتحه همزه خوانده ، و بعضى آن را و آيات بعدش را كه دوازده آيه است به كسر همزه خوانده اند، و درست هم همين است ، چون سياق ظهور در اين دارد كه آيات حكايت كلام جن است . | مفسرين كلمه «'''جد'''» را به عظمت و بعضى به بهره معنا كرده اند. و آيه شريفه در معناى تاكيدى است براى جمله «'''و لن نشرك بربنا احدا'''» و قرائت مشهور، كلمه «'''انه '''» را به فتحه همزه خوانده ، و بعضى آن را و آيات بعدش را كه دوازده آيه است به كسر همزه خوانده اند، و درست هم همين است ، چون سياق ظهور در اين دارد كه آيات حكايت كلام جن است . | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۳۶: | ||
آن وقت اين سؤ ال پيش مى آيد كه كلمه «'''انه '''» و «'''انهم '''» و «'''انا'''» اگر جزو كلام جنيان نبوده ، و قرآن آن را زياد كرده كه اين يك زيادى مخل است ، و نظم كلام را بر هم مى زند، و اگر جزو كلمات خود جنيان است ، كه قرآن حكايتش كرده ، آن وقت مجموع «'''ان '''» و ما بعد آن كلام تامى نخواهد بود، و بايد چيزى در تقدير گرفته شود تا حكايت آن صحيح باشد، و اگر چيزى در تقدير نگيريم عطف شدنش بر جمله «'''انه استمع ...'''» دردى را دوا نمى كند. دقت فرماييد و از اين نكته غفلت نورزيد. | آن وقت اين سؤ ال پيش مى آيد كه كلمه «'''انه '''» و «'''انهم '''» و «'''انا'''» اگر جزو كلام جنيان نبوده ، و قرآن آن را زياد كرده كه اين يك زيادى مخل است ، و نظم كلام را بر هم مى زند، و اگر جزو كلمات خود جنيان است ، كه قرآن حكايتش كرده ، آن وقت مجموع «'''ان '''» و ما بعد آن كلام تامى نخواهد بود، و بايد چيزى در تقدير گرفته شود تا حكايت آن صحيح باشد، و اگر چيزى در تقدير نگيريم عطف شدنش بر جمله «'''انه استمع ...'''» دردى را دوا نمى كند. دقت فرماييد و از اين نكته غفلت نورزيد. | ||
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سفِيهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً | «'''وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سفِيهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً'''»: | ||
كلمه «'''سفه '''» - به طورى كه راغب گفته - به معناى خفت نفس است ، كه از كمى عقل ناشى مى شود. و كلمه شطط به معناى سخن دور از حقيقت است . | كلمه «'''سفه '''» - به طورى كه راغب گفته - به معناى خفت نفس است ، كه از كمى عقل ناشى مى شود. و كلمه شطط به معناى سخن دور از حقيقت است . | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۴۸: | ||
مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : «'''و انّه كانرجال من النس يعوذون برجال من الجنّ'''» | مراد از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جنّ در آيه : «'''و انّه كانرجال من النس يعوذون برجال من الجنّ'''» | ||
وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً | «'''وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً'''»: | ||
راغب مى گويد: كلمه «'''عوذ'''» به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله «'''رهقه الامر'''» معنايش اين است كه قهر فلان امر بر او احاطه كرد كلمه «'''رهق '''» به گناه و طغيان هم تفسير شده . بعضى هم آن را به ترس و شر معنا كرده اند. بعضى ديگر گفته اند: به معناى ذلت و ضعف است . و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه است . | راغب مى گويد: كلمه «'''عوذ'''» به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله «'''رهقه الامر'''» معنايش اين است كه قهر فلان امر بر او احاطه كرد كلمه «'''رهق '''» به گناه و طغيان هم تفسير شده . بعضى هم آن را به ترس و شر معنا كرده اند. بعضى ديگر گفته اند: به معناى ذلت و ضعف است . و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه است . | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۵۷: | ||
بنابر اين ، ضمير اولى از دو ضمير در «'''فزادوهم '''» به رجالى از انس ، و دومى به رجالى از جن بر مى گردد، و معناى جمله اين است كه رجال جن گناه رجال انس و طغيان و يا ذلت و ترس آنان را زيادتر كردند. | بنابر اين ، ضمير اولى از دو ضمير در «'''فزادوهم '''» به رجالى از انس ، و دومى به رجالى از جن بر مى گردد، و معناى جمله اين است كه رجال جن گناه رجال انس و طغيان و يا ذلت و ترس آنان را زيادتر كردند. | ||
وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً | «'''وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَث اللَّهُ أَحَداً'''»: | ||
ضمير «'''انهم '''» به رجالى از انس بر مى گردد و خطاب در ظننتم متوجه قوم جنى ايشان است ، و مراد از بعث ، بعث رسول به رسالت است ، كه مشركين منكر آنند. بعضى گفته اند: مراد از بعث زنده كردن مردگان است ، ولى سياق آيات معناى اول را تاءييد مى كند. و از بعضى نقل شده كه گفته اند: اين آيه و آيه قبلش اصلا جزو كلام جنى ها نيست ، بلكه كلام خداى تعالى است كه در وسط آيات حاكى كلام جنيان به عنوان جمله معترضه قرار گرفته ، بنابر اين نظريه ، ضمير «'''انهم '''» به جنيان بر مى گردد، و خطاب در «'''ظننتم '''» به مردم است ، ولى اين نظريه از سياق آيات به دور است . | ضمير «'''انهم '''» به رجالى از انس بر مى گردد و خطاب در ظننتم متوجه قوم جنى ايشان است ، و مراد از بعث ، بعث رسول به رسالت است ، كه مشركين منكر آنند. بعضى گفته اند: مراد از بعث زنده كردن مردگان است ، ولى سياق آيات معناى اول را تاءييد مى كند. و از بعضى نقل شده كه گفته اند: اين آيه و آيه قبلش اصلا جزو كلام جنى ها نيست ، بلكه كلام خداى تعالى است كه در وسط آيات حاكى كلام جنيان به عنوان جمله معترضه قرار گرفته ، بنابر اين نظريه ، ضمير «'''انهم '''» به جنيان بر مى گردد، و خطاب در «'''ظننتم '''» به مردم است ، ولى اين نظريه از سياق آيات به دور است . | ||
وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِيداً وَ | «'''وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِيداً وَ شُهُباً'''»: | ||
«'''لمس سماء'''» به معناى نزديك شدن به آسمان به وسيله صعود بدان است ، و كلمه «'''حرس '''» - به طورى كه گفته اند - اسم جمع كلمه حارس است ، و به همين جهت با صفت مفرد توصيف شده ، و مراد از «'''حرس شديد'''»، نگهبانان قدرتمندى است كه نمى گذارند شيطانها در آسمانها استراق سمع كنند، و به همين جهت دنبالش فرمود: «'''وشهبا'''»، كه منظور از شهابها سلاح آن نگهبانان است . | «'''لمس سماء'''» به معناى نزديك شدن به آسمان به وسيله صعود بدان است ، و كلمه «'''حرس '''» - به طورى كه گفته اند - اسم جمع كلمه حارس است ، و به همين جهت با صفت مفرد توصيف شده ، و مراد از «'''حرس شديد'''»، نگهبانان قدرتمندى است كه نمى گذارند شيطانها در آسمانها استراق سمع كنند، و به همين جهت دنبالش فرمود: «'''وشهبا'''»، كه منظور از شهابها سلاح آن نگهبانان است . | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۶۷: | ||
مفاد آيه : «'''و انّا لمسنا السّماء...'''» و آيه : «'''و انّا كنّا نقعد منها...'''» كه از ممنوع شدنجنّيان از صعود به آسمان و استراق سمع ، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللّهعليه وآله ) خبر مى دهد | مفاد آيه : «'''و انّا لمسنا السّماء...'''» و آيه : «'''و انّا كنّا نقعد منها...'''» كه از ممنوع شدنجنّيان از صعود به آسمان و استراق سمع ، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللّهعليه وآله ) خبر مى دهد | ||
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن يَستَمِع الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً | «'''وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن يَستَمِع الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً'''»: | ||
از صدر اين آيه اگر منضم با آيه قبلى در نظر گرفته شود اين معنا استفاده مى شود: پر شدن آسمان از حارسان شديد اخيرا پيش آمده ، و قبلا چنين نبوده ، بلكه جنيان آزادانه به آسمان بالا مى رفتند، و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد مى نشستند. | از صدر اين آيه اگر منضم با آيه قبلى در نظر گرفته شود اين معنا استفاده مى شود: پر شدن آسمان از حارسان شديد اخيرا پيش آمده ، و قبلا چنين نبوده ، بلكه جنيان آزادانه به آسمان بالا مى رفتند، و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد مى نشستند. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۸۳: | ||
و بايد اين را هم متوجه بود كه مفاد آيه رخ دادن رجم جن به وسيله شهاب رصد است ، نه پيدايش اصل شهاب آسمانى ، پس اين اشكال وارد نيست كه كسى بگويد شهابها قبل از زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و نزول قرآن هم بودند، چون آنچه از قرآن استفاده مى شود اين است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) اين حادثه رخ داد، كه شيطانها به وسيله شهاب رجم شدند، و قرآن در هيچ موردى متعرض اصل شهابها نشده ، و ما در اول سوره صافات هم مطالبى مربوط به اين بحث ايراد كرديم. | و بايد اين را هم متوجه بود كه مفاد آيه رخ دادن رجم جن به وسيله شهاب رصد است ، نه پيدايش اصل شهاب آسمانى ، پس اين اشكال وارد نيست كه كسى بگويد شهابها قبل از زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و نزول قرآن هم بودند، چون آنچه از قرآن استفاده مى شود اين است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) اين حادثه رخ داد، كه شيطانها به وسيله شهاب رجم شدند، و قرآن در هيچ موردى متعرض اصل شهابها نشده ، و ما در اول سوره صافات هم مطالبى مربوط به اين بحث ايراد كرديم. | ||
وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرُّ أُرِيدَ بِمَن فى الاَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً | «'''وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرُّ أُرِيدَ بِمَن فى الاَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً'''»: | ||
كلمه «'''رشد'''» با - دو فتحه - و كلمه «'''رشد'''» - با ضمه راء و سكون شين - به معناى رسيدن به واقع است ، بر خلاف كلمه «'''غى '''» كه به معناى خلاف آن است ، و نكره آوردن «'''رشدا'''» براى اين است كه بفهماند خداى تعالى نوع خاصى از رشد براى آنان خواسته . | كلمه «'''رشد'''» با - دو فتحه - و كلمه «'''رشد'''» - با ضمه راء و سكون شين - به معناى رسيدن به واقع است ، بر خلاف كلمه «'''غى '''» كه به معناى خلاف آن است ، و نكره آوردن «'''رشدا'''» براى اين است كه بفهماند خداى تعالى نوع خاصى از رشد براى آنان خواسته . |
ویرایش