۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
==زکات، يكى از بزرگترين عوامل تقارب طبقات جامعه == | ==زکات، يكى از بزرگترين عوامل تقارب طبقات جامعه == | ||
دادن زكات هم از امورى است كه ايمان به خدا اقتضاى آن را دارد، چون انسان به كمال سعادت خود نمى رسد مگر آنكه در اجتماع سعادتمندى زندگى كند كه در آن هر صاحب حقى به حق خود مى رسد. و جامعه روى سعادت را نمى بيند مگر | دادن زكات هم از امورى است كه ايمان به خدا اقتضاى آن را دارد، چون انسان به كمال سعادت خود نمى رسد مگر آنكه در اجتماع سعادتمندى زندگى كند كه در آن هر صاحب حقى به حق خود مى رسد. و جامعه روى سعادت را نمى بيند مگر اين كه طبقات مختلف مردم در بهره مندى از مزاياى حيات و برخوردارى از امتعه زندگى در سطوحى نزديك به هم قرار داشته باشند. و به انفاق مالى به | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۱ </center> | ||
فقراء و مساكين از بزرگترين و | فقراء و مساكين از بزرگترين و قوی ترين عامل ها براى رسيدن به اين هدف است. | ||
«'''وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ... هُمُ الْعَادُونَ'''»: | «'''وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ... هُمُ الْعَادُونَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «فروج» جمع فرج است - و به طورى كه گفته اند - به معناى عورت زن و مرد است، كه مردم از بردن نام آن ها شرم مى كنند. و حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن. | ||
«'''الاّ على | «'''الاّ على أزواجهم او ما ملكت أيمانهم فإنّهم غير ملومين'''» - اين جمله استثناء از حفظ فروج است. «ازواج» به معناى زنان حلال، و «ما ملكت أيمانهم»، به معناى كنيزان مملوك است و معنايش اين است كه مواقعه با زنان خود و يا با كنيزان مملوك، ملامت ندارد. | ||
«'''فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون '''» - اين آيه تفريع است بر مطالب قبل يعنى مستثنى و مستثنى منه - و معنايش اين است كه : وقتى مقتضاى ايمان اين شد كه به كلى فروج خود را حفظ كنند مگر تنها از دو طايفه از زنان | «'''فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون '''» - اين آيه تفريع است بر مطالب قبل يعنى مستثنى و مستثنى منه - و معنايش اين است كه: وقتى مقتضاى ايمان اين شد كه به كلى فروج خود را حفظ كنند مگر تنها از دو طايفه از زنان. پس هر كس با غير اين دو طايفه مساس و ارتباط پيدا كند، متجاوز از حد ود خدا شناخته مى شود، حدودى كه خداى تعالى براى مؤ منين قرار داده است. | ||
در سابق در ذيل آيه | در سابق در ذيل آيه «و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشة و ساء سبيلا»، در جلد سيزدهم اين كتاب، كلامى پيرامون زنا و اين كه نوع بشرى را فاسد مى كند، مطرح كرديم. | ||
«'''وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ'''»: | «'''وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ'''»: | ||
معناى | ==معناى «امانت» و «عهد» و مراد از رعايت آن دو == | ||
«'''امانت '''» در اصل مصدر است ، ولى بسيار مى شود كه به آن چيزى كه سپرده شده - چه مال و چه اسرار و امثال آن - نيز امانت مى گويند و در آيه شريفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صيغه جمع آورده ، شايد براى آن باشد كه دلالت بر همه اقسام امانتها كه در بين مردم داير است بكند. و چه بسا گفته باشند: امانات شامل تمامى تكاليف الهى كه در بشر به وديعه سپرده شده و نيز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر مى شود - كه بايد در كارهايى كه مايه رضاى خدا است به كار بست - و نيز شامل هر نعمت و مالى است كه به آدمى داده شده ولى اين احتمال از نظر لفظ خالى از بعد | «'''امانت '''» در اصل مصدر است ، ولى بسيار مى شود كه به آن چيزى كه سپرده شده - چه مال و چه اسرار و امثال آن - نيز امانت مى گويند و در آيه شريفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صيغه جمع آورده ، شايد براى آن باشد كه دلالت بر همه اقسام امانتها كه در بين مردم داير است بكند. و چه بسا گفته باشند: امانات شامل تمامى تكاليف الهى كه در بشر به وديعه سپرده شده و نيز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر مى شود - كه بايد در كارهايى كه مايه رضاى خدا است به كار بست - و نيز شامل هر نعمت و مالى است كه به آدمى داده شده ولى اين احتمال از نظر لفظ خالى از بعد نيست، هرچند كه از نظر تجزيه و تحليل معنا، عموميت دادن آن صحيح مى باشد. | ||
كلمه «'''عهد'''» بر حسب عرف و اصطلاح شرع به معناى آن چيزى است كه انسان با | كلمه «'''عهد'''» بر حسب عرف و اصطلاح شرع به معناى آن چيزى است كه انسان با | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۲ </center> | ||
صيغه عهد ملتزم به آن شده باشد، مانند نذر و سوگند. و ممكن است منظور از | صيغه عهد ملتزم به آن شده باشد، مانند نذر و سوگند. و ممكن است منظور از آن، مطلق تكليف هايى باشد كه متوجه به مؤمنين شده، چون در قرآن ايمان مؤمن را «عهد» و «ميثاق» او ناميده است. و همچنين تكاليفى را كه متوجه آنان كرده عهد خوانده و فرموده: «أ وَ كُلّمَا عاهدوا عهداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنهُم». | ||
و نيز فرموده : | و نيز فرموده: «و لقد كانوا عاهدوا اللّه من قبل لا يولّون الأدبار» و شايد به جهت همين كه اين معنا مورد نظر بوده ، كلمه عهد را مفرد آورد، چون تمامى تكاليف را يك عهد و يك ايمان شامل مى شود. | ||
و كوتاه سخن | كلمه «رعايت» به معناى حفظ است. و بعضى گفته اند: اصل اين كلمه به معناى محافظت از حيوانات است، يا به اينكه آنها را غذا دهند، غذايى كه حافظ حيات آن ها باشد، و يا به اينكه از خطر دشمن و درنده نگاه بدارند و آنگاه در مطلق حفظ استعمال شده است. و بعيد نيست كه عكس اين مطلب به ذهن نزديكتر باشد، يعنى كلمه مورد بحث در اصل به معناى مطلق حفظ بوده و سپس در خصوص حفظ حيوانات استعمال شده باشد. | ||
و كوتاه سخن اين كه: آيه مورد بحث مؤمنين را به حفظ امانت و خيانت نكردن به آن و حفظ عهد و نشكستن آن، توصيف مى كند و حق ايمان هم همين است كه مؤ من را به رعايت عهد و امانت وادار سازد. چون در ايمان معناى سكون و استقرار و اطمينان نهفته، وقتى انسان كسى را امين دانست و يقين كرد كه هرگز خيانت ننموده پيمان نمى شكند، قهرا دلش بر آنچه يقين يافته مستقر و ساكن و مطمئن مى شود و ديگر تزلزلى به خود راه نمى دهد. | |||
«'''وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَاتهِمْ يحَافِظونَ'''»: | «'''وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَاتهِمْ يحَافِظونَ'''»: | ||
«صلوات»، جمع «صلوة: نماز» است. و اين كه فرموده: نماز را محافظت مى كنند، خود قرينه اين است كه مراد محافظت از عدد آن است. پس مؤمنين محافظت دارند كه يكى از نمازهايشان فوت نشود و دائما مراقب آنند. حق ايمان هم همين است، كه مؤمنين را به چنين مراقبتى بخواند. | |||
و به همين جهت كلمه | و به همين جهت كلمه «صلوة» را در اين جا با صيغه جمع آورده و در جمله «فى صلاتهم خاشعون»، مفرد. براى اين كه خشوع در جنس نماز، به طور مساوى شامل همه است، و ديگر لازم نيست كه جمع آورده شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳ </center> | ||
«'''أُولَئك هُمُ الْوَارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ'''»: | «'''أُولَئك هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ'''»: | ||
كلمه «فردوس» يه معناى بالاى بهشت است، كه معناى آن و پاره اى از خصوصياتش در ذيل آيه «كانت لهم جنات الفردوس نزلا» گذشت. | |||
كلمه | و جمله «الّذين يرثون...»، بيان كلمه «وارثون» است، و «وراثت مؤمنين فردوس را»، به معناى اين است كه فردوس براى مؤمنين باقى و هميشگى است. چرا كه اين احتمال مى رفت كه ديگران هم با مؤمنين شركت داشته باشند، و يا اصلا غير مؤمنين، صاحب آن شوند، بعد از آن ها خداوند آن را به ايشان اختصاص داده و منتقل نموده است. | ||
و | در روايات هم آمده كه: براى هر انسانى در بهشت، منزلى و در آتش منزلى است، و چون كسى بميرد و داخل آتش شود، سهم بهشت او را به ارث به اهل بهشت مى دهند - كه ان شاء اللّه به زودى در بحث روايى، آن را خواهى خواند. | ||
<center> «'''بحث روایی'''» </center> | |||
<span id='link11'><span> | <span id='link11'><span> | ||
ویرایش