گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


==احتجاج بر توقع نزول فرشته و ديدن خداوند و ملائكه و رد آن در قرآن كريم ==
==احتجاج بر توقع نزول فرشته و ديدن خداوند و ملائكه و رد آن در قرآن كريم ==
و در جاى ديگر، از استدلال نامبردۀ آنان، اين قسمت را كه مى گفتند: «بايد فرشته اى نازل شود»، رد نموده مى فرمايد: «'''و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا، و للبسنا عليهم ما يلبسون'''»: (به فرض هم كه آن رسول را فرشته مى كرديم، باز در صورت مردى مى كرديم و امر را بر آنان مشتبه می ساختيم).
و در جاى ديگر، از استدلال نامبردۀ آنان، اين قسمت را كه مى گفتند: «بايد فرشته اى نازل شود»، رد نموده مى فرمايد: «و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا، و للبسنا عليهم ما يلبسون»: (به فرض هم كه آن رسول را فرشته مى كرديم، باز در صورت مردى مى كرديم و امر را بر آنان مشتبه می ساختيم).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۳۳ </center>
باز، قريب به همين استدلال را در آيه: «و قال الّذين لا يرجون لقاءنا، لولا أنزل علينا الملائكة أو نرى ربّنا لقد استكبروا فى أنفسهم، و عتو عتوّا كبيرا»: (آنان كه اميد ديدار ما ندارند، گفتند: چرا ملائكه بر خود ما نازل نمی شود و چرا پروردگارمان را نمى بينيم؟ راستى چقدر پا از گليم خود بيرون نهادند، و چه طغيان بزرگى مرتكب شدند؟!) از ايشان حكايت كرده. چون در اين گفتارشان، خواسته اند با اين توقع كه خودشان نزول ملائكه و يا پروردگار را ببينند، دعوى رسالت رسول خدا(ص) را باطل كنند و بگويند: ما هم كه مثل اویيم؛ پس چرا خودمان نزول ملائكه را نبينيم؟ و چرا خودمان پروردگارمان را ديدار نكنيم؟!  
باز، قريب به همين استدلال را در آيه: «و قال الّذين لا يرجون لقاءنا، لولا أنزل علينا الملائكة أو نرى ربّنا لقد استكبروا فى أنفسهم، و عتو عتوّا كبيرا»: (آنان كه اميد ديدار ما ندارند، گفتند: چرا ملائكه بر خود ما نازل نمی شود و چرا پروردگارمان را نمى بينيم؟ راستى چقدر پا از گليم خود بيرون نهادند، و چه طغيان بزرگى مرتكب شدند؟!) از ايشان حكايت كرده. چون در اين گفتارشان، خواسته اند با اين توقع كه خودشان نزول ملائكه و يا پروردگار را ببينند، دعوى رسالت رسول خدا(ص) را باطل كنند و بگويند: ما هم كه مثل اویيم؛ پس چرا خودمان نزول ملائكه را نبينيم؟ و چرا خودمان پروردگارمان را ديدار نكنيم؟!  
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
خدای تعالى، استدلالشان را رد نموده و فرموده: «يوم يرون الملائكة، لا بُشرى يومئذ للمجرمين، و يقولون حجرا محجورا»: (روزى خواهد رسيد كه ملائكه را ببينند، اما روزى كه مجرمين مژده اى ندارند و در امانخواهى، فريادشان به حجرا حجرا بلند می شود).  
خدای تعالى، استدلالشان را رد نموده و فرموده: «يوم يرون الملائكة، لا بُشرى يومئذ للمجرمين، و يقولون حجرا محجورا»: (روزى خواهد رسيد كه ملائكه را ببينند، اما روزى كه مجرمين مژده اى ندارند و در امانخواهى، فريادشان به حجرا حجرا بلند می شود).  


و حاصل معناى آن، اين است كه: اين كفّار با اين حال و وصفى كه دارند، ملائكه را نمى بينند، مگر در حال مُردن. همچنان كه در جاى ديگر، همين پاسخ را داده و فرموده: «'''و قالوا: يا أيّها الّذى نزّل عليه الذّكر إنّك لمجنون ، لو ما تأتينا بالملائكة إن كنت من الصادقين، ما ننزّل الملائكة إلّا بالحقّ و ما كانوا اذا منظرين'''»: (گفتند: اى كسی كه ذكر بر او نازل شده، تو ديوانه اى. اگر راست می گویى، چرا اين ملائكه به سر وقت خود ما نيايد؟ (مگر ما از تو كمتريم؟) اينان می دانند كه ما ملائكه را جز به حق نازل نمی كنيم، و وقتى به حق نازل كنيم، ديگر به ايشان مهلت نمی دهند).
و حاصل معناى آن، اين است كه: اين كفّار با اين حال و وصفى كه دارند، ملائكه را نمى بينند، مگر در حال مُردن. همچنان كه در جاى ديگر، همين پاسخ را داده و فرموده: «و قالوا: يا أيّها الّذى نزّل عليه الذّكر إنّك لمجنون، لو ما تأتينا بالملائكة إن كنت من الصادقين، ما ننزّل الملائكة إلّا بالحقّ و ما كانوا اذا منظرين»: (گفتند: اى كسی كه ذكر بر او نازل شده، تو ديوانه اى. اگر راست می گویى، چرا اين ملائكه به سر وقت خود ما نيايد؟ (مگر ما از تو كمتريم؟) اينان می دانند كه ما ملائكه را جز به حق نازل نمی كنيم، و وقتى به حق نازل كنيم، ديگر به ايشان مهلت نمی دهند).


اين چند آيه اخير، افزون بر وجه استدلال، نكته اى اضافى دارد و آن، اين است كه: به راستگویی رسول خدا(ص) اعتراف كرده اند. چيزی كه هست، می گويند: خود او نمی داند آنچه كه می گويد، اما وحى آسمانى نيست، بلكه هذيان هایى است كه بيمارى جنون در او پديد آورده. همچنان كه در جاى ديگر، از ايشان حكايت می كند كه گفتند: «'''مجنون و ازدجر'''»: (اجنه او را آزار می دهند).  
اين چند آيه اخير، افزون بر وجه استدلال، نكته اى اضافى دارد و آن، اين است كه: به راستگویی رسول خدا(ص) اعتراف كرده اند. چيزی كه هست، می گويند: خود او نمی داند آنچه كه می گويد، اما وحى آسمانى نيست، بلكه هذيان هایى است كه بيمارى جنون در او پديد آورده. همچنان كه در جاى ديگر، از ايشان حكايت می كند كه گفتند: «مجنون و ازدجر»: (اجنه او را آزار می دهند).  


و كوتاه سخن آن كه: امثال آيات نامبرده، در مقام بيان استدلال هایى است كه كفّار از طريق مماثلت بر ابطال دعوى نبوت انبيا كرده اند.
و كوتاه سخن آن كه: امثال آيات نامبرده، در مقام بيان استدلال هایى است كه كفّار از طريق مماثلت بر ابطال دعوى نبوت انبيا كرده اند.
۱۶٬۳۳۸

ویرایش