۱۶٬۳۰۰
ویرایش
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
==رواياتى درباره ياد | ==رواياتى درباره ياد خدا، در ذيل آیه «و لَذِكرُ الله أكبَر» == | ||
و در تفسير قمى در ذيل جمله ((و لذكر الله اكبر(( مى گويد: در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) آمده كه آن جناب در معناى اين جمله مى فرمود: يعنى ، اينكه خدا به ياد نمازگزاران است مهم تر است از اينكه نمازگزاران از او ياد مى كنند، مگر نشنيدى كه فرمود: ((اذكرونى اذكركم - مرا به ياد آوريد تا شما را به ياد آورم ((؟ | و در تفسير قمى در ذيل جمله ((و لذكر الله اكبر(( مى گويد: در روايت ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام ) آمده كه آن جناب در معناى اين جمله مى فرمود: يعنى ، اينكه خدا به ياد نمازگزاران است مهم تر است از اينكه نمازگزاران از او ياد مى كنند، مگر نشنيدى كه فرمود: ((اذكرونى اذكركم - مرا به ياد آوريد تا شما را به ياد آورم ((؟ | ||
و در تفسير نور الثقلين از مجمع البيان نقل كرده كه گفته است : اصحاب ما اماميه از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند، كه فرمود: منظور از ((ذكرالله (( ياد خدا است ، در هنگام برخورد به حلال و حرام او، (يعنى در برابر حلالش شكر گفتن ، و از حرامش پرهيز كردن ) | مؤلف: اين يكى از همان چند معنايى است كه در ذيل آيه شريفه نقل كرديم. | ||
و در همان كتاب از معاذ بن جبل روايت كرده كه گفت : من از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيدم كدام يك از اعمال محبوب ترين عمل نزد خدا است ؟ فرمود: اينكه بميرى در حالى كه زبانت از ذكر خداى عز و جل تر باشد | |||
و در تفسير نور الثقلين از مجمع البيان نقل كرده كه گفته است : اصحاب ما اماميه از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند، كه فرمود: منظور از ((ذكرالله (( ياد خدا است ، در هنگام برخورد به حلال و حرام او، (يعنى در برابر حلالش شكر گفتن ، و از حرامش پرهيز كردن ). | |||
و در همان كتاب از معاذ بن جبل روايت كرده كه گفت : من از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيدم كدام يك از اعمال محبوب ترين عمل نزد خدا است ؟ فرمود: اينكه بميرى در حالى كه زبانت از ذكر خداى عز و جل تر باشد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۱۳ </center> | ||
و نيز در همان كتاب است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به معاذ فرمود: اى معاذ سابقين كسانى هستند كه شبها را با ذكر خدا زنده مى دارند، و كسى كه دوست دارد در باغهاى بهشت گردش كند، زياد ذكر خداى عز و جل بگويد | و نيز در همان كتاب است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به معاذ فرمود: اى معاذ سابقين كسانى هستند كه شبها را با ذكر خدا زنده مى دارند، و كسى كه دوست دارد در باغهاى بهشت گردش كند، زياد ذكر خداى عز و جل بگويد. | ||
و در كافى به سند خود از عبدى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه ((بل هو آيات بينات فى صدور الذين اوتوا العلم ((، فرمود: منظور از اينان كه علم داده شده اند، ائمه اند | ==مراد از «الّذين اُوتُوا العلم»، ائمّه «عليهم السلام» هستند== | ||
و در كافى به سند خود از عبدى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه ((بل هو آيات بينات فى صدور الذين اوتوا العلم ((، فرمود: منظور از اينان كه علم داده شده اند، ائمه اند. | |||
مؤلف: اين معنا در كافى و در بصائر الدرجات به چند طريق روايت شده ، و منظور در همه آنها تطبيق كلى بر فرد بارز آن است ، به دليل اينكه در روايت بعدى خواهيد ديد كه آيه را منحصر در ائمه ندانسته اند. | |||
و در بصائر الدرجات به سند خود از بريد بن معاويه ، از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : من از آن جناب معناى آيه ((بل هو آيات بينات فى صدور الذين اوتوا العلم (( را پرسيدم ، فرمود: شماييد آن كسانى كه علم داده شده اند، شما نباشيد چه كسى ممكن است باشد؟ | و در بصائر الدرجات به سند خود از بريد بن معاويه ، از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : من از آن جناب معناى آيه ((بل هو آيات بينات فى صدور الذين اوتوا العلم (( را پرسيدم ، فرمود: شماييد آن كسانى كه علم داده شده اند، شما نباشيد چه كسى ممكن است باشد؟ | ||
و در الدر المنثور است كه : اسماعيلى در معجم خود، و ابن مردويه از طريق يحيى بن جعده ، از ابى هريره روايت كرده اند كه گفت : مردمى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از تورات چيزهايى مى نوشتند اين خبر به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد، فرمود: احمق ترين | |||
و در همان كتاب است كه ابن عساكر، از ابى مليكه روايت كرده كه گفت : عبدالله بن عامر بن كريز هديه اى براى عايشه فرستاد، عايشه خيال كرد فرستنده آن عبدالله عمر است ، لذا هديه را برگردانيد، و گفت : اين پسر عمر قرآن كريم را رها كرده ، و كتابهاى ديگر را تتبع مى كند، با اينكه خداى تعالى فرمود: ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلى عليهم (( اطرافيان به او گفتند: هديه از عبدالله بن عامر است ، آن وقت هديه را پذيرفت | و در الدر المنثور است كه : اسماعيلى در معجم خود، و ابن مردويه از طريق يحيى بن جعده ، از ابى هريره روايت كرده اند كه گفت : مردمى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از تورات چيزهايى مى نوشتند اين خبر به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد، فرمود: احمق ترين احمقان، و گمراه ترين گمراهان ، مردمى هستند كه از كتابى كه خداوند بر پيغمبرشان نازل كرده ، روى گردان شوند، و علاقمند به كتابى شوند كه خدا بر غير پيغمبر آنان نازل كرده و براى امتى غير از آنان فرستاده ، در همين جريان بود كه آيه شريفه ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلى عليهم ...(( نازل شد. | ||
و در همان كتاب است كه ابن عساكر، از ابى مليكه روايت كرده كه گفت : عبدالله بن عامر بن كريز هديه اى براى عايشه فرستاد، عايشه خيال كرد فرستنده آن عبدالله عمر است ، لذا هديه را برگردانيد، و گفت : اين پسر عمر قرآن كريم را رها كرده ، و كتابهاى ديگر را تتبع مى كند، با اينكه خداى تعالى فرمود: ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب يتلى عليهم (( اطرافيان به او گفتند: هديه از عبدالله بن عامر است ، آن وقت هديه را پذيرفت. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۱۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۱۴ </center> | ||
از ظاهر دو روايت و مخصوصا روايت اخير برمى آيد كه آيه شريفه درباره بعضى از صحابه نازل شده ، ولى سياق آيه با اين حرف نمى سازد | از ظاهر دو روايت و مخصوصا روايت اخير برمى آيد كه آيه شريفه درباره بعضى از صحابه نازل شده ، ولى سياق آيه با اين حرف نمى سازد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۱۵ </center> | ||
<span id='link129'><span> | <span id='link129'><span> | ||
==آيات ۵۶ - ۶۰، سوره عنكبوت == | ==آيات ۵۶ - ۶۰، سوره عنكبوت == | ||
يَعِبَادِى الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّ أَرْضى وَسِعَةٌ فَإِيَّىَ فَاعْبُدُونِ(۵۶) | يَعِبَادِى الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّ أَرْضى وَسِعَةٌ فَإِيَّىَ فَاعْبُدُونِ(۵۶) |
ویرایش