۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
«'''ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنشَرَهُ'''»: | «'''ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنشَرَهُ'''»: | ||
در مجمع البيان گفته : | در مجمع البيان گفته: كلمۀ «'''إنشَار»، به معناى زنده كردن بعد از مرگ به منظور تصرّف است، همچنان كه جامه را بعد از تا كردن و پيچيدن دوباره باز مى كنند، (تا در آن تصرفى كنند). پس مراد از اين جمله اين است كه خداى تعالى، هر وقت بخواهد، مُردگان در قبر را مبعوث مى كند. و در اين تعبير، اشاره اى هم به اين معنا است كه «روز بعث» را، جز خداى تعالى كسى نمى داند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴۰ </center> | ||
==پیام آيه: «'''كَلّا لَمَّا يَقضِ مَا أمَرَهُ»، ملامت انسان هاى مبتلا به كفر است== | |||
َ«'''كَلّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ'''»: | |||
آنچه از سياق به دست مى | |||
آنچه از سياق به دست مى آيد، اين است كه كلمۀ «كلا'''» از سؤ الى كه از سياق بر مى خيزد ردع و جلوگيرى كند، سؤ الى كه جمله «'''لما يقض ما امره '''» به آن اشاره دارد، گويا بعد از آنكه اشاره شد به اينكه انسان مخلوقى است كه از اولين لحظه وجودش تا به آخر تحت تدبير خداى تعالى است ، او است كه وى را خلق مى كند و تقدير مى نمايد، و راه را برايش هموار مى سازد، مى ميراند و در قبر مى كند، و مجددا از قبر بيرونش مى آورد، همه اينها نعمت هايى است از خداى تعالى ، شخص مى پرسد: حال كه جريان بدين قرار است پس انسان چه بايد بكند و چه كرد، آيا در برابر مقام ربوبيت خاضع گرديد يا نه ؟ و آيا شكر نعمت را بجاى آورد يا نه ؟ در پاسخ فرموده : «'''كلا'''»، نه انسان چنين نكرد، آنگاه مطلب را چنين توضيح داد كه : «'''لما يقض ما امره '''» هرگز آنچه را خداى تعالى دستور داد به انجام نرساند بلكه كفران و نافرمانى كرد. | |||
پس ، از آنچه گذشت روشن شد كه ضمير در «'''يقض '''» به انسان بر مى گردد، و مراد از قضاء نكردن انسان ، به انجام نرساندن دستورات الهى است . و بعضى گفته اند: ضمير به خداى تعالى بر مى گردد، و معناى عبارت اين است كه : خداى تعالى اين قضاء را براى كفار نرانده كه امر او را به انجام برسانند و ايمان آورده اطاعتش كنند، بلكه اگر هم به ظاهر به ايشان امر فرموده از باب اتمام حجت بوده است . ولى اين وجه بعيد به نظر مى رسد. | پس ، از آنچه گذشت روشن شد كه ضمير در «'''يقض '''» به انسان بر مى گردد، و مراد از قضاء نكردن انسان ، به انجام نرساندن دستورات الهى است . و بعضى گفته اند: ضمير به خداى تعالى بر مى گردد، و معناى عبارت اين است كه : خداى تعالى اين قضاء را براى كفار نرانده كه امر او را به انجام برسانند و ايمان آورده اطاعتش كنند، بلكه اگر هم به ظاهر به ايشان امر فرموده از باب اتمام حجت بوده است . ولى اين وجه بعيد به نظر مى رسد. | ||
و نيز اين معنا روشن شد كه مذمت و ملامتى كه در آيه آمده متوجه انسان طبيعى است يعنى مى خواهد بفرمايد طبع انسان چنين است كه اگر به خودش واگذار شود در كفر افراط مى كند، و اين همان مطلبى است كه آيه زير افاده اش مى كند «'''ان الانسان لظلوم كفار'''»، كه قهرا با انسانهايى منطبق مى شود كه فعلا مبتلا به كفر و افراط در آن هستند، و با حق دشمنى مى ورزند. و از اين معنا روشن مى شود اينكه از بعضى نقل شده كه گفته اند: عموميتى كه در آيه است منظور نظر است ، چون هيچ انسانى چه كافر و چه مؤ من آنطور كه بايد خدا را عبادت نكرده ، و دستورات او را به انجام نرسانيده ، درست نيست . | و نيز اين معنا روشن شد كه مذمت و ملامتى كه در آيه آمده متوجه انسان طبيعى است يعنى مى خواهد بفرمايد طبع انسان چنين است كه اگر به خودش واگذار شود در كفر افراط مى كند، و اين همان مطلبى است كه آيه زير افاده اش مى كند «'''ان الانسان لظلوم كفار'''»، كه قهرا با انسانهايى منطبق مى شود كه فعلا مبتلا به كفر و افراط در آن هستند، و با حق دشمنى مى ورزند. و از اين معنا روشن مى شود اينكه از بعضى نقل شده كه گفته اند: عموميتى كه در آيه است منظور نظر است ، چون هيچ انسانى چه كافر و چه مؤ من آنطور كه بايد خدا را عبادت نكرده ، و دستورات او را به انجام نرسانيده ، درست نيست . |
ویرایش