گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۹۷: خط ۹۷:


==حوادث و وقايع زمان وقوع قيامت ==
==حوادث و وقايع زمان وقوع قيامت ==
إِذَا الشمْس كُوِّرَت
«'''إِذَا الشمْس كُوِّرَت'''»:
كلمه «'''تكوير'''» كه مصدر فعل «'''كورت '''» است به معناى پيچيدن چيزى ، و به شكل مدور در آوردن آن است ، نظير پيچيدن عمامه بر سر، و شايد تكوير خورشيد استعاره باشد از اينكه تاريكى بر جرم خورشيد احاطه پيدا مى كند.
 
وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت
كلمۀ «تكوير» - كه مصدر فعل «كُوِّرَت» است - به معناى پيچيدن چيزى، و به شكل مدوّر در آوردن آن است. نظير پيچيدن عمامه بر سر. و شايد «تكوير خورشيد»، استعاره باشد از اين كه تاريكى بر جرم خورشيد احاطه پيدا مى كند.
مصدر «'''انكدار'''» به معناى سقوط است ، و انكدار مرغ از هوا، به معناى آمدنش به طرف زمين است ، و بنابر اين مراد از اين جمله اين است كه در آن روز ستارگان مى ريزند، همچنان كه آيه «'''و اذا الكواكب انتثرت '''» نيز همين را مى رساند، البته ممكن هم هست از باب كدورت و تيرگى باشد، و مراد اين باشد كه در آن روز ستارگان بى نور مى شوند.
 
«'''وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت'''»:
 
مصدر «انكدار» به معناى سقوط است، و انكدار مرغ از هوا، به معناى آمدنش به طرف زمين است. و بنابراين، مراد از اين جمله، اين است كه: در آن روز، ستارگان مى ريزند، همچنان كه آيه: «وَ إذَا الكَوَاكِبَ انتَثَرَت» نيز، همين را مى رساند. البته ممكن هم هست از باب كدورت و تيرگى باشد، و مراد اين باشد كه در آن روز، ستارگان بى نور مى شوند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۴۹ </center>
وَ إِذَا الجِْبَالُ سيرَت
«'''وَ إِذَا الجِْبَالُ سُيرَت'''»:
روزى كه از شدت زلزله آن ، كوهها به راه مى افتند، مندك و متلاشى مى شوند، غبارى پراكنده مى گردند، سرابى (خالى از حقيقت كوهى ) مى شوند، همه اينها تعبيرهايى است كه در قرآن درباره وضع كوهها در آن روز آمده .
 
مراد از اينكه درباره قيامت فرمود: «'''و اذا العشار عطلت و اذا الوحوش حشرت ...'''»
روزى كه از شدت زلزله آن، كوه ها به راه مى افتند؛ مندك و متلاشى مى شوند؛ غبارى پراكنده مى گردند؛ سرابى (خالى از حقيقت كوهى) مى شوند. همه اين ها، تعبيرهايى است كه در قرآن درباره وضع كوه ها در آن روز آمده.
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت
 
بعضى گفته اند: عشار جمع عشراء است همچنان كه نفاس جمع نفساء - زن زائو - است ، و عشراء به معناى ماده شتر حامله اى است كه ده ماه از حملش گذشته باشد، و همچنان عشرائش مى نامند تا وقتى كه بچه اش را بزايد، و چه بسا كه بعد از زائيدن هم آن را عشراء بخوانند، چون چنين شترى از نفيس ترين اموال عرب به شمار مى رود، و معناى تعطيل شدن عشراء اين است كه در آن روز عرب چنين مال نفيسى را رها مى كند، و هيچ چوپان و دشتبانى كه آن را حفظ كند بر آن نمى گمارد، و گويا در اين جمله اشاره اى بطور كنايه به اين معنا باشد كه همين اموال نفيسى كه مردم در دنيا بر سر آن پنجه به روى هم مى كشند، آن روز بى صاحب مى ماند، كسى نيست كه از آنها استفاده كند، براى اينكه مردم آن روز آنقدر به خود مشغولند كه از هيچ چيز ديگرى ياد نمى كنند، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''لكل امرى ء منهم يومئذ شاءن يغنيه '''».
==مراد از آیه: «وَ إذَا العِشَارُ عُطّلَت * وَ إذَا الوُحُوشُ حُشِرُت ...»==
وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت
«'''وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت'''»:
كلمه وحوش جمع وحش است ، و اين كلمه به معناى حيوانى است كه هرگز با انسانها انس نمى گيرد، مانند درندگان و امثال آن .
 
و ظاهر آيه از اين جهت كه در سياق آياتى قرار دارد كه روز قيامت را توصيف مى كند، اين است كه وحشى ها هم در روز قيامت مانند انسانها محشور مى شوند، آيه شريفه «'''و ما من دابه فى الارض و لا طائر يطير بجناحيه الا امم امثالكم ما فرطنا فى الكتاب من شى ء ثم الى ربهم يحشرون '''»، نيز اين احتمال را تاءييد مى كند.
بعضى گفته اند: «عشار»، جمع عشراء است، همچنان كه «نفاس»، جمع نفساء - زن زائو - است. و «عشراء»، به معناى ماده شتر حامله اى است كه ده ماه از حملش گذشته باشد، و همچنان عشرائش مى نامند، تا وقتى كه بچه اش را بزايد. و چه بسا كه بعد از زائيدن هم، آن را «عشراء» بخوانند. چون چنين شترى از نفيس ترين اموال عرب به شمار مى رود. و معناى تعطيل شدن «عشراء» اين است كه در آن روز، عرب چنين مال نفيسى را رها مى كند، و هيچ چوپان و دشتبانى - كه آن را حفظ كند - بر آن نمى گمارد. و گويا در اين جمله، اشاره اى به طور كنايه به اين معنا باشد كه همين اموال نفيسى كه مردم در دنيا بر سر آن، پنجه به روى هم مى كشند، آن روز بى صاحب مى ماند. كسى نيست كه از آن ها استفاده كند، براى اين كه مردم آن روز، آن قدر به خود مشغولند كه از هيچ چيز ديگرى ياد نمى كنند. همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «لِكُلّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيه».
و اما اينكه وحشيان بعد از محشور شدن چه وضعى دارند، و سرانجام كارشان چه مى شود؟ در كلام خداى تعالى و در اخبارى كه قابل اعتماد باشد چيزى كه از اين اسرار پرده بردارد نيامده ،
 
«'''وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت'''»:
 
كلمه «وُحُوش»، جمع وحش است و اين كلمه، به معناى حيوانى است كه هرگز با انسان ها، انس نمى گيرد؛ مانند درندگان و امثال آن.
 
و ظاهر آيه، از اين جهت كه در سياق آياتى قرار دارد كه روز قيامت را توصيف مى كند، اين است كه: وحشى ها هم، در روز قيامت مانند انسان ها محشور مى شوند. آيه شريفه: «وَ مَا مِن دَابّةٍ فِى الأرضِ وَ لا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيهِ إلّا أُمَمٌ أمثَالُكُم مَا فَرَطنَا فِى الكِتَابِ مِن شَئٍ ثُمّ إلَى رَبِّهِم يُحشَرُونَ» نيز، اين احتمال را تأييد مى كند.
 
و اما اين كه وحشيان بعد از محشور شدن چه وضعى دارند، و سرانجام كارشان چه مى شود، در كلام خداى تعالى و در اخبارى كه قابل اعتماد باشد، چيزى كه از اين اسرار پرده بردارد، نيامده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۰ </center>
بله چه بسا بتوان از آيه سوره انعام آنجا كه مى فرمايد: «'''امم امثالكم '''» و نيز آنجا كه مى فرمايد: «'''ما فرطنا فى الكتاب من شى ء'''»، پاره اى رمرها كه فى الجمله وضع را روشن كند استفاده نمود، و آن رموز بر اهل دقت و تدبر پوشيده نيست . و چه بسا بعضى گفته باشند كه : محشور شدن وحشى ها مربوط به روز قيامت نيست ، بلكه از نشانه هاى قبل از قيامت است ، و منظور از آن اين است كه قبل از قيامت (در اثر زلزله هاى پى در پى ) همه وحشى ها از بيشه خود بيرون بجهند.
بله، چه بسا بتوان از آيه سورۀ انعام، آن جا كه مى فرمايد: «أُمَمٌ أمثَالُكُم» و نيز آن جا كه مى فرمايد: «مَا فَرَطنَا فِى الكِتَابِ مِن شَئٍ»، پاره اى رمزها - كه فى الجمله وضع را روشن كند - استفاده نمود و آن رموز، بر اهل دقت و تدبّر پوشيده نيست. و چه بسا بعضى گفته باشند كه: محشور شدن «وحشى ها» مربوط به روز قيامت نيست، بلكه از نشانه هاى قبل از قيامت است. و منظور از آن، اين است كه قبل از قيامت (در اثر زلزله هاى پى در پى)، همه وحشى ها از بيشه خود بيرون بجهند.
وَ إِذَا الْبِحَارُ سجِّرَت
 
تسجير و افروختن درياها، به دو معنا تفسير شده ، يكى افروختن دريايى از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش ، و معناى آيه بنا به تفسير اول اين است كه روز قيامت درياها آتشى افروخته مى شود، و بنا بر دوم اين مى شود كه درياها پر از آتش مى شود.
«'''وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَت'''»:
وَ إِذَا النُّفُوس زُوِّجَت
 
اما نفوس سعيده با زنان بهشت تزويج مى شوند، همچنان كه فرمود: «'''لهم فيها ازواج مطهره '''»، و نيز فرمود: «'''و زوجناهم بحور عين '''»، و اما نفوس اشقياء با قرين هاى شيطانيشان ازدواج مى كنند، همچنان كه فرمود: «'''احشروا الذين ظلموا و ازواجهم و ما كانوا يعبدون '''»، و نيز فرموده : «'''و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين '''».
تسجير و افروختن درياها، به دو معنا تفسير شده: يكى افروختن دريايى از آتش، و دوم پُر شدن درياها از آتش. و معناى آيه - بنا به تفسير اول - اين است كه روز قيامت، درياها، آتشى افروخته مى شود. و بنا بر دوم، اين مى شود كه درياها، پُر از آتش مى شود.
وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سئلَت بِأَى ذَنبٍ قُتِلَت
«'''وَ إِذَا النُّفُوس زُوِّجَت'''»:
كلمه «'''مووده '''» به معناى آن دخترى است كه زنده زنده در گور شده ، و اين مربوط به رسم عرب است كه دختران را از ترس اينكه ننگ به بار آورند زنده زنده در گور مى كردند، همچنان كه آيه زير هم به آن اشاره دارد و مى فرمايد: «'''و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم يتوارى من القوم من سوء ما بشر به ايمسكه على هون ام يدسه فى التراب '''»
 
اما «نفوس سعيده» با زنان بهشت تزويج مى شوند، همچنان كه فرمود: «لَهُم فِيهَا أزوَاجٌ مَطَهّرَةٌ»، و نيز فرمود: «وَ زَوَّجنَاهُم بِحُورٍ عِين». و اما «نفوس اشقياء» با قرين هاى شيطانی شان ازدواج مى كنند، همچنان كه فرمود: «أُحشُرُوا الّذِينَ ظَلَمُوا وَ أزوَاجَهُم وَ مَا كَانُوا يَعبُدُونَ»، و نيز فرموده: «وَ مَن يَعشُ عَن ذِكرِ الرَّحمنِ نُقَيّض لَهُ شَيطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ».
 
«'''وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَت * بِأَىّ ذَنبٍ قُتِلَت'''»:
 
كلمۀ «مَؤُودَة»، به معناى آن دخترى است كه زنده زنده در گور شده؛ و اين مربوط به رسم عرب است كه دختران را - از ترس اين كه ننگ به بار آورند - زنده زنده، در گور مى كردند، همچنان كه آيه زير هم به آن اشاره دارد و مى فرمايد: «وَ إذَا بُشِّرَ أحَدُهُم بِالأنثى ظَلَّ وَجهَهُ مُسوَدّاً وَ هُوَ كَظِيم يَتَوَارَى مِنَ القَومِ مِن سُوء مَا بُشِّرَ بِهِ إيُمسِكُهُ عَلى هُونٍ أم يَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۵۱ </center>
وجه اينكه فرمود از دختران زنده به گور شده پرسيده مى شود: «'''باى ذنب قتلت '''»
وجه اينكه فرمود از دختران زنده به گور شده پرسيده مى شود: «'''باى ذنب قتلت '''»
خط ۱۳۷: خط ۱۵۲:
بحث روائى
بحث روائى
<span id='link233'><span>
<span id='link233'><span>
==(رواياتى در معناى آيات گذشته ) ==
==(رواياتى در معناى آيات گذشته ) ==
در تفسير قمى در ذيل آيه «'''اذا الشمس كورت '''» فرموده : يعنى خورشيد سياه و تاريك مى شود، و در معناى آيه «'''و اذاالنجوم '''» انكدرت فرموده : يعنى نورش از بين مى رود، و در «'''و اذا الجبال سيرت '''» فرموده : حركت مى كند اين همان است كه در آيه «'''تحسبها جامده و هى تمرمر السحاب - كوهها را جامد مى پندارى و حال آنكه مانند ابرها در حركتند'''» فرمود. و در آيه «'''و اذا العشار عطلت '''» فرموده اشتران وقتى كه همه خلق مردند بى صاحب مى مانند، كسى نيست شير آنها را بدوشد، و در جمله «'''و اذا البحار سجرت '''» فرمود: درياهايى كه پيرامون كره زمين هستند همه آتش مى شوند، و در جمله «'''و اذا النفوس زوجت '''» فرمود: يعنى با حور العين تزويج مى كنند.
در تفسير قمى در ذيل آيه «'''اذا الشمس كورت '''» فرموده : يعنى خورشيد سياه و تاريك مى شود، و در معناى آيه «'''و اذاالنجوم '''» انكدرت فرموده : يعنى نورش از بين مى رود، و در «'''و اذا الجبال سيرت '''» فرموده : حركت مى كند اين همان است كه در آيه «'''تحسبها جامده و هى تمرمر السحاب - كوهها را جامد مى پندارى و حال آنكه مانند ابرها در حركتند'''» فرمود. و در آيه «'''و اذا العشار عطلت '''» فرموده اشتران وقتى كه همه خلق مردند بى صاحب مى مانند، كسى نيست شير آنها را بدوشد، و در جمله «'''و اذا البحار سجرت '''» فرمود: درياهايى كه پيرامون كره زمين هستند همه آتش مى شوند، و در جمله «'''و اذا النفوس زوجت '''» فرمود: يعنى با حور العين تزويج مى كنند.
۱۷٬۲۴۴

ویرایش