۱۶٬۳۲۱
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
<span id='link152'><span> | <span id='link152'><span> | ||
== اشكال بر | == اشكال بر حجيّت معجزه == | ||
حال اگر | حال اگر بگویى: بنابر آنچه گفته شد؛ اگر فرض كنيم كسى به تمامى اسباب و علل طبيعى معجزه آگهى پيدا كند، بايد او هم بتواند آن عوامل را به كار گرفته، و معجزه بياورد، هرچند كه پيغمبر نباشد. و نيز در اين صورت هيچ فرقى ميان معجزه و غير معجزه باقى نمى ماند؛ مگر صرف نسبت. يعنى يك عمل براى مردمى معجزه باشد و براى غير آن مردم، معجزه نباشد. براى مردمى كه علم و فرهنگى ندارند، معجزه باشد و براى مردمى ديگر، كه علمى پيشرفته دارند و به اسرار جهان آگهى يافته اند، معجزه نباشد. و يا يك عمل براى يك عصر معجزه باشد و براى اعصار بعد از آن معجزه نباشد. | ||
اگر پى بردن به اسباب حقيقى و علل طبيعى قبل از علت اخير درخور توانایى علم و ابحاث علمى باشد، ديگر اعتبارى براى معجزه باقى نمى ماند و معجزه از حق كشف نمی كند. و نتيجه اين بحثى كه شما پيرامون معجزه كرديد، اين می شود كه: معجزه هيچ حجيّتى ندارد، مگر تنها براى مردم جاهل كه به اسرار خلقت و علل طبيعى حوادث اطلاعى ندارند، و حال آن كه ما معتقديم معجزه خودش حجّت است، نه اين كه شرائط زمان و مكان، آن را حجّت مى سازد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۲۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۲۹ </center> | ||
<span id='link153'><span> | <span id='link153'><span> | ||
==بيان جهت اعجاز معجزات و پاسخ به اشكال مذكور == | ==بيان جهت اعجاز معجزات و پاسخ به اشكال مذكور == | ||
در پاسخ اين اشكال ميگوئيم : كه خير، گفتار ما مستلزم اين تالى فاسد نيست ، چون ما نگفتيم معجزه از اين جهت معجزه است كه مستند بعوامل طبيعى مجهول است ، تا شما بگوئيد هر جا كه جهل مبدل بعلم شد، معجزه هم از معجزه بودن و از حجيت مى افتد، و نيز نگفتيم معجزه از اين جهت معجزه استكه مستند بعوامل طبيعى غير عادى است ، بلكه گفتيم ، از اين جهت معجزه است كه عوامل طبيعى و غير عاديش مغلوب نميشود، و همواره قاهر و غالب است . مثلا بهبودى يافتن يك جذامى بدعاى مسيح عليه السلام ، از اين جهت معجزه است كه عامل آن امرى است كه هرگز مغلوب نميشود، يعنى كسى ديگر اينكار را نميتواند انجام دهد، مگر آنكه او نيز صاحب كرامتى چون مسيح باشد، و اين منافات ندارد كه از راه معالجه و دواء هم بهبودى نامبرده حاصل بشود، چون بهبودى از راه معالجه ممكن است مغلوب و مقهور معالجه اى قوى تر از خود گردد، يعنى طبيبى ديگر بهتر از طبيب اول معالجه كند، ولى نام آنرا معجزه نميگذاريم . | در پاسخ اين اشكال ميگوئيم : كه خير، گفتار ما مستلزم اين تالى فاسد نيست ، چون ما نگفتيم معجزه از اين جهت معجزه است كه مستند بعوامل طبيعى مجهول است ، تا شما بگوئيد هر جا كه جهل مبدل بعلم شد، معجزه هم از معجزه بودن و از حجيت مى افتد، و نيز نگفتيم معجزه از اين جهت معجزه استكه مستند بعوامل طبيعى غير عادى است ، بلكه گفتيم ، از اين جهت معجزه است كه عوامل طبيعى و غير عاديش مغلوب نميشود، و همواره قاهر و غالب است . مثلا بهبودى يافتن يك جذامى بدعاى مسيح عليه السلام ، از اين جهت معجزه است كه عامل آن امرى است كه هرگز مغلوب نميشود، يعنى كسى ديگر اينكار را نميتواند انجام دهد، مگر آنكه او نيز صاحب كرامتى چون مسيح باشد، و اين منافات ندارد كه از راه معالجه و دواء هم بهبودى نامبرده حاصل بشود، چون بهبودى از راه معالجه ممكن است مغلوب و مقهور معالجه اى قوى تر از خود گردد، يعنى طبيبى ديگر بهتر از طبيب اول معالجه كند، ولى نام آنرا معجزه نميگذاريم . |
ویرایش