۱۶٬۲۹۹
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
فرمانرواى مردم. (۲) | فرمانرواى مردم. (۲) | ||
معبود مردم. (۳) | معبود مردم. (۳) | ||
از شرّ وسوسه گر نهانى. (۴) | از شرّ وسوسه گر نهانى. (۴) | ||
كه در دل مردم وسوسه مى كند. (۵) | كه در دل مردم وسوسه مى كند. (۵) | ||
خط ۵۸: | خط ۶۰: | ||
در اين سوره، به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه: از شرّ وسواس خنّاس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود، اين سوره در مدينه نازل شده، بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبلی اش، هر دو با هم نازل شده اند. | در اين سوره، به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه: از شرّ وسواس خنّاس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود، اين سوره در مدينه نازل شده، بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبلی اش، هر دو با هم نازل شده اند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۷ </center> | ||
شرحى در مورد اين كه خداى تعالى از سه جهت «'''ربّ الناس '''»، «'''ملك النّاس '''» و «''' | شرحى در مورد اين كه خداى تعالى از سه جهت «'''ربّ الناس '''»، «'''ملك النّاس '''» و «'''إله النّاس '''» بودن ملجأ و معاذ است: | ||
قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ | قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ | ||
خط ۶۷: | خط ۶۹: | ||
دوّمين پناه، كسى است كه داراى سلطنت و قوّتى كافى باشد و حكمى نافذ داشته باشد، به طورى كه هر كس از هر شرّى بدو پناهنده شود، او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش، آن را دفع كند. نظير پادشاهان (و امثال ايشان). اين سبب هم، سببى است مستقل و تامّ در سببيّت. | دوّمين پناه، كسى است كه داراى سلطنت و قوّتى كافى باشد و حكمى نافذ داشته باشد، به طورى كه هر كس از هر شرّى بدو پناهنده شود، او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش، آن را دفع كند. نظير پادشاهان (و امثال ايشان). اين سبب هم، سببى است مستقل و تامّ در سببيّت. | ||
در اين ميان، سبب | در اين ميان، سبب سوّمى است و آن عبارت است از: الهى كه معبود واقعى باشد. چون لازمۀ معبوديّت إله - و مخصوصا اگر الهى واحد و بى شريك باشد - اين است كه بندۀ خود را براى خود خالص سازد. يعنى جز او كسى را نخواند و در هيچ يك از حوائجش، جز به او مراجعه ننمايد. جز آنچه او اراده مى كند، اراده نكند و جز آنچه او مى خواهد، عمل نكند. | ||
و خداى سبحان، ربّ مردم، و مَلِك آنان، و | و خداى سبحان، ربّ مردم، و مَلِك آنان، و إله ايشان است؛ همچنان كه در كلام خويش، اين سه صفت خود را جمع كرده فرموده: «'''ذلكم الله ربّكم له الملك لا إله إلّا هو فأنّى تصرفون '''». و در آيه زير، به علّت ربوبيّت و الوهيّت خود اشاره نموده، مى فرمايد: «'''ربّ المشرق و المغرب لا إله إلا هو فاتّخذه وكيلا'''». | ||
و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد، به علّت | و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد، به علّت مالكيّت خود اشاره کرده، مى فرمايد: «'''له ملك السموات و الأرض و إلى الله ترجع الأمور'''». پس اگر قرار است آدمى در هنگام هجوم خطرهايى كه او را تهديد مى كند، به ربّى پناهنده شود، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۸ </center> | ||
«الله تعالى»، تنها ربّ آدمى است و به جز او، ربّى نيست. و نيز: اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، «الله» سبحانه، پادشاه حقيقى عالَم است. چون مُلك از آنِ اوست و حكم هم، حكم اوست. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، «الله تعالى» معبودى واقعى است و به جز او، اگر معبودى باشد، قلّابى و ادّعايى است. | |||
بنابراين، جمله: «'''قل أعوذ بربّ النّاس '''»، دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم)، به اين كه به خدا پناه ببرد؛ از اين جهت كه خداى تعالى، ربّ همۀ انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. و نيز خداى تعالى مَلِك و إله همه انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. | بنابراين، جمله: «'''قل أعوذ بربّ النّاس '''»، دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم)، به اين كه: به خدا پناه ببرد؛ از اين جهت كه خداى تعالى، ربّ همۀ انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. و نيز خداى تعالى مَلِك و إله همه انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. | ||
از آنچه گذشت، روشن شد كه: | از آنچه گذشت، روشن شد كه: | ||
خط ۸۴: | خط ۸۶: | ||
بله اگر بى سرپرست شد، به ادارۀ آن پادشاه مراجعه مى كند. تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله عمومى تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد، و إله مرحله اى است كه در آن بنده عابد، ديگر در حوائجش به معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت، در سوره مورد بحث نخست از ربوبيّت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد و در آخر، عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه بندگى را به ياد مى آورد، مى فرمايد: «'''قل أعوذ بربّ النّاس ملك النّاس إله النّاس '''». | بله اگر بى سرپرست شد، به ادارۀ آن پادشاه مراجعه مى كند. تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله عمومى تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد، و إله مرحله اى است كه در آن بنده عابد، ديگر در حوائجش به معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت، در سوره مورد بحث نخست از ربوبيّت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد و در آخر، عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه بندگى را به ياد مى آورد، مى فرمايد: «'''قل أعوذ بربّ النّاس ملك النّاس إله النّاس '''». | ||
و ثانيا: روشن گرديد كه چرا جمله هاى: «'''ربّ النّاس '''» «'''ملك النّاس '''»، «'''إله النّاس '''» را متصل و بدون واو عاطفه آورد. خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت الوهيّت و سلطنت، سببى مستقل در دفع شرّ است. پس خداى تعالى، سبب مستقل دفع شرّ است، بدين جهت كه ربّ است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه مَلِك است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه إله است. پس او از هر جهت كه اراده شود، سبب مستقل است، و نظير اين وجه در دو جملۀ «'''الله | و ثانيا: روشن گرديد كه چرا جمله هاى: «'''ربّ النّاس '''» «'''ملك النّاس '''»، «'''إله النّاس '''» را متصل و بدون واو عاطفه آورد. خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت الوهيّت و سلطنت، سببى مستقل در دفع شرّ است. پس خداى تعالى، سبب مستقل دفع شرّ است، بدين جهت كه ربّ است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه مَلِك است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه إله است. پس او از هر جهت كه اراده شود، سبب مستقل است، و نظير اين وجه در دو جملۀ «'''الله أحد، الله الصمد'''» گذشت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۹ </center> | ||
و نيز با اين بيان روشن گرديد كه: چرا «'''كلمۀ ناس '''» سه بار تكرار شد، با اين كه مى توانست بفرمايد: «'''قل أعوذ برب النّاس و إلههم و | و نيز با اين بيان روشن گرديد كه: چرا «'''كلمۀ ناس '''» سه بار تكرار شد، با اين كه مى توانست بفرمايد: «'''قل أعوذ برب النّاس و إلههم و مَلِكهم'''». چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اين كه: اين سه صفت، هر يك به تنهايى ممكن است پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اين كه پناهنده احتياج داشته باشد به اين كه آن دو جمله ديگر را - كه مشتمل بر دو صفت ديگر است - به زبان آورد. همچنان كه در صريح قرآن فرموده: خداى تعالى اسمائى حسنى دارد، به هر يك بخواهيد، مى توانيد او را بخوانيد. | ||
اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره؛ ولى مفسّرين در توجيه هر يك از سؤال هاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند. | اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره؛ ولى مفسّرين در توجيه هر يك از سؤال هاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند. | ||
مراد از «'''وسواس خنّاس '''» و اين كه فرمود: «'''من الجنّة و النّاس '''» | مراد از «'''وسواس خنّاس '''» و اين كه فرمود: «'''من الجنّة و النّاس '''»: | ||
مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ: | مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ: | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۳: | ||
و اما اين كه بعضى گفته اند كه كلمۀ «'''ناس '''»، هم بر جماعتى از انسان ها اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از جنّ، و جمله «'''من الجنّة و النّاس '''» بيانگر اين معناى اعم است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتنا نمود. | و اما اين كه بعضى گفته اند كه كلمۀ «'''ناس '''»، هم بر جماعتى از انسان ها اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از جنّ، و جمله «'''من الجنّة و النّاس '''» بيانگر اين معناى اعم است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتنا نمود. | ||
همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه «'''و النّاس '''»، عطف است بر كلمه «'''وسواس '''»، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شرّ وسواس خنّاس كه از طائفه جنّ هستند، و از شرّ مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند، از فهم به دور است. | همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه «'''و النّاس'''»، عطف است بر كلمه «'''وسواس'''»، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شرّ وسواس خنّاس كه از طائفه جنّ هستند، و از شرّ مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند، از فهم به دور است. | ||
بحث روایى: | بحث روایى: | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۹: | ||
(رواياتى درباره شأن نزول و مراد از «'''وسواس '''» و وساوس و تسويلات آن): | (رواياتى درباره شأن نزول و مراد از «'''وسواس '''» و وساوس و تسويلات آن): | ||
در مجمع البيان است كه ابو خديجه، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: جبرئيل نزد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و | در مجمع البيان است كه ابو خديجه، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: جبرئيل نزد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلّم) آمد، در حالى كه آن جناب بيمار بود. پس آن جناب را با دو سوره «'''قل أعوذ'''» و سوره «'''قل هو الله أحد'''» افسون نموده، سپس گفت: «'''بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كلّ داء يؤذيك خذها فلتهنيك: من تو را به نام خدا افسون مى كنم، و خدا تو را از هر دردى كه آزارت دهد، شفا مى دهد. بگير اين را كه گوارايت باد'''». | ||
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم قل أعوذ بربّ الناس ... | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۱ </center> | ||
مؤلّف: بعضى از رواياتى كه در شأن نزول اين سوره وارد شده، در بحث روايتى گذشته، گذشت. | مؤلّف: بعضى از رواياتى كه در شأن نزول اين سوره وارد شده، در بحث روايتى گذشته، گذشت. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۸: | ||
و در همان كتاب آمده كه عيّاشى به سند خود از ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلام) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) فرموده: هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه براى قلبش در سينه اش دو گوش هست. از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد و از گوش ديگرش، وسواس خنّاس بر او مى خواند. خداى تعالى به وسيلۀ فرشته او را تأييد مى كند؛ و اين همان است كه فرموده: «'''و أيّدهم بروح منه: ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند'''». | و در همان كتاب آمده كه عيّاشى به سند خود از ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلام) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم) فرموده: هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه براى قلبش در سينه اش دو گوش هست. از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد و از گوش ديگرش، وسواس خنّاس بر او مى خواند. خداى تعالى به وسيلۀ فرشته او را تأييد مى كند؛ و اين همان است كه فرموده: «'''و أيّدهم بروح منه: ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند'''». | ||
و در امالى صدوق، به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه: «'''و الّذين إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم'''»، نازل شد، ابليس بر بالاى كوهى در | و در امالى صدوق، به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه: «'''و الّذين إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم'''»، نازل شد، ابليس بر بالاى كوهى در مكّه رفت كه آن را كوه «ثوير» مى نامند؛ و به بلندترين آوازش عفريت هاى خود را صدا زد. همه نزدش جمع شدند. پرسيدند: اى بزرگ ما! مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شماست كه اثر آن را خنثى سازد؟ عفريتى از شيطان ها برخاست و گفت: من از اين راه آن را خنثى مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى ديگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و مثل آن پاسخ را شنيد. | ||
وسواس خنّاس گفت: اين كار را به من واگذار. پرسيد: از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟ گفت: به آنان وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند. وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مى برم. شيطان گفت: آرى تو، به درد اين كار مى خورى، و او را موكّل بر اين مأموريت كرد، تا روز قيامت. | وسواس خنّاس گفت: اين كار را به من واگذار. پرسيد: از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟ گفت: به آنان وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند. وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مى برم. شيطان گفت: آرى تو، به درد اين كار مى خورى، و او را موكّل بر اين مأموريت كرد، تا روز قيامت. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۴: | ||
مرحوم استاد، وقتى اين ماجرا را نقل كرد، اشك از چشمانش جارى شد و به من فرمود: من ثواب «تفسير الميزان» را به روح والدينم اهدانمودم. به ايشان عرض كردم: من نيز ثواب ترجمه آن را به روح والدينم اهدا نمودم. اميد است خداى عزّوجلّ به لطف و كرم خود، اين هديه را به اضعاف مضاعف در حساب آنان بنويسد. از همه خوانندگان عزيز و محترم التماس دعا دارم. | مرحوم استاد، وقتى اين ماجرا را نقل كرد، اشك از چشمانش جارى شد و به من فرمود: من ثواب «تفسير الميزان» را به روح والدينم اهدانمودم. به ايشان عرض كردم: من نيز ثواب ترجمه آن را به روح والدينم اهدا نمودم. اميد است خداى عزّوجلّ به لطف و كرم خود، اين هديه را به اضعاف مضاعف در حساب آنان بنويسد. از همه خوانندگان عزيز و محترم التماس دعا دارم. | ||
و الحمد لله و الصلوة على رسول الله و على آله خزائن رحمة الله واللّعن على اعدائهم اعداء الله. | و الحمد لله و الصلوة على رسول الله و على آله خزائن رحمة الله واللّعن على اعدائهم اعداء الله. | ||
سيد | سيد محمّدباقر شريف موسوى، معروف به سيّد محمدباقر موسوى همدانى، فرزند حجت الاسلام و المسلمين مرحوم سيّد هادى گروسى، تغمّده الله بغفرانه. | ||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش