الزخرف ٣٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۲۱
ترجمه
الزخرف ٣٦ | آیه ٣٧ | الزخرف ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّهُمْ»: مرجع (هُمْ) شیاطین است. اگرچه در آیه پیشین به صورت (شَیْطاناً) و مفرد آمده است، در واقع معنی جمعی دارد. «لَیَصُدُّونَهُمْ»: شیاطین کفّار را باز میدارند. یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا، بیراهه را شاهراه، گمراهی را هدایت، حرام را حلال، و بالاخره نادرست را درست جلوه میدهند و ایشان را از راه به در میکنند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»: (نگا: اعراف / ، کهف / - .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف
- معناى سخن ابراهيم (ع ) به پدر و قومش : ((انى براء مما تعبدون الا الذى فطرنىفانه سيهدين ))
- وجوهى كه درباره معناى آيه : ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلهم يرجعون )) گفته شده
- سخن مشركين كه در ردّ قرآن گفتند چرا بر يكى از بزرگان و توانگراننازل نشده و جواب به آنها با بيان اينكه روزى هاى مادى و معنوى را خداى تعالى تقسيممى كند
- پاسخ به گفتار مشركين مكه
- رزق دنيا به مشيت خداوند است و اختيار آن بدست انسان
- تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در مجمع انسانى
- مقصود از اينكه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مىكرديم و...
- وصف حال كور دلان روى گردان از ذكر خدا، كه قرين شيطانى دارند و در عين ضلالتخود را راه يافته مى پندارند
- بيزارى جستن كافر كور دل از قرين شيطانى خود در قيامت
- وجوه مختلف در معناى جمله ((و لن ينفعكم اليوم اذ ظلتم انكم فى العذاب مشتركون )) كهخطاب به كفار و قرين هاى شيطانى آنها است
- اقوال مفسرين درباره مقصود از اينكه خطاب به پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ((واسئل من ارسلنا من قبلك اجعلنا من دون الرحمن آلهه يعبدون ))
- توضيحى درباره روايتى كه جمله ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه )) را به امامت ذريهابراهيم (ع ) تفسير كرده اند
- روايتى در ذيل آيه : ((و قالوا لا نزل هنا القرآن علىرجل من القريتين عظيم ))
- رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته
نکات آیه
۱ - شیاطین، مانع بازگشت انسان هاى غافل از یاد خدا به راه حق (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل)
۲ - یاد خدا، راه رسیدن انسان به کمال واقعى است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل) «الف و لام» در «السبیل» آن را بر «ذکر الرحمان» - در آیه قبل - منطبق ساخته است.
۳ - قرآن، راه حرکت انسان به سوى خداوند است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل) با توجه به توضیح برداشت قبل و این که مراد از «ذکر الرحمان» قرآن باشد، مطلب یاد شده به دست مى آید.
۴ - خداجویى، گرایش فطرى در نهاد هر انسان است. (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل) از این مطلب که شیاطین مانع بازگشت اعراض کنندگان از یاد خدا هستند، استفاده مى شود که انسان ها - حتى غافلان و حق گریزان - زمینه و تمایل به روى آوردن به سوى خدا را دارند.
۵ - خداگریزان، بر اثر نادانى و گمراهى، خود را هدایت یافته و راه جسته مى پندارند. (و یحسبون أنّهم مهتدون)
۶ - احساس هدایت یافتگى در اوج گمراهى، نتیجه سلطه طولانى و همواره شیاطین بر خداگریزان است. (و إنّهم لیصدّونهم ... و یحسبون أنّهم مهتدون) از فعل مضارع «یصدّون» - که دال بر استمرار است - و نیز ارتباط «لیصدّونهم...» با «یحسبون...»، مطلب بالا استفاده مى شود.
۷ - بازدارندگان انسان از راه حق و سدکنندگان مسیر هدایت، شیطان اند. (نقیّض له شیطنًا ... و إنّهم لیصدّونهم)
۸ - یاد خدا، راهبر آدمى به سعادت و هدایت واقعى است. (و من یعش عن ذکر الرحمن ... لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون أنّهم مهتدون) ذکر «یحسبون أنّهم مهتدون» تعریضى به آن دارد که خداگریزان از هدایت به دورند. در نتیجه به قرینه مقابله استفاده مى شود که یادکنندگان خدا به هدایت دست مى یابند.
۹ - شیطان، جلوه دهنده گمراهى به عنوان راه هدایت (و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون أنّهم مهتدون) ذکر پندار هدایت یافتگى، مبین این نکته است که شیطان افرادى این چنین را با وعده هدایت و رستگارى مى فریبد و باطل را در شکل واقعى آن به ایشان نمى نمایاند.
۱۰ - شمار شیاطین، بسیار و متنوع به گوناگونى گمراهى ها و متعدد به تعدد گمراهان (نقیّض له شیطنًا ... و إنّهم لیصدّونهم عن السبیل)
موضوعات مرتبط
- انسان: فطریات انسان ۴
- تقرب: ابزار تقرب ۳
- تکامل: عوامل تکامل ۲
- خداجویى: فطرت خداجویى ۴
- ذکر: آثار ذکر خدا ۲، ۸; مانعان از ذکر خدا ۱
- سبیل الله: شیطنت مانعان از سبیل الله ۷
- سعادت: عوامل سعادت ۸
- سلوک: روش سلوک ۳
- شیطان: آثار سلطه شیطان ۶; اغواگرى شیطان ۹; تنوع شیاطین ۱۰; کثرت شیاطین ۱۰; نقش شیطان ۱
- قرآن: نقش قرآن ۳
- معرضان ازخدا: بینش معرضان ازخدا ۵; جهل معرضان ازخدا ۵; گمراهى معرضان ازخدا ۵
- هدایت: عوامل هدایت ۸; گمراهى مدعیان هدایت ۶; مانعان از هدایت ۱، ۷; مدعیان هدایت ۵