الصافات ٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link115 | آيات ۱ -۱۱ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link115 | آيات ۱ -۱۱ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link116 | وجوه مختلف درباره مراد از سه طايفه : صافات ، زاجرات و تاليات كه خداوند بدانهاسوگند ياد كرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link116 | وجوه مختلف درباره مراد از سه طايفه : صافات ، زاجرات و تاليات كه خداوند بدانهاسوگند ياد كرده است]]
خط ۴۱: خط ۴۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link122 | چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link122 | چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۳#link2 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۳#link2 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«1» وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «2» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «3» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً
سوگند به صف بستگان (در صفوفى منظّم) صف بستنى. پس باز مى‌دارند (از معاصى و وسوسه‌ها) باز داشتنى. همانان كه پى در پى ذكر خدا (كتاب آسمانى) را تلاوت مى‌كنند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3»
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً: و به حق ملائكه كه خوانندگانند تسبيح و تهليل و تحميد الهى را، يا ملائكه كه خوانندگانند وحى الهى را به انبياء، يا قرائت كنندگانند كتابى كه ذكر حوادث است تا يقين ايشان بر وفق خبر زياده شود، يا به مجاهد كه در كر و فر به ذكر الهى مشغولند، يا به عابدان كه اكثر اوقات تلاوت قرآن را بر سبيل الزام و حجت بر خصم خوانند، يا مرغانى كه خداى خود را ياد كنند ياد كردنى.
جلد 11 - صفحه 105
بيان:
نزد بعضى «مقسم به» در اين سوگندها خداى تعالى است به تقدير مضاف يعنى «رب الصافات، رب الزاجرات، رب الذاكرات» زيرا تعظيم مقسم به شرط است و بر بندگان واجب است كه مقسم به آنها خدا باشد نه غير، حذف مضاف به جهت دلالت حجج عقول است. نزد بعضى مورد قسم خود اينها به جهت دلالت اينها بر وحدت خداى تعالى و صفات ذاتيه كه مبنى است بر تعظيم ايشان. و حق سبحانه را جايز است به مخلوقات خود سوگند، اگرچه بندگان را سوگند به ذات سبحانى مختص است نه به غير.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»
ترجمه‌
قسم به صف‌زدگان صف زدنى‌
پس برانندگان راندنى‌
پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر
همانا خداى شما يكى است‌
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها
همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستاره‌ها است‌
و براى نگهدارى از هر شيطان سركش‌
نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى‌
براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم‌
مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صف‌زنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستاره‌ها و آفتاب است چون هر يك از
----
جلد 4 صفحه 424
سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستاره‌ها كه شعله‌هاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّه‌ئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستاره‌ها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفته‌اند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شده‌اند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه‌
----
جلد 4 صفحه 425
بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفته‌اند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مى‌باشند جواب گفته‌اند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَالتّالِيات‌ِ ذِكراً «3»
‌پس‌ تلاوت‌ كنندگان‌ ذكر.
‌اينکه‌ جمله‌ نيز عموم‌ دارد شامل‌ تلاوت‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ ميشود چون‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ قرآن‌ ذكر ‌است‌ و شامل‌ ميشود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ دائما لسان‌
جلد 15 - صفحه 116
‌آنها‌ بذكر پروردگار ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اذكُرُوا اللّه‌َ ذِكراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوه‌ُ بُكرَةً وَ أَصِيلًا (احزاب‌ آيه 41) و ميفرمايد فَإِذا قَضَيتُم‌ مَناسِكَكُم‌ فَاذكُرُوا اللّه‌َ كَذِكرِكُم‌ آباءَكُم‌ أَو أَشَدَّ ذِكراً (بقره‌ آيه 196) و ميفرمايد وَ اذكُرُوا اللّه‌َ فِي‌ أَيّام‌ٍ مَعدُودات‌ٍ (بقره‌ آيه 199) و ‌غير‌ اينها و همچنين‌ شامل‌ ميشود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ بندگان‌ ‌خدا‌ ‌را‌ متذكر ميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ بياد ‌خدا‌ و دين‌ و آخرت‌ مياندازند ‌که‌ القاء ذكر ميكنند چنانچه‌ ميفرمايد فَالمُلقِيات‌ِ ذِكراً (مرسلات‌ آيه 5).
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 3)- «و آنها که پی در پی تلاوت ذکر می‌کنند» (فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً).
معروف و مشهور آن است که توصیفات فوق اوصافی است برای گروههائی از فرشتگان.
گروههائی که برای انجام فرمان الهی در عالم هستی به صف ایستاده و آماده فرمانند.
گروههائی از فرشتگان که انسانها را از معاصی و گناه باز می‌دارند، و وسوسه‌های شیاطین را در قلوب آنها خنثی می‌کنند، و یا مأمور ابرهای آسمانند و آنها را به هر سو می‌رانند و آماده آبیاری سرزمینهای خشک می‌کنند.
و بالاخره گروههائی از فرشتگان که آیات کتب آسمانی را به هنگام نزول وحی بر پیامبران می‌خوانند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۱


ترجمه

و تلاوت‌کنندگان پیاپی آیات الهی...

و سوگند به تلاوت كنندگان ذكر (و آيات الهى)
و به تلاوت‌كنندگان [آيات الهى‌]!
قسم به تلاوت کنندگان ذکر (همه کتب آسمانی یا آیات قرآن).
و به تلاوت کنندگان وحی،
سوگند به آن فرشتگان كه ذكر خدا را مى‌خوانند،
و به خوانندگان ذکر [قرآن و کتابهای آسمانی‌]
و سوگند به آن خوانندگان ياد و پند- آيات قرآن-
و قسم به آنان که پیاپی (آیات خدا را) تلاوت می‌کنند!
پس به خوانندگان و پیروان یادواره‌ا‌ی (وحیانی).
و بسرایندگان ذکر


الصافات ٢ آیه ٣ الصافات ٤
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«التَّالِیَاتِ»: تلاوت کنندگان. مراد فرشتگانی است که کتابهای آسمانی را بر پیغمبران خدا تلاوت می‌نموده‌اند. یا رزمندگان جهادگری است که قلب و جان خویش را به نور تلاوت آیات خدا روشن می‌سازند. و یا این که داعیان و عالمانی مراد است که آیات آسمانی را بر مردم تلاوت و ایشان را به سوی خدا می‌خوانند. «ذِکْراً»: مراد کتابهای آسمانی و از جمله قرآن است (نگا: نحل / و ، انبیاء / و . یادآوری: سه آیه پیشین، می‌تواند درباره یک گروه، و یا این که گروههای مختلف باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«1» وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «2» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «3» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً

سوگند به صف بستگان (در صفوفى منظّم) صف بستنى. پس باز مى‌دارند (از معاصى و وسوسه‌ها) باز داشتنى. همانان كه پى در پى ذكر خدا (كتاب آسمانى) را تلاوت مى‌كنند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3»

فَالتَّالِياتِ ذِكْراً: و به حق ملائكه كه خوانندگانند تسبيح و تهليل و تحميد الهى را، يا ملائكه كه خوانندگانند وحى الهى را به انبياء، يا قرائت كنندگانند كتابى كه ذكر حوادث است تا يقين ايشان بر وفق خبر زياده شود، يا به مجاهد كه در كر و فر به ذكر الهى مشغولند، يا به عابدان كه اكثر اوقات تلاوت قرآن را بر سبيل الزام و حجت بر خصم خوانند، يا مرغانى كه خداى خود را ياد كنند ياد كردنى.

جلد 11 - صفحه 105

بيان:

نزد بعضى «مقسم به» در اين سوگندها خداى تعالى است به تقدير مضاف يعنى «رب الصافات، رب الزاجرات، رب الذاكرات» زيرا تعظيم مقسم به شرط است و بر بندگان واجب است كه مقسم به آنها خدا باشد نه غير، حذف مضاف به جهت دلالت حجج عقول است. نزد بعضى مورد قسم خود اينها به جهت دلالت اينها بر وحدت خداى تعالى و صفات ذاتيه كه مبنى است بر تعظيم ايشان. و حق سبحانه را جايز است به مخلوقات خود سوگند، اگرچه بندگان را سوگند به ذات سبحانى مختص است نه به غير.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»

رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»

إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»

ترجمه‌

قسم به صف‌زدگان صف زدنى‌

پس برانندگان راندنى‌

پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر

همانا خداى شما يكى است‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها

همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستاره‌ها است‌

و براى نگهدارى از هر شيطان سركش‌

نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى‌

براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم‌

مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صف‌زنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستاره‌ها و آفتاب است چون هر يك از


جلد 4 صفحه 424

سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستاره‌ها كه شعله‌هاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّه‌ئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستاره‌ها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفته‌اند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شده‌اند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه‌


جلد 4 صفحه 425

بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفته‌اند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مى‌باشند جواب گفته‌اند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَالتّالِيات‌ِ ذِكراً «3»

‌پس‌ تلاوت‌ كنندگان‌ ذكر.

‌اينکه‌ جمله‌ نيز عموم‌ دارد شامل‌ تلاوت‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ ميشود چون‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ قرآن‌ ذكر ‌است‌ و شامل‌ ميشود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ دائما لسان‌

جلد 15 - صفحه 116

‌آنها‌ بذكر پروردگار ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اذكُرُوا اللّه‌َ ذِكراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوه‌ُ بُكرَةً وَ أَصِيلًا (احزاب‌ آيه 41) و ميفرمايد فَإِذا قَضَيتُم‌ مَناسِكَكُم‌ فَاذكُرُوا اللّه‌َ كَذِكرِكُم‌ آباءَكُم‌ أَو أَشَدَّ ذِكراً (بقره‌ آيه 196) و ميفرمايد وَ اذكُرُوا اللّه‌َ فِي‌ أَيّام‌ٍ مَعدُودات‌ٍ (بقره‌ آيه 199) و ‌غير‌ اينها و همچنين‌ شامل‌ ميشود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ بندگان‌ ‌خدا‌ ‌را‌ متذكر ميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ بياد ‌خدا‌ و دين‌ و آخرت‌ مياندازند ‌که‌ القاء ذكر ميكنند چنانچه‌ ميفرمايد فَالمُلقِيات‌ِ ذِكراً (مرسلات‌ آيه 5).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- «و آنها که پی در پی تلاوت ذکر می‌کنند» (فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً).

معروف و مشهور آن است که توصیفات فوق اوصافی است برای گروههائی از فرشتگان.

گروههائی که برای انجام فرمان الهی در عالم هستی به صف ایستاده و آماده فرمانند.

گروههائی از فرشتگان که انسانها را از معاصی و گناه باز می‌دارند، و وسوسه‌های شیاطین را در قلوب آنها خنثی می‌کنند، و یا مأمور ابرهای آسمانند و آنها را به هر سو می‌رانند و آماده آبیاری سرزمینهای خشک می‌کنند.

و بالاخره گروههائی از فرشتگان که آیات کتب آسمانی را به هنگام نزول وحی بر پیامبران می‌خوانند.

نکات آیه

۱ - سوگند خداوند، به فرشتگان تلاوت گر وحىِ الهى و قرآن کریم بر انسان ها و پیامبران (فالتّلیت ذکرًا) مراد از «ذکر» وحى الهى و یا خصوص قرآن کریم است. طبق این دیدگاه مقصود از تلاوت، تلاوت بر پیامبران و یا بر انسان هایى است که خداوند به آنان با زبان وحى سخن گفته است و فرشتگان واسطه ابلاغ این وحى بوده اند.

۲ - فرشتگان، برخوردار از مقامى رفیع در پیشگاه خداوند (فالتّلیت ذکرًا)

۳ - سوگند خداوند به مجاهدان تلاوت گر آیات الهى و قرآن کریم (فالتّلیت ذکرًا)

۴ - مجاهدان راه خدا، برخوردار از مقامى رفیع در پیشگاه الهى (فالتّلیت ذکرًا)

۵ - تلاوت وحى و قرآن کریم، کارى ارزشمند است و قرائت کنندگان از جایگاهى بلند در پیشگاه خداوند برخوردارند. (فالتّلیت ذکرًا) از سوگند خداوند به تلاوت کنندگان وحى و قرآن کریم، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

۶ - وحى الهى و قرآن کریم، مایه یاد و یادآورى انسان ها (فالتّلیت ذکرًا) نام گذارى وحى الهى و قرآن مجید به «ذکر»، بیانگر مطلب یاد شده است.

۷ - جواز سوگند براى اثبات مطالب حق و حقوق مسلّم (و الصفّ-ت صفًّا . فالزّجرت زجرًا . فالتّلیت ذکرًا) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند براى اثبات توحید الهى، سه بار سوگند یاد کرده است. این سوگند، مى تواند دلیل پسندیدگى و جواز آن براى بشر باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام :۷
  • خدا: سوگندهاى خدا ۱، ۳
  • ذکر: زمینه ذکر ۶
  • سوگند: احکام سوگند ۷; سوگند براى اثبات حقایق ۷; سوگند براى اثبات حقوق ۷; سوگند به قاریان قرآن ۱، ۳; سوگند به مجاهدان ۳; سوگند به ملائکه وحى ۱
  • قرآن: فضیلت تلاوت قرآن ۵; مقامات قاریان قرآن ۵; نقش قرآن ۶
  • مجاهدان: مقامات مجاهدان ۴
  • ملائکه: مقامات ملائکه ۲
  • وحى: نقش وحى ۶

منابع