طه ١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۲: خط ۲۲:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۱ و ۲:'''
«شیخ طوسى» گوید: مجاهد و قتادة گویند: این آیه بدان سبب نازل گردید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زیاد خود را به تعب و سختى مى انداخت و شب‌ها به نماز شب مى پرداخت.<ref> صاحب تفسیر البرهان از محمد بن یعقوب کلینى او بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امام صادق علیه‌السلام نقل نماید که پیامبر شبى را که نوبت عائشه بود نزد وى رفت و به عبادت پرداخت. عائشه گفت: یا رسول اللّه تعب و سختى را در عبادت به خود راه مده زیرا خداوند تو را مورد آمرزش و غفران خود قرار داده است. پیامبر فرمود: اى عائشه آیا نباید از براى خداى خودم بنده شکور و سپاسگذارى باشم؟ سپس گوید: پیامبر از شدت خستگى و تعب پاشنه پاى خود را بلند می‌کرد و بر روى انگشتان پا مى ایستاد تا رفع خستگى نماید سپس این آیات نازل گردید و نیز در تفسیر على بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امامین همامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام روایت کند که فرمودند: پیامبر گاهى از اوقات از شدت خستگى بر روى انگشتان پاى خود مى ایستاد و این کار را ادامه می‌داد تا این که پاهاى او متورم گردید و خداوند این آیات را بر او نازل نمود، طبرسى صاحب مجمع البیان گوید: چنین روایت شده که پیامبر گاهى در نماز یک پاى خود را بلند می‌کرد و با پاى دیگر مى ایستاد تا بدین وسیله خستگى و سختى را از خود رفع نماید سپس این آیات نازل گردید چنان که از امام صادق علیه‌السلام نیز روایت شده است و نیز گوید: پیامبر تمام شب را به نماز مى پرداخت و البته این زحمات قبل از وجوب فرائض یومیه بوده است.</ref><ref> ابن مردویه در تفسیر خود از ابن عباس و عبدالله بن حمید نیز در تفسیر خود از ربیع بن انس و باز ابن مردویه در تفسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس مشقت در عبادت را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده اند و در نحوه به زحمت انداختن پیامبر خویشتن را اختلاف نموده اند. صاحب کشف الاسرار از مغیرة بن شعبه نقل کند که پیامبر به قدرى نماز می‌خواند که پاهاى وى متورم شده بود و نیز گوید گاهى به یک پاى مى ایستاد و نماز می‌خواند.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۳#link127 | آيات ۱ - ۸ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۳#link127 | آيات ۱ - ۸ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۳#link128 | غرض كلى آيات ، سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۳#link128 | غرض كلى آيات ، سوره طه]]
خط ۴۷: خط ۵۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link146 | بررسى رواياتى كه در عرش موجودى جسمانى گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link146 | بررسى رواياتى كه در عرش موجودى جسمانى گفته اند]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۲#link96 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۲#link96 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
طه «1»
طه‌: مفسرين را در بيان آن اقوال بسيار است و آنچه احاديث آل عصمت و طهارت در آن وارد شده دو وجه است:
اول- آنكه اسمى است از اسماء پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله. چنانچه در تفسير برهان- از كلبى كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى كلبى، چند اسم براى حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله در قرآن است؟ عرض كردم: دو يا سه اسم. پس فرمود: اى كلبى، براى آن حضرت ده اسم است: محمد، احمد، عبد اللّه، طه، يس، ن، قلم، مدثر، مزمل، ذكر؛ و آيات شريفه هر يك را بيان، و فرمود: مائيم اهل ذكر، سؤال كن اى كلبى از هر چه خواهى. پس كلبى گفت: قسم به خدا فراموش نمودم تمام قرآن را و حفظ ندارم حرفى از آن را تا
----
«1» سوره جمعه، آيه 5.
جلد 8 - صفحه 239
بپرسم. معنى «طه» را در حديث ديگر، سفيان بن سعيد ثورى از حضرت صادق عليه السلام سؤال كند، حضرت فرمايد: يعنى اى طالب حق و هادى به آن. «1» وجه دوم- در تفسير ثعلبى و تفسير برهان از حضرت صادق: «طه» طهارت اهل بيت. «ه» هدايت ايشان، بعد تلاوت فرمود: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «2»» «3». فخر رازى اين حديث را در تفسير خود به طريق حكايت از حضرت صادق عليه السلام نقل نموده. «4»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ «2» إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «3» تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى‌ «4»
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌ «5» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى‌ «6» وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‌ «7» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ «8»
ترجمه‌
اى طالب حقّ و هادى خلق‌
نفرستاديم بر تو قرآن را براى آنكه در رنج افتى‌
ولى فرستاديم آنرا براى پند دادن تو كسى را كه ميترسد
فرستادنى از جانب آنكه آفريد زمين و آسمانهاى بلند را
خداوند بخشنده‌اى كه بر عرش مستولى است‌
مر او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در ميان آن دو است و آنچه در زير خاك نمناك است‌
و اگر آشكار كنى گفتار را پس همانا او ميداند پوشيده و پوشيده‌تر را
خداوند نيست خدائى مگر او مر او را است نامهاى نيكو.
تفسير
در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و اينجا از امام صادق عليه السّلام در معانى الاخبار نقل نموده كه امّا طه پس اسمى است از اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معناى آن اى طالب حقّ و هادى بسوى او است و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى نماز ميخواند بانگشتان پا تكيه ميفرمود تا ورم كرد پس خداوند تعالى نازل فرمود طه بلغت طى اى محمّد نفرستاديم تا آخر آيه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از شبهائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد عايشه بود عرض كرد يا رسول اللّه چرا خودت را بتعب مى‌اندازى با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده فرمود آيا نباشم بنده شكر گذارى و آنحضرت بر اطراف انگشتان پايش مى‌ايستاد پس اين آيه نازل شد و در احتجاج‌
----
جلد 3 صفحه 498
از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت ده سال بر اين امر مداومت داشت تا قدمهايش ورم كرد و رويش زرد شد چون تمام شب را قيام ميفرمود تا خداوند عتاب فرمود او را باين امر و فرمود طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ بل لتسعد به فيض ره هم در تفسير لتشقى بل لتسعد نقل فرموده و از اينجا بنظر ميرسد كه مراد شقاوت مقابل با سعادت است نه تعب و رنج كه گفته‌اند در اين لفظ شايع است مگر آنكه مراد از تفسير، بيان نكته عدول از لتتعب به لتشقى در كلام الهى باشد كه خواسته‌اند بفرمايند اينكه خداوند لتشقى فرموده با آنكه مراد لتتعب است براى اشاره بآنستكه مقصود از انزال سعادت آنحضرت است نه مشقّت و تعب در هر حال مقصود از انزال قرآن نيست مگر آنكه تذكر دهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى را كه در دلشان ترس خداوند جا دارد و قبول نصيحت و اندرز مينمايند بمصالح و مفاسد امورشان شايد متذكر شوند و بسعادت دنيا و آخرت برسند و نازل شده است قرآن نازل شدنى از جانب خداوند عالم قادرى كه خلق فرمود زمين و آسمانها را كه هر يك عليا هستند چون على جمع عليا است بمعناى بلند و با رفعت و از اينجا مقام قرآن معلوم ميشود كه از جانب چنين خالق عظيم الشأنى و از چنين مقام رفيعى نازل شده است و ظاهرا الرحمن خبر مبتداء محذوف باشد يعنى هو الرحمن و على العرش استوى خبر بعد از خبر و محتمل است الرّحمن مبتداء باشد و ما بعد آن خبر و استوى بمعناى استيلاء و احاطه و احتواء بر ملك است چنانچه در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در سوره اعراف ذيل آيه‌ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ‌ بيان مفصّلى نافع در اينمقام ايراد گرديد و تكرار نميشود و هيچ يك از موجودات عرشى و فرشى از ثرى تا ثريّا بيرون از احاطه علم و قدرت و ملك و سلطنت خداوند نيست حتّى چيزهائى كه در زير خاك نمناك و قعر زمين كه بآب ميرسد پنهان است از قبيل گنج و معدن و موجودات جاندار و بى‌جان همه در حيطه تصرف و احاطه علميّه الهيّه است در خصال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود هر چيزى مستقرّ برثرى است و ثرى با قدرت است و قدرت هر چيزى را نگهدارى ميكند و از روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه زمين و همه موجودات بعد از آن كه هر يك بر ديگرى مستقرند برثرى استقرار دارند
----
جلد 3 صفحه 499
و آنجا علم علماء ختم ميشود و مساوى است علم خداوند بگفتار بلند و آهسته و كردار آشكار و پنهان و ميداند سرّ مكنون در نفس و آنچه را از خاطر بگذرد و فراموش گردد چنانچه در تفسير سرّ و اخفى در معانى از امام صادق و در مجمع از آنحضرت و امام باقر عليهما السلام نقل شده است پس لازم نيست خداوند را بلند خواند آهسته هم اگر بخوانند آنرا ميشنود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند نود و نه اسم دارد كه هر كس آنها را احصاء نمايد داخل بهشت ميشود و همه اسماء خداوند خوب است چون دلالت بر صفات كمال و جمال و جلال دارد و ظاهرا مراد از احصاء آنها اتّصاف بآن صفات است كه البته موجب بهشت است و محتمل است مراد معرفت خداوند بآن صفات باشد كه مقدمه و موجب دخول در بهشت خواهد بود چنانچه در مجمع روايت نموده كه كسيكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه داخل بهشت ميشود چه رسد بآنكه معتقد بسائر صفات هم باشد و خداوند را ثنا نمايد و حسنى چون مؤنث است صفت جماعت ميشود آورد لازم نيست بصيغه جمع باشد براى مطابقه با اسماء كه مؤنث است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
طه‌ «1»
اما كلام‌ ‌در‌ فضيلت‌ ‌آن‌ اخبار بسياري‌ ‌از‌ طرق‌ عامّه‌ و خاصّه‌ داريم‌ ‌از‌ جمله‌ ‌آنها‌ خبريست‌ ‌که‌ صدوق‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ روايت‌ كرده‌ فرموده‌:
(‌لا‌ تدعوا قراءة ‌سورة‌ طه‌ فان‌ اللّه‌ يحبّها و يحب‌ّ ‌من‌ يقرئها و ‌من‌ ادمن‌ قراءتها أعطاه‌ اللّه‌ يوم القيمة كتابه‌ بيمينه‌ و ‌لم‌ يحاسبه‌ ‌بما‌ عمل‌ ‌في‌ الاسلام‌ و اعطي‌ ‌في‌ الآخرة ‌من‌ الاجر حتّي‌ يرضي‌).
و ‌در‌ برهام‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ روايت‌ كرده‌ فرموده‌:
(‌من‌ كتبها و جعلها ‌في‌ خرقة حرير خضراء و راح‌ ‌إلي‌ قوم‌ يريد التزويج‌ منهم‌ تم‌ّ ‌له‌ ‌ذلک‌ و وقع‌ و ‌ان‌ قصد ‌في‌ صلاح‌ قوم‌ تم‌ّ ‌له‌ ‌ذلک‌ و ‌لم‌ يخالفه‌ أحد منهم‌ و ‌إن‌ مشي‌ ‌بين‌ عسكرين‌ افترقا و ‌لم‌ يقاتلوا بعضهم‌ بعضا و ‌إذا‌ شرب‌ مائها المظلوم‌ ‌من‌ السلطان‌ و دخل‌ ‌علي‌ ‌من‌ ظلمه‌ ‌من‌ أي‌ّ السلاطين‌ زال‌ عنه‌ ظلمه‌ بقدرة اللّه‌ ‌تعالي‌ و خرج‌ ‌من‌ عنده‌ مسرورا و ‌إذا‌ اغتسلت‌ بمائها ‌من‌ ‌لا‌ طولب‌ لعرسها خطبت‌ و سهل‌ عرسها باذن‌ اللّه‌).
(طه‌) ‌در‌ اوّل‌ سوره‌ بقره‌ گفتيم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حروف‌ مقطّعه‌ قرآن‌ ‌از‌ متشابهات‌ ‌است‌.
(وَ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ) آل‌ عمران‌ و لكن‌ ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ نقل‌ كرده‌ مفصّلا ‌که‌ مفادش‌ اينست‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ قرآن‌ اسامي‌ پيامبر اكرم‌ ذكر فرموده‌ (محمّد احمد ‌عبد‌ اللّه‌ طه‌ يس‌ ن‌ و القلم‌ مدّثر
جلد 13 - صفحه 3
مزمّل‌ ذكر) اقول‌ ‌در‌ قرآن‌ و ‌در‌ اخبار اسامي‌ ديگري‌ ‌هم‌ ‌براي‌ ‌آن‌ حضرت‌ هست‌ ‌رسول‌ نبي‌ّ خاتم‌ النّبيّين‌ حبيب‌ اللّه‌ امين‌ اللّه‌ صفوة اللّه‌ صفي‌ّ اللّه‌ و ‌غير‌ اينها ولي‌ ‌در‌ زيارت‌ أمير المؤمنين‌ دارد
(‌السلام‌ عليك‌ ‌ يا ‌ طه‌ و يس‌)
و اولي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌ما واگذار كنيم‌ علم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بخاندان‌ نبوّت‌ و رسالت‌ و ‌از‌ پيش‌ ‌خود‌ تفسير برأي‌ نكنيم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 1)- باز در آغاز این سوره با حروف مقطعه، رو برو می‌شویم، که حسّ کنجکاوی انسان را بر می‌انگیزد «ط، ه» (طه).
در حدیثی از امام صادق (ع) می‌خوانیم «طه» از اسامی پیامبر است و معنی آن یا طالب الحقّ، الهادی الیه «ای کسی که طالب حقی، و هدایت کننده به سوی آنی» است.
«طه» مرکب از دو حرف رمزی است «طا» اشاره به «طالب الحقّ» و «ها» اشاره به «هادی الیه» می‌باشد، می‌دانیم استفاده از حروف رمزی و علایم اختصاری در زمان گذشته و حال، فراوان بوده است، مخصوصا در عصر ما بسیار مورد استفاده است.
و کلمه «طه» مانند «یس» بر اثر گذشت زمان، تدریجا به صورت «اسم خاص» برای پیامبر اسلام (ص) در آمده است، تا آنجا که آل پیامبر (ص) را نیز «آل طه» می‌گویند، و از حضرت مهدی- عج- در دعای ندبه «یابن طه» تعبیر شده است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۶


ترجمه

طه‌

طا، ها
طه.
طه (ای مشتاق حق و هادی خلق).
طه
طا، ها.
طه [طا، ها]
طا، ها.
طا. ها.
طه [:ای طاهر هادی!].
طه‌


سوره طه آیه ١ طه ٢
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«طه»: (نگا: بقره / .


نزول

شأن نزول آیات ۱ و ۲:

«شیخ طوسى» گوید: مجاهد و قتادة گویند: این آیه بدان سبب نازل گردید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زیاد خود را به تعب و سختى مى انداخت و شب‌ها به نماز شب مى پرداخت.[۱][۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

طه «1»

طه‌: مفسرين را در بيان آن اقوال بسيار است و آنچه احاديث آل عصمت و طهارت در آن وارد شده دو وجه است:

اول- آنكه اسمى است از اسماء پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله. چنانچه در تفسير برهان- از كلبى كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى كلبى، چند اسم براى حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله در قرآن است؟ عرض كردم: دو يا سه اسم. پس فرمود: اى كلبى، براى آن حضرت ده اسم است: محمد، احمد، عبد اللّه، طه، يس، ن، قلم، مدثر، مزمل، ذكر؛ و آيات شريفه هر يك را بيان، و فرمود: مائيم اهل ذكر، سؤال كن اى كلبى از هر چه خواهى. پس كلبى گفت: قسم به خدا فراموش نمودم تمام قرآن را و حفظ ندارم حرفى از آن را تا


«1» سوره جمعه، آيه 5.

جلد 8 - صفحه 239

بپرسم. معنى «طه» را در حديث ديگر، سفيان بن سعيد ثورى از حضرت صادق عليه السلام سؤال كند، حضرت فرمايد: يعنى اى طالب حق و هادى به آن. «1» وجه دوم- در تفسير ثعلبى و تفسير برهان از حضرت صادق: «طه» طهارت اهل بيت. «ه» هدايت ايشان، بعد تلاوت فرمود: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «2»» «3». فخر رازى اين حديث را در تفسير خود به طريق حكايت از حضرت صادق عليه السلام نقل نموده. «4»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ «2» إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «3» تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى‌ «4»

الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌ «5» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى‌ «6» وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‌ «7» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ «8»

ترجمه‌

اى طالب حقّ و هادى خلق‌

نفرستاديم بر تو قرآن را براى آنكه در رنج افتى‌

ولى فرستاديم آنرا براى پند دادن تو كسى را كه ميترسد

فرستادنى از جانب آنكه آفريد زمين و آسمانهاى بلند را

خداوند بخشنده‌اى كه بر عرش مستولى است‌

مر او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در ميان آن دو است و آنچه در زير خاك نمناك است‌

و اگر آشكار كنى گفتار را پس همانا او ميداند پوشيده و پوشيده‌تر را

خداوند نيست خدائى مگر او مر او را است نامهاى نيكو.

تفسير

در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و اينجا از امام صادق عليه السّلام در معانى الاخبار نقل نموده كه امّا طه پس اسمى است از اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معناى آن اى طالب حقّ و هادى بسوى او است و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى نماز ميخواند بانگشتان پا تكيه ميفرمود تا ورم كرد پس خداوند تعالى نازل فرمود طه بلغت طى اى محمّد نفرستاديم تا آخر آيه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از شبهائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد عايشه بود عرض كرد يا رسول اللّه چرا خودت را بتعب مى‌اندازى با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده فرمود آيا نباشم بنده شكر گذارى و آنحضرت بر اطراف انگشتان پايش مى‌ايستاد پس اين آيه نازل شد و در احتجاج‌


جلد 3 صفحه 498

از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت ده سال بر اين امر مداومت داشت تا قدمهايش ورم كرد و رويش زرد شد چون تمام شب را قيام ميفرمود تا خداوند عتاب فرمود او را باين امر و فرمود طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ بل لتسعد به فيض ره هم در تفسير لتشقى بل لتسعد نقل فرموده و از اينجا بنظر ميرسد كه مراد شقاوت مقابل با سعادت است نه تعب و رنج كه گفته‌اند در اين لفظ شايع است مگر آنكه مراد از تفسير، بيان نكته عدول از لتتعب به لتشقى در كلام الهى باشد كه خواسته‌اند بفرمايند اينكه خداوند لتشقى فرموده با آنكه مراد لتتعب است براى اشاره بآنستكه مقصود از انزال سعادت آنحضرت است نه مشقّت و تعب در هر حال مقصود از انزال قرآن نيست مگر آنكه تذكر دهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى را كه در دلشان ترس خداوند جا دارد و قبول نصيحت و اندرز مينمايند بمصالح و مفاسد امورشان شايد متذكر شوند و بسعادت دنيا و آخرت برسند و نازل شده است قرآن نازل شدنى از جانب خداوند عالم قادرى كه خلق فرمود زمين و آسمانها را كه هر يك عليا هستند چون على جمع عليا است بمعناى بلند و با رفعت و از اينجا مقام قرآن معلوم ميشود كه از جانب چنين خالق عظيم الشأنى و از چنين مقام رفيعى نازل شده است و ظاهرا الرحمن خبر مبتداء محذوف باشد يعنى هو الرحمن و على العرش استوى خبر بعد از خبر و محتمل است الرّحمن مبتداء باشد و ما بعد آن خبر و استوى بمعناى استيلاء و احاطه و احتواء بر ملك است چنانچه در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در سوره اعراف ذيل آيه‌ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ‌ بيان مفصّلى نافع در اينمقام ايراد گرديد و تكرار نميشود و هيچ يك از موجودات عرشى و فرشى از ثرى تا ثريّا بيرون از احاطه علم و قدرت و ملك و سلطنت خداوند نيست حتّى چيزهائى كه در زير خاك نمناك و قعر زمين كه بآب ميرسد پنهان است از قبيل گنج و معدن و موجودات جاندار و بى‌جان همه در حيطه تصرف و احاطه علميّه الهيّه است در خصال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود هر چيزى مستقرّ برثرى است و ثرى با قدرت است و قدرت هر چيزى را نگهدارى ميكند و از روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه زمين و همه موجودات بعد از آن كه هر يك بر ديگرى مستقرند برثرى استقرار دارند


جلد 3 صفحه 499

و آنجا علم علماء ختم ميشود و مساوى است علم خداوند بگفتار بلند و آهسته و كردار آشكار و پنهان و ميداند سرّ مكنون در نفس و آنچه را از خاطر بگذرد و فراموش گردد چنانچه در تفسير سرّ و اخفى در معانى از امام صادق و در مجمع از آنحضرت و امام باقر عليهما السلام نقل شده است پس لازم نيست خداوند را بلند خواند آهسته هم اگر بخوانند آنرا ميشنود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند نود و نه اسم دارد كه هر كس آنها را احصاء نمايد داخل بهشت ميشود و همه اسماء خداوند خوب است چون دلالت بر صفات كمال و جمال و جلال دارد و ظاهرا مراد از احصاء آنها اتّصاف بآن صفات است كه البته موجب بهشت است و محتمل است مراد معرفت خداوند بآن صفات باشد كه مقدمه و موجب دخول در بهشت خواهد بود چنانچه در مجمع روايت نموده كه كسيكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه داخل بهشت ميشود چه رسد بآنكه معتقد بسائر صفات هم باشد و خداوند را ثنا نمايد و حسنى چون مؤنث است صفت جماعت ميشود آورد لازم نيست بصيغه جمع باشد براى مطابقه با اسماء كه مؤنث است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

طه‌ «1»

اما كلام‌ ‌در‌ فضيلت‌ ‌آن‌ اخبار بسياري‌ ‌از‌ طرق‌ عامّه‌ و خاصّه‌ داريم‌ ‌از‌ جمله‌ ‌آنها‌ خبريست‌ ‌که‌ صدوق‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ روايت‌ كرده‌ فرموده‌:

(‌لا‌ تدعوا قراءة ‌سورة‌ طه‌ فان‌ اللّه‌ يحبّها و يحب‌ّ ‌من‌ يقرئها و ‌من‌ ادمن‌ قراءتها أعطاه‌ اللّه‌ يوم القيمة كتابه‌ بيمينه‌ و ‌لم‌ يحاسبه‌ ‌بما‌ عمل‌ ‌في‌ الاسلام‌ و اعطي‌ ‌في‌ الآخرة ‌من‌ الاجر حتّي‌ يرضي‌).

و ‌در‌ برهام‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ روايت‌ كرده‌ فرموده‌:

(‌من‌ كتبها و جعلها ‌في‌ خرقة حرير خضراء و راح‌ ‌إلي‌ قوم‌ يريد التزويج‌ منهم‌ تم‌ّ ‌له‌ ‌ذلک‌ و وقع‌ و ‌ان‌ قصد ‌في‌ صلاح‌ قوم‌ تم‌ّ ‌له‌ ‌ذلک‌ و ‌لم‌ يخالفه‌ أحد منهم‌ و ‌إن‌ مشي‌ ‌بين‌ عسكرين‌ افترقا و ‌لم‌ يقاتلوا بعضهم‌ بعضا و ‌إذا‌ شرب‌ مائها المظلوم‌ ‌من‌ السلطان‌ و دخل‌ ‌علي‌ ‌من‌ ظلمه‌ ‌من‌ أي‌ّ السلاطين‌ زال‌ عنه‌ ظلمه‌ بقدرة اللّه‌ ‌تعالي‌ و خرج‌ ‌من‌ عنده‌ مسرورا و ‌إذا‌ اغتسلت‌ بمائها ‌من‌ ‌لا‌ طولب‌ لعرسها خطبت‌ و سهل‌ عرسها باذن‌ اللّه‌).

(طه‌) ‌در‌ اوّل‌ سوره‌ بقره‌ گفتيم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حروف‌ مقطّعه‌ قرآن‌ ‌از‌ متشابهات‌ ‌است‌.

(وَ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ) آل‌ عمران‌ و لكن‌ ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ نقل‌ كرده‌ مفصّلا ‌که‌ مفادش‌ اينست‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ قرآن‌ اسامي‌ پيامبر اكرم‌ ذكر فرموده‌ (محمّد احمد ‌عبد‌ اللّه‌ طه‌ يس‌ ن‌ و القلم‌ مدّثر

جلد 13 - صفحه 3

مزمّل‌ ذكر) اقول‌ ‌در‌ قرآن‌ و ‌در‌ اخبار اسامي‌ ديگري‌ ‌هم‌ ‌براي‌ ‌آن‌ حضرت‌ هست‌ ‌رسول‌ نبي‌ّ خاتم‌ النّبيّين‌ حبيب‌ اللّه‌ امين‌ اللّه‌ صفوة اللّه‌ صفي‌ّ اللّه‌ و ‌غير‌ اينها ولي‌ ‌در‌ زيارت‌ أمير المؤمنين‌ دارد

(‌السلام‌ عليك‌ ‌ يا ‌ طه‌ و يس‌)

و اولي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌ما واگذار كنيم‌ علم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بخاندان‌ نبوّت‌ و رسالت‌ و ‌از‌ پيش‌ ‌خود‌ تفسير برأي‌ نكنيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- باز در آغاز این سوره با حروف مقطعه، رو برو می‌شویم، که حسّ کنجکاوی انسان را بر می‌انگیزد «ط، ه» (طه).

در حدیثی از امام صادق (ع) می‌خوانیم «طه» از اسامی پیامبر است و معنی آن یا طالب الحقّ، الهادی الیه «ای کسی که طالب حقی، و هدایت کننده به سوی آنی» است.

«طه» مرکب از دو حرف رمزی است «طا» اشاره به «طالب الحقّ» و «ها» اشاره به «هادی الیه» می‌باشد، می‌دانیم استفاده از حروف رمزی و علایم اختصاری در زمان گذشته و حال، فراوان بوده است، مخصوصا در عصر ما بسیار مورد استفاده است.

و کلمه «طه» مانند «یس» بر اثر گذشت زمان، تدریجا به صورت «اسم خاص» برای پیامبر اسلام (ص) در آمده است، تا آنجا که آل پیامبر (ص) را نیز «آل طه» می‌گویند، و از حضرت مهدی- عج- در دعای ندبه «یابن طه» تعبیر شده است.

نکات آیه

روایات و احادیث

۱- «عن جعفربن محمد(ع) قال:... و أمّا«طه» فاسم من أسماء النبى(ص) و معناه: یاطالب الحقّ الهادى إلیه;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود:... و اما «طه» نامى از نام هاى پیغمبر(ص) است و معنایش این است: اى طالب حق که هدایت کننده به سوى حق هستى».

۲- «عن جعفربن محمدالصادق(ع): قوله عزّوجلّ: «طه» أى طهارة أهل بیت محمد (صلوات اللّه علیهم) من الرجس;[۴] از امام صادق(ع) روایت شده «طه» در سخن خداوند اشاره به طهارت اهل بیت محمد(ص) از رجس و پلیدى است».

۳- عن جعفربن محمد(ع) (انّه قال لمحمدبن مسلم) إذا أتیت مشهد أمیرالمؤمنین(ع)... قل... السلام علیک یا طه...;[۵] از امام صادق(ع) روایت شده که (به محمدبن مسلم) فرمود:... هرگاه به زیارت مرقد امیرالمؤمنین(ع) رفتى... بگو... السلام علیک یا طه».

موضوعات مرتبط

  • اهل بیت(ع): پاکى اهل بیت(ع) ۲
  • حروف مقطعه:۱، ۲، ۳
  • طه: مراد از طه ۱، ۲، ۳
  • محمد(ص): نامهاى محمد(ص) ۱

منابع

  1. صاحب تفسیر البرهان از محمد بن یعقوب کلینى او بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امام صادق علیه‌السلام نقل نماید که پیامبر شبى را که نوبت عائشه بود نزد وى رفت و به عبادت پرداخت. عائشه گفت: یا رسول اللّه تعب و سختى را در عبادت به خود راه مده زیرا خداوند تو را مورد آمرزش و غفران خود قرار داده است. پیامبر فرمود: اى عائشه آیا نباید از براى خداى خودم بنده شکور و سپاسگذارى باشم؟ سپس گوید: پیامبر از شدت خستگى و تعب پاشنه پاى خود را بلند می‌کرد و بر روى انگشتان پا مى ایستاد تا رفع خستگى نماید سپس این آیات نازل گردید و نیز در تفسیر على بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امامین همامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام روایت کند که فرمودند: پیامبر گاهى از اوقات از شدت خستگى بر روى انگشتان پاى خود مى ایستاد و این کار را ادامه می‌داد تا این که پاهاى او متورم گردید و خداوند این آیات را بر او نازل نمود، طبرسى صاحب مجمع البیان گوید: چنین روایت شده که پیامبر گاهى در نماز یک پاى خود را بلند می‌کرد و با پاى دیگر مى ایستاد تا بدین وسیله خستگى و سختى را از خود رفع نماید سپس این آیات نازل گردید چنان که از امام صادق علیه‌السلام نیز روایت شده است و نیز گوید: پیامبر تمام شب را به نماز مى پرداخت و البته این زحمات قبل از وجوب فرائض یومیه بوده است.
  2. ابن مردویه در تفسیر خود از ابن عباس و عبدالله بن حمید نیز در تفسیر خود از ربیع بن انس و باز ابن مردویه در تفسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس مشقت در عبادت را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده اند و در نحوه به زحمت انداختن پیامبر خویشتن را اختلاف نموده اند. صاحب کشف الاسرار از مغیرة بن شعبه نقل کند که پیامبر به قدرى نماز می‌خواند که پاهاى وى متورم شده بود و نیز گوید گاهى به یک پاى مى ایستاد و نماز می‌خواند.
  3. معانى الأخبار، ص ۲۲، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص۳۶۷ ح۸.
  4. تأویل الأیات الظاهرة، ص ۳۰۴; بحارالأنوار، ج ۲۵، ص ۲۰۹، ح ۲۲.
  5. بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۳۷۵، ح ۹.