طه ٢
کپی متن آیه |
---|
مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى |
ترجمه
طه ١ | آیه ٢ | طه ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِتَشْقَی»: تا خود را به رنج و زحمت اندازی، و خویشتن را نابود سازی (نگا: کهف / شعراء / فاطر / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱ و ۲:
«شیخ طوسى» گوید: مجاهد و قتادة گویند: این آیه بدان سبب نازل گردید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زیاد خود را به تعب و سختى مى انداخت و شبها به نماز شب مى پرداخت.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۱ - ۸ سوره طه
- غرض كلى آيات سوره طه
- توضيحى در مورد تذكره بودن قرآن كريم
- معنای «عرش» و بیان عموميت مُلك و سلطۀ مطلقه خدا، بر همۀ مخلوقات
- توضيح معناى آيه: «وَ إن تَجهَر بِالقَولِ فَإنَّهُ يَعلَمُ السِّرِّ وَ أخفَى»
- بيان وجه علت بودن «لَهُ الأسمَاء الحُسنَى»، براى «لا إله إلّا الله»
- بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ شأن نزول سوره «طه»)
- نقد و بررسى روايات فوق و بيان ناسازگارى آن ها با يكديگر
- احاديثى درباره معناى «طه»
- توضيح معناى آيه: «وَ إن تَجهَر بِالقَولِ فَإنَّهُ يَعلَمُ السِّرَّ وَ أخفَى»
- روش ائمه اهل بيت «ع»، در ارجاع متشابهات قرآن به محكمات
- تأمّلى در وجه سكوت صحابه، از اثبات صفات براى خدا
- روش «مفوّضه» و «مؤوّله»، در تفسير آيات متشابه قرآن
- روايات و آيات متشابهات
- بررسى رواياتى كه «عرش» را، موجودى جسمانى گفته اند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2»
طاها. ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به زحمت و مشقت بيفتى.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2»
شأن نزول: در احتجاج از حضرت امير المؤمنين: قال لقد قام رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله عشر سنين على اطراف اصابعه حتّى تورّمت قد ماه و اصفر وجهه يقوم اللّيل اجمع حتّى عوتب فى ذلك فقال اللّه: «طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى» بل لتسعدّ به. «5» فرمود: هر آينه بتحقيق رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ده سال بر سر انگشتان ايستاد تا پاهاى مباركش ورم و رنگ پوستش زرد شد، تمام شب را قيام مىنمود تا به زحمت افتاد در آن؛ آيه شريفه نازل شد. طه:
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى: ما نفرستاديم بر تو قرآن را تا در رنج و زحمت افتى بلكه براى آنكه سعادت يابى به آن.
على بن ابراهيم قمى- از حضرت باقر و صادق عليهما السلام فرمودند:
هرگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نماز مىگزارد، بر انگشتان مىايستاد تا اينكه پاى مباركش ورم كرد. پس نازل فرمود خداوند تبارك و تعالى طه به لغت
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 28.
«2» سوره احزاب، آيه 33.
«3» تفسير برهان، ج 3، ص 29 بنقل از تفسير ثعلبى.
«4» تفسير كبير فخر رازى، چاپ دار الطباعة العامرة، ج 6، ص 2.
«5» تفسير برهان، ج 3، ص 29 بنقل از احتجاج طبرسى.
جلد 8 - صفحه 240
طى: يا محمد، نازل نفرموديم بر تو قرآن را تا خود را به رنج و زحمت اندازى و خواب را از خود بازدارى. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2» إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى «3» تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى «4»
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى «5» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى «6» وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى «7» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى «8»
ترجمه
اى طالب حقّ و هادى خلق
نفرستاديم بر تو قرآن را براى آنكه در رنج افتى
ولى فرستاديم آنرا براى پند دادن تو كسى را كه ميترسد
فرستادنى از جانب آنكه آفريد زمين و آسمانهاى بلند را
خداوند بخشندهاى كه بر عرش مستولى است
مر او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در ميان آن دو است و آنچه در زير خاك نمناك است
و اگر آشكار كنى گفتار را پس همانا او ميداند پوشيده و پوشيدهتر را
خداوند نيست خدائى مگر او مر او را است نامهاى نيكو.
تفسير
در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و اينجا از امام صادق عليه السّلام در معانى الاخبار نقل نموده كه امّا طه پس اسمى است از اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معناى آن اى طالب حقّ و هادى بسوى او است و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى نماز ميخواند بانگشتان پا تكيه ميفرمود تا ورم كرد پس خداوند تعالى نازل فرمود طه بلغت طى اى محمّد نفرستاديم تا آخر آيه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از شبهائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد عايشه بود عرض كرد يا رسول اللّه چرا خودت را بتعب مىاندازى با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده فرمود آيا نباشم بنده شكر گذارى و آنحضرت بر اطراف انگشتان پايش مىايستاد پس اين آيه نازل شد و در احتجاج
جلد 3 صفحه 498
از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت ده سال بر اين امر مداومت داشت تا قدمهايش ورم كرد و رويش زرد شد چون تمام شب را قيام ميفرمود تا خداوند عتاب فرمود او را باين امر و فرمود طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى بل لتسعد به فيض ره هم در تفسير لتشقى بل لتسعد نقل فرموده و از اينجا بنظر ميرسد كه مراد شقاوت مقابل با سعادت است نه تعب و رنج كه گفتهاند در اين لفظ شايع است مگر آنكه مراد از تفسير، بيان نكته عدول از لتتعب به لتشقى در كلام الهى باشد كه خواستهاند بفرمايند اينكه خداوند لتشقى فرموده با آنكه مراد لتتعب است براى اشاره بآنستكه مقصود از انزال سعادت آنحضرت است نه مشقّت و تعب در هر حال مقصود از انزال قرآن نيست مگر آنكه تذكر دهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى را كه در دلشان ترس خداوند جا دارد و قبول نصيحت و اندرز مينمايند بمصالح و مفاسد امورشان شايد متذكر شوند و بسعادت دنيا و آخرت برسند و نازل شده است قرآن نازل شدنى از جانب خداوند عالم قادرى كه خلق فرمود زمين و آسمانها را كه هر يك عليا هستند چون على جمع عليا است بمعناى بلند و با رفعت و از اينجا مقام قرآن معلوم ميشود كه از جانب چنين خالق عظيم الشأنى و از چنين مقام رفيعى نازل شده است و ظاهرا الرحمن خبر مبتداء محذوف باشد يعنى هو الرحمن و على العرش استوى خبر بعد از خبر و محتمل است الرّحمن مبتداء باشد و ما بعد آن خبر و استوى بمعناى استيلاء و احاطه و احتواء بر ملك است چنانچه در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در سوره اعراف ذيل آيه إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ بيان مفصّلى نافع در اينمقام ايراد گرديد و تكرار نميشود و هيچ يك از موجودات عرشى و فرشى از ثرى تا ثريّا بيرون از احاطه علم و قدرت و ملك و سلطنت خداوند نيست حتّى چيزهائى كه در زير خاك نمناك و قعر زمين كه بآب ميرسد پنهان است از قبيل گنج و معدن و موجودات جاندار و بىجان همه در حيطه تصرف و احاطه علميّه الهيّه است در خصال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود هر چيزى مستقرّ برثرى است و ثرى با قدرت است و قدرت هر چيزى را نگهدارى ميكند و از روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه زمين و همه موجودات بعد از آن كه هر يك بر ديگرى مستقرند برثرى استقرار دارند
جلد 3 صفحه 499
و آنجا علم علماء ختم ميشود و مساوى است علم خداوند بگفتار بلند و آهسته و كردار آشكار و پنهان و ميداند سرّ مكنون در نفس و آنچه را از خاطر بگذرد و فراموش گردد چنانچه در تفسير سرّ و اخفى در معانى از امام صادق و در مجمع از آنحضرت و امام باقر عليهما السلام نقل شده است پس لازم نيست خداوند را بلند خواند آهسته هم اگر بخوانند آنرا ميشنود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند نود و نه اسم دارد كه هر كس آنها را احصاء نمايد داخل بهشت ميشود و همه اسماء خداوند خوب است چون دلالت بر صفات كمال و جمال و جلال دارد و ظاهرا مراد از احصاء آنها اتّصاف بآن صفات است كه البته موجب بهشت است و محتمل است مراد معرفت خداوند بآن صفات باشد كه مقدمه و موجب دخول در بهشت خواهد بود چنانچه در مجمع روايت نموده كه كسيكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه داخل بهشت ميشود چه رسد بآنكه معتقد بسائر صفات هم باشد و خداوند را ثنا نمايد و حسنى چون مؤنث است صفت جماعت ميشود آورد لازم نيست بصيغه جمع باشد براى مطابقه با اسماء كه مؤنث است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقي «2»
ما نازل نكرديم بر تو قرآن را که خود را بمشقّت و زحمت بيندازي گفتند مشقت حضرت رسالت اينکه بود که تمام شب را سر پا ميايستاد و عبادت ميكرد مشقّت حضرتش منحصر باين نبود عمده مشقّت حضرت طلب ايمان مشركين بود حتّي آنچه باو اذيّت ميكردند نفرين نميكرد بلكه در حق آنها دعا ميكرد
(اللّهم اهد قومي فانّهم لا يعلمون)
که آيات شريفه در اينکه باب نازل شد (أَ فَأَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ أَو تَهدِي العُميَ وَ مَن كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ) زخرف آيه 39.
(فَإِنَّكَ لا تُسمِعُ المَوتي وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرِينَ) (وَ ما أَنتَ بِهادِ العُميِ عَن ضَلالَتِهِم الآية) روم آيه 51 و 52 (أَ فَأَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ وَ لَو كانُوا لا يَعقِلُونَ) (أَ فَأَنتَ تَهدِي العُميَ وَ لَو كانُوا لا يُبصِرُونَ) يونس آيه 42 و 43 (وَ لا تَحزَن عَلَيهِم) حجر آيه 88 (وَ لا تَحزَن عَلَيهِم وَ لا تَكُ فِي ضَيقٍ مِمّا يَمكُرُونَ) نحل آيه 128 و در سوره نمل همين آيه بعبارت و لا تكن ذكر شده آيه 72 إلي غير ذلک از آيات لذا ميفرمايد:
(ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقي) بلكه ترا برسالت فرستاديم و قرآن را بر تو نازل كرديم که تبليغ كني و اقامه معجزه و تلاوت قرآن بر آنها که حجّت بر آنها تمام كني هر که قابل هدايت است خداوند او را هدايت ميفرمايد و هر که قابليت ندارد بر شقاوتش افزوده ميشود (وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ) حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس در بند آن مباش که نشنيد يا شنيد (وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ
جلد 13 - صفحه 4
شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلّا خَساراً) اسري آيه 84 (و لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنهُم ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ طُغياناً وَ كُفراً فَلا تَأسَ عَلَي القَومِ الكافِرِينَ) مائده آيه 72.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 2)
شأن نزول:
پیامبر (ص) بعد از نزول وحی و قرآن، بسیار عبادت میکرد، مخصوصا ایستاده به عبادت مشغول میشد، آنقدر که پاهای او متورم میگردید- آیه نازل شد و به پیامبر دستور داد که این همه رنج و ناراحتی بر خود تحمیل نکن.
تفسیر:
در این آیه روی سخن را به پیامبر کرده، میفرماید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی» (ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی).
درست است که عبادت از بهترین کارهاست، ولی هر کار حسابی دارد، نباید آن قدر بر خود تحمیل کنی که پاهایت متورم گردد و نیرویت برای تبلیغ و جهاد کم شود.
ج3، ص111
نکات آیه
۱- خداوند، قرآن را بر پیامبر(ص) نازل کرده است. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى)
۲- نزول قرآن بر پیامبر(ص)، احساس مسؤولیت سنگین را براى آن حضرت به همراه داشت. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى ) از زبان مشفقانه آیه برمى آید که با نزول قرآن، پیامبر(ص) مسؤولیت سنگینى را احساس نموده و در جهت انجام آن رنج بسیارى را برخود هموار کرده بود تا به هر طریق ممکن مردم را هدایت کند.
۳- تلاش و جدیت پیامبر(ص) براى ایفاى رسالت خویش، تلاشى طاقت فرسا و سنگین بود. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى ) «شقاوة» به معناى شدت و دشوارى است (قاموس) توصیه خداوند به پیامبر(ص) به سختى نکشیدن و خود را به زحمت نینداختن، نشان از تلاش طاقت فرساى پیامبر(ص) در جهت هدایت مردم دارد.
۴- خداوند پیامبر(ص) را به برگزیدن شیوه پر رنج و زحمت براى ابلاغ قرآن فرمان نداده است. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى )
۵- خداوند، پیامبران را به جهت کفرورزى و لجاجت برخى مردم، مؤاخذه نخواهد کرد. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى )
۶- رهبران دینى، به پافشارى بر هدایت کافران سرسخت، موظف نیستند. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى )
۷- تحمل حرج و مشقت، در انجام تکالیف دینى، لازم نیست. (ما أنزلنا علیک القرءان لتشقى) اطلاق «لتشقى» شامل مشقت در انجام تکالیف نیز مى گردد، گرچه مورد آیه، مشقت در راه ابلاغ معارف قرآن به دیگران است.
موضوعات مرتبط
- انبیا: محدوده مسؤولیت انبیا ۵
- تکلیف: نظام تکلیف ۷; نفى تکلیف سخت ۷
- خدا: افعال خدا ۱
- رهبران دینى: محدوده مسؤولیت رهبران دینى ۶
- قرآن: آثار نزول قرآن ۲; منشأ قرآن ۱; وحیانیت قرآن ۱
- قواعدفقهى: قاعده نفى عسر و حرج ۷
- کفر: کیفر کفر ۵
- کیفر: شخصى بودن کیفر ۵
- محمد(ص): تلاش محمد(ص) ۳; سنگینى مسؤولیت محمد(ص) ۲، ۳; مسؤولیت پذیرى محمد(ص) ۳; مشکلات محمد(ص) ۳; نفى تکلیف سخت از محمد(ص) ۴
- هدایت: اصرار بر هدایت ۶
منابع
- ↑ صاحب تفسیر البرهان از محمد بن یعقوب کلینى او بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که پیامبر شبى را که نوبت عائشه بود نزد وى رفت و به عبادت پرداخت. عائشه گفت: یا رسول اللّه تعب و سختى را در عبادت به خود راه مده زیرا خداوند تو را مورد آمرزش و غفران خود قرار داده است. پیامبر فرمود: اى عائشه آیا نباید از براى خداى خودم بنده شکور و سپاسگذارى باشم؟ سپس گوید: پیامبر از شدت خستگى و تعب پاشنه پاى خود را بلند میکرد و بر روى انگشتان پا مى ایستاد تا رفع خستگى نماید سپس این آیات نازل گردید و نیز در تفسیر على بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امامین همامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام روایت کند که فرمودند: پیامبر گاهى از اوقات از شدت خستگى بر روى انگشتان پاى خود مى ایستاد و این کار را ادامه میداد تا این که پاهاى او متورم گردید و خداوند این آیات را بر او نازل نمود، طبرسى صاحب مجمع البیان گوید: چنین روایت شده که پیامبر گاهى در نماز یک پاى خود را بلند میکرد و با پاى دیگر مى ایستاد تا بدین وسیله خستگى و سختى را از خود رفع نماید سپس این آیات نازل گردید چنان که از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده است و نیز گوید: پیامبر تمام شب را به نماز مى پرداخت و البته این زحمات قبل از وجوب فرائض یومیه بوده است.
- ↑ ابن مردویه در تفسیر خود از ابن عباس و عبدالله بن حمید نیز در تفسیر خود از ربیع بن انس و باز ابن مردویه در تفسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس مشقت در عبادت را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده اند و در نحوه به زحمت انداختن پیامبر خویشتن را اختلاف نموده اند. صاحب کشف الاسرار از مغیرة بن شعبه نقل کند که پیامبر به قدرى نماز میخواند که پاهاى وى متورم شده بود و نیز گوید گاهى به یک پاى مى ایستاد و نماز میخواند.