گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۰: خط ۹۰:
<span id='link206'><span>
<span id='link206'><span>


==نفى فرزند، ولى و شريك داشتن خداى تعالى ==
بعد از آن كه اين نكته را به ايشان خاطرنشان كردى، خدا را حمد و ثنا كن، به حمد و ثنائى كه از آثار ملكيت على الاطلاق او باشد. چرا كه هيچ چيز مانند او در ذات و يا در صفات نيست، تا بتواند آن طور كه وثنيت دوگانه پرستان و اهل كتاب از نصارا و يهود و قدماى مجوس، در باره ملائكه و جنّ و يا مسيح و يا عزير و يا احبار خود پنداشته اند، فرزند او باشد. و يا آن طور كه دوگانه پرستان وثنى ها و ستاره پرستان و شيطان پرستان پنداشته اند، بدون اشتقاق و پدر فرزندى شريك او باشد. و يا آن كه علاوه بر شريك بودن، مافوق او هم باشند و نسبت به خدا ولايت داشته، آنچه كه خدا از اصلاحش عاجز بماند، آن ها به خاطر قدرت بيشترى كه نسبت به خدا دارند و بر حق تعالى غلبه دارند، اصلاح كنند.
بعد از آنكه اين نكته را به ايشان خاطر نشان كردى ، خدا را حمد وثنا كن ، به حمد وثنائى كه از آثار ملكيت على الاطلاق اوباشد، چرا كه هيچ چيز مانند اودر ذات ويا در صفات نيست ، تا بتواند آنطور كه وثنيت دوگانه پرستان واهل كتاب از نصارى ويهود وقدماى مجوس ، در باره ملائكه وجن ويا مسيح ويا عزير ويا احبار خود پنداشته اند، فرزند اوباشد، ويا آنطور كه دوگانه پرستان وثنى ها وستاره پرستان وشيطان پرستان پنداشته اند، بدون اشتقاق وپدر فرزندى شريك اوباشد، ويا آنكه علاوه بر شريك بودن ، ما فوق اوهم باشند و نسبت به خدا ولايت داشته ، آنچه كه خدا از اصلاحش عاجز بماند، آنها به خاطر قدرت بيشترى كه نسبت به خدا دارند وبر حق تعالى غلبه دارند، اصلاح كنند.


و به عبارت ديگر هيچ چيزى هم جنس اونيست تا اگر پائين تر از اواست فرزند او، واگر مساوى با اواست شريك او، واگر مافوق اواست ولى و غالب بر اودر ملك باشد.
و به عبارت ديگر: هيچ چيزى هم جنس او نيست، تا اگر پایين تر از اوست، فرزند او، و اگر مساوى با اوست، شريك او، و اگر مافوق اوست، ولىّ و غالب بر او در مُلك باشد.


اين آيه در حقيقت ثنائى است بر خدا، به داشتن ملكيت على الاطلاق كه بر آن متفرع مى شود نفى فرزند و شريك و ولى . وبه همين جهت رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) را امر فرمود: او را تحميد كند نه تسبيح با اينكه آنچه در اين ثنا آمده از نفى فرزند وشريك وولى صفات سلبى است كه مناسب با نفى آن تسبيح است نه تحميد (دقت بفرمائيد).
اين آيه، در حقيقت ثنائى است بر خدا، به داشتن ملكيت على الاطلاق كه بر آن متفرع مى شود نفى فرزند و شريك و ولىّ. و به همين جهت، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» امر فرمود: او را تحميد كند، نه تسبيح، با اين كه آنچه در اين ثنا آمده از نفى فرزند و شريك و ولىّ، صفات سلبى است، كه مناسب با نفى آن تسبيح است، نه تحميد (دقت فرمایيد).


خداى سبحان آيه را با جمله : ((وكبره تكبيرا(( ختم كرده ، و اين تكبير (بزرگ تر دانستن) را مطلق آورده و نفرموده: از چه چيز بزرگتر است ، واين بدان جهت است كه بعد از توصيف و تنزيه قبلى، متذكر شود به اين كه: خدا از هر وصفى كه شما بكنيد واز هر حمد وثنائى كه بگوئيد بزرگتر است. و لذا جمله معروف: ((اللّه اكبر(( را اين طور تفسير كرده اند كه: خدا بزرگتر از آن است كه در وصف كسى بگنجد و همين تفسير از امام صادق (عليه السلام) روايت شده، و اگر به معناى بزرگتر از هر چيز باشد خالى از شرك نخواهد بود، براى اينكه ساير موجودات را در بزرگى شريك او ولى خدا را بزرگتر از آنها دانسته ايم. و ساحت مقدس او اجل و عزيزتر از آن است كه كسى و يا چيزى در امرى از امور و وصفى از اوصاف شريك او باشد.
خداى سبحان، آيه را با جملۀ «وَ كَبِّرهُ تَكبِيراً» ختم كرده، و اين تكبير (بزرگتر دانستن) را مطلق آورده و نفرموده: از چه چيز بزرگتر است، و اين، بدان جهت است كه بعد از توصيف و تنزيه قبلى، متذكر شود به اين كه: خدا از هر وصفى كه شما بكنيد و از هر حمد و ثنایى كه بگویيد، بزرگتر است.  


و از لطائفى كه در اين سوره به كار رفته اين است كه اولين آيه اش با تسبيح افتتاح وآخرين آيه اش با تحميد افتتاح و با تكبير اختتام يافته است.
و لذا جملۀ معروف: «اللّهُ أكبَر» را اين طور تفسير كرده اند كه: خدا بزرگتر از آن است كه در وصف كسى بگنجد. و همين تفسير، از امام صادق «عليه السلام» روايت شده. و اگر به معناى بزرگتر از هر چيز باشد، خالى از شرك نخواهد بود. براى اين كه ساير موجودات را در بزرگى شريك او، ولىّ خدا را بزرگتر از آن ها دانسته ايم. و ساحت مقدس او، اجلّ و عزيزتر از آن است كه كسى و يا چيزى در امرى از امور و وصفى از اوصاف، شريك او باشد.
 
و از لطایفى كه در اين سوره به كار رفته، اين است كه اولين آيه اش، با «تسبيح»، افتتاح و آخرين آيه اش با «تحميد» افتتاح، و با «تكبير»، اختتام يافته است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۴ </center>
<span id='link207'><span>
<span id='link207'><span>
<span id='link208'><span>
<span id='link208'><span>
==بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته ) ==
==بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته ) ==
در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور وابن منذر وابن ابى حاتم از على روايت كرده اند كه وى آيه : (لقد علمت( را ((علمت (( مى خواند، وچنين توجيه مى فرمود: كه به خدا سوگند فرعون دشمن خدا، ندانست كه نازل كننده ، پروردگار آسمانها وزمين بود، بلكه خود موسى بود كه اين حقيقت را مى دانست.
در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور وابن منذر وابن ابى حاتم از على روايت كرده اند كه وى آيه : (لقد علمت( را ((علمت (( مى خواند، وچنين توجيه مى فرمود: كه به خدا سوگند فرعون دشمن خدا، ندانست كه نازل كننده ، پروردگار آسمانها وزمين بود، بلكه خود موسى بود كه اين حقيقت را مى دانست.
۱۴٬۴۱۸

ویرایش