گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۶: خط ۷۶:
«'''وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِك وَ لَا تُخَافِت بهَا وَ ابْتَغ بَينَ ذَلِك سَبِيلاً'''»:
«'''وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِك وَ لَا تُخَافِت بهَا وَ ابْتَغ بَينَ ذَلِك سَبِيلاً'''»:


((جهر(( و((اخفات (( دوصفت متقابل همند كه صداها را با آندو توصيف مى كنند، وچه بسا در وسط آن دو صفت ديگرى را هم معتبر بشمارند كه نسبت به جهر اخفات باشد ونسبت به اخفات جهر باشد، (مانند آب ملايم كه نسبت به آب داغ خنك ونسبت به آب يخ داغ است ) ودر اين صورت جهر به معناى مبالغه در بلند كردن آواز واخفات به معناى مبالغه در آهسته سخن گفتن وحد وسط آندومعتدل حرف زدن مى شود.  
«جَهر» و «إخفات»، دو صفت متقابل هم اند، كه صداها را با آن دو توصيف مى كنند، و چه بسا در وسط آن دو، صفت ديگرى را هم معتبر بشمارند كه نسبت به «جهر»، إخفات باشد و نسبت به «إخفات»، جهر باشد. (مانند آب ملايم كه نسبت به آب داغ، خنك و نسبت به آب يخ، داغ است). و در اين صورت، «جهر»، به معناى مبالغه در بلند كردن آواز و «إخفات»، به معناى مبالغه در آهسته سخن گفتن، و حدّ وسط آن دو، معتدل حرف زدن مى شود.  


و بنابراين معناى آيه اين مى شود كه : در نماز صدايت را خيلى بلند مكن وخيلى هم آهسته مخوان ، حد وسط را رعايت نما. واگر اين حد وسط را سبيل خوانده از اين روبوده كه مى خواسته اينطور نماز خواندن در ميان همه مسلمين رسم وسنت شود تا همه گروندگان به دين اسلام اين گونه نماز بخوانند.
بنابراين، معناى آيه اين مى شود كه: در نماز صدايت را خيلى بلند مكن و خيلى هم آهسته مخوان، حدّ وسط را رعايت نما. و اگر اين حدّ وسط را «سبيل» خوانده، از اين رو بوده كه مى خواسته اين طور نماز خواندن در ميان همه مسلمين، رسم و سنّت شود، تا همه گروندگان به دين اسلام، اين گونه نماز بخوانند.


البته اين در صورتى است كه مراد از ((بصلاتك (( تك تك نمازها بطور استغراق باشد واما اگر مراد از آن مجموع نمازها (وشايد هم اين ظاهرتر است ) باشد در اين صورت معناى آيه اين خواهد شد كه در همه نمازها جهر مخوان ودر همه آنها اخفات مكن ، بلكه راه ميانه را اتخاذ كن ، كه در بعضى جهر ودر بعضى اخفات كنى. و اين احتمال با آنچه در سنت اثبات شده ، كه نماز صبح ومغرب وعشاء بلند وظهر وعصر آهسته خوانده شود، مناسب تر است.  
البته اين در صورتى است كه مراد از «بِصَلَاتِكَ»، تك تك نمازها به طور استغراق باشد، و اما اگر مراد از آن، مجموع نمازها (و شايد هم اين ظاهرتر است) باشد، در اين صورت، معناى آيه اين خواهد شد كه: در همه نمازها، جهر مخوان و در همه آن ها، إخفات مكن، بلكه راه ميانه را اتخاذ كن، كه در بعضى «جهر»، و در بعضى «إخفات» كنى. و اين احتمال با آنچه در سنّت اثبات شده، كه نماز صبح و مغرب و عشاء بلند، و ظهر و عصر آهسته خوانده شود، مناسب تر است.  


و بعيد نيست كه اين وجه با در نظر گرفتن اتصال ذيل آيه به صدر آن وجه موافق ترى باشد، چون در صدر آيه مى فرمود: به هر اسمى مى توانى خدا را بخوانى ودر اين ذيل مى فرمايد بلند كردن صدا در نماز معنايش متعالى بودن وبالابودن خدا است وآهسته خواندن آن معنايش نزديك بودن او است، حتى نزديك تر از رگ قلب ، پس به هر دوقسم ، نماز خواندن ، اداء حق همه اسماء خدا است.
و بعيد نيست كه اين وجه، با در نظر گرفتن اتصال ذيل آيه به صدر آن، وجه موافق ترى باشد. چون در صدر آيه مى فرمود: به هر اسمى مى توانى خدا را بخوانى، و در اين ذيل مى فرمايد: بلند كردن صدا در نماز، معنايش متعالى بودن و بالا بودن خدا است و آهسته خواندن آن، معنايش نزديك بودن او است، حتى نزديك تر از رگ قلب. پس به هر دو قسم، نماز خواندن، اداء حق همه اسماء خدا است.


«'''وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شرِيكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلىُّ مِّنَ الذُّلِّ وَ كَبرْهُ تَكْبِيرَا'''»:
«'''وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُن لَّهُ شرِيكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُن لَّهُ وَلىُّ مِّنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرَا'''»:


اين آيه عطف است بر جمله : «قل ادعوا اللّه او ادعوا الرحمن» كه در آيه قبل بود، وحاصل كلام اين مى شود كه : اى پيغمبر، به ايشان بگو اسمائى كه مى خوانيد و خيال مى كنيد كه معبودهاى شما هستند، تنها اسمائى مى باشند كه مملوك خدايند، نه مالك نفس خودند ونه صاحب چيزى از آنچه در اختيار دارند. پس خواندن آنها خواندن خدا است ، از اين جهت در هر حال او معبود است.
اين آيه، عطف است بر جملۀ «قُل ادعُوا اللّهَ أو ادعُوا الرَّحمَن» كه در آيه قبل بود، و حاصل كلام اين مى شود كه: اى پيغمبر! به ايشان بگو اسمائى كه مى خوانيد و خيال مى كنيد كه معبودهاى شما هستند، تنها اسمائى مى باشند كه مملوك خدايند، نه مالك نفس خودند و نه صاحب چيزى از آنچه در اختيار دارند. پس خواندن آن ها، خواندن خدا است، از اين جهت، در هر حال او، معبود است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۳ </center>
<span id='link206'><span>
<span id='link206'><span>
۱۴٬۴۱۸

ویرایش