گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۸: خط ۳۸:
<span id='link203'><span>
<span id='link203'><span>


==اين آيه، عقيده وثنيت را درباره اسماء و صفات الهى رد مى كند ==
آرى، پيروان وثنيت - همان طور كه در جلد دهم اين كتاب، پاره اى از اعتقاداتشان را نقل كرديم - خداى سبحان را، ذاتى متعال از هر حدّ و وصفى مى بينند، و وقتى همين ذات مطلق، به يكى از مشخصات كه خود اسمى است از اسماء مشخص مى شود، همان تشخص را تولد مى خوانند، و از ديد وثنيت، ملائكه و جنّ، مظاهر عاليه اى براى اسماء هستند، و به همين جهت، آن دو را، فرزندان خدا دانستند كه در عالَم وجود دخل و تصرف دارند.  
آرى پيروان وثنيت - همانطور كه در جلد دهم اين كتاب پاره اى از اعتقاداتشان را نقل كرديم - خداى سبحان را ذاتى متعال از هر حد و وصفى مى بينند، ووقتى همين ذات مطلق به يكى از مشخصات كه خود اسمى است از اسماء مشخص مى شود همان تشخص را تولد مى خوانند، واز ديد وثنيت ملائكه وجن مظاهر عاليه اى براى اسماء هستند، وبه همين جهت آن دورا فرزندان خدا دانستند كه در عالم وجود دخل وتصرف دارند. ونيز از ديد آنان عبادت عبادت كاران و توجه هر متوجهى از مرحله ظهور اسماء ومرتبه فرزندان خدا كه مظاهر اسماء اويند تجاوز نمى كند (و به خدا نمى رسد، هر چند كه اوخيال كند متوجه خدا شده بلكه در حقيقت متوجه همان فرزندان خدا گشته است).


آرى، اگر ما خدا را مى پرستيم در حقيقت خالق ورازق ومحيى و مميت وامثال آن را مى پرستيم كه همه اينها اسمائى هستند كه تنها در ملائكه وجن جلوه دارند، واما ذات متعالى خدا اجل وبالاتر از آن است كه عقل و وهم و يا حس آدمى اورا درك نمايد.
و نيز، از ديد آنان، عبادت عبادت كاران و توجه هر متوجهى از مرحلۀ ظهور اسماء و مرتبه فرزندان خدا كه مظاهر اسماء اويند، تجاوز نمى كند (و به خدا نمى رسد، هرچند كه او خيال كند متوجه خدا شده، بلكه در حقيقت، متوجه همان فرزندان خدا گشته است).


پس به نظر وثنى ها خواندن هر اسمى از اسماء خدا پرستيدن همان اسم است ، يعنى پرستيدن فرشته يا جنى است كه مظهر آن اسم است ، و همان جن وملك اله ومعبود آن عبادت است ، وتعدد خدايان از همين جا ريشه گرفته است ، چون دعاها انواع زيادى داشته ، وزيادى انواع دعاها هم به خاطر زيادى وتعدد انواع حاجات بوده، و به همين جهت وقتى يكى از مشركين شنيد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) در نمازش مى گفته يا اللّه، يا رحمن گفته بود: به اين بى دين نگاه كنيد كه ما را از پرستيدن دواله منع مى كند آن وقت خودش دو اله را مى خواند.
آرى، اگر ما خدا را مى پرستيم، در حقيقت خالق و رازق و مُحيى و مُميت و امثال آن را مى پرستيم، كه همه اين ها، اسمائى هستند كه تنها در ملائكه و جنّ جلوه دارند، و اما ذات متعالى خدا، اجلّ و بالاتر از آن است كه عقل و وهم و يا حس آدمى او را درك نمايد.


آيه شريفه مورد بحث اين حرف را رد مى كند ووجه خطاى اين اعتقاد را هم بيان مى نمايد كه اين اسماء، اسماء متعددى براى خدا ومملوك صرف اويند، نه اينكه خودشان اله مستقل بوده در ذات وصفات از او جدا باشند، وخود ذات وصفات جداگانه اى دارا باشند وجز وسيله بودن براى پرستش خداى يگانه خاصيت ديگرى ندارند، وخواندن آنها خواندن اواست ، وتوجه به سوى آنها توجه به سوى او است، زيرا معقول نيست كه مسمى از اسم جدا باشد. پس اين اسماء صرفا طريق به سوى خدا و راهنماى به سوى او و وجه اويند كه به وسيله آنها براى غير خود جلوه مى كند، پس خواندن خدا به وسيله اسماء متعدد منافات با توحيد در عبادت ندارد.
پس به نظر وثنى ها، خواندن هر اسمى از اسماء خدا، پرستيدن همان اسم است. يعنى پرستيدن فرشته يا جنّى است كه مظهر آن اسم است، و همان جنّ و ملك، اله و معبود آن عبادت است، و تعدد خدايان از همين جا ريشه گرفته است. چون دعاها انواع زيادى داشته، و زيادى انواع دعاها هم، به خاطر زيادى و تعدد انواع حاجات بوده. و به همين جهت، وقتى يكى از مشركان شنيد كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نمازش مى گفته «يا اللّه، يا رحمن»، گفته بود: به اين بى دين نگاه كنيد كه ما را از پرستيدن دو إله منع مى كند، آن وقت خودش دو إله را مى خواند.
 
آيه شريفه مورد بحث، اين حرف را رد مى كند و وجه خطاى اين اعتقاد را هم بيان مى نمايد كه اين اسماء، اسماء متعددى براى خدا و مملوك صرف اويند. نه اين كه خودشان إله مستقل بوده، در ذات و صفات از او جدا باشند، و خود، ذات و صفات جداگانه اى دارا باشند و جز وسيله بودن براى پرستش خداى يگانه، خاصيت ديگرى ندارند، و خواندن آن ها خواندن اوست، و توجه به سوى آن ها، توجه به سوى اوست. زيرا معقول نيست كه مسمّى از اسم جدا باشد.  
 
پس اين اسماء، صرفا طريق به سوى خدا و راهنماى به سوى او و وجه اويند، كه به وسيله آن ها، براى غير خود جلوه مى كند. پس خواندن خدا به وسيله اسماء متعدد، با «توحيد در عبادت» منافات ندارد. بر عكس، خواندن اسماء به طورى كه از اسم به مسمّى تجاوز نكند، محال و غيرمعقول است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۱ </center>
بر عكس خواندن اسماء به طورى كه از اسم به مسمى تجاوز نكند، محال وغير معقول است .
<span id='link204'><span>
<span id='link204'><span>
==بيان اينكه اسماء خداوند متعال مرآت ومعرف يك مسمى هستند ==
==بيان اينكه اسماء خداوند متعال مرآت ومعرف يك مسمى هستند ==
از اين بيان به خوبى روشن مى گردد كه اسماء ويا مظاهر اسماء از جن و ملك را فرزندان خدا دانستن خطاء است ، زيرا جن وملك را فرزند ويا پسر اطلاق كردن چه اطلاق به نحوحقيقت باشد وچه به نحومجاز وبه عنوان احترام وتشريف ، محتاج نوعى سنخيت واشتراك ميان پسر و پدر است ، يعنى اين دوبايد در اصل و حقيقت ذات ويا حداقل در كمالى از كمالات ذات با هم نوعى اشتراك داشته باشند، وساحت كبريائى خداى تعالى منزه است از اينكه چيزى غير او، شريك در ذات ويا كمالش باشد، زيرا هر چه اوخودش دارد وهر چه كه غير خودش ‍ دارد همه از آن اواست ، وغير اوچيزى از خود ندارد، پس چگونه شريك اومى شود؟
از اين بيان به خوبى روشن مى گردد كه اسماء ويا مظاهر اسماء از جن و ملك را فرزندان خدا دانستن خطاء است ، زيرا جن وملك را فرزند ويا پسر اطلاق كردن چه اطلاق به نحوحقيقت باشد وچه به نحومجاز وبه عنوان احترام وتشريف ، محتاج نوعى سنخيت واشتراك ميان پسر و پدر است ، يعنى اين دوبايد در اصل و حقيقت ذات ويا حداقل در كمالى از كمالات ذات با هم نوعى اشتراك داشته باشند، وساحت كبريائى خداى تعالى منزه است از اينكه چيزى غير او، شريك در ذات ويا كمالش باشد، زيرا هر چه اوخودش دارد وهر چه كه غير خودش ‍ دارد همه از آن اواست ، وغير اوچيزى از خود ندارد، پس چگونه شريك اومى شود؟
۱۴٬۴۱۸

ویرایش