گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۴: خط ۳۴:
<span id='link364'><span>
<span id='link364'><span>


==ذكر اوصاف ابراهيم (ع ) كه آثار تدين به دين خنيف او است ==
«''' قَانِتاً لِلّهّ حَنِيفاً وَ لَم يَكُ مِنَ المُشرِكِينَ '''»: كلمۀ «قانت»، از «قنوت» است، كه به معناى اطاعت و عبادت و يا دوام در آن دو است. و كلمۀ «حنيف»، از «حنف» است كه به معناى ميل از دو طرف افراط و تفريط، به طرف وسط و اعتدال است.
«''' قانتا لله حنيفا و لم يك من المشركين '''» : كلمه «'''قانت '''» از قنوت است كه به معناى اطاعت و عبادت و يا دوام در آن دو است ، و كلمه «'''حنيف '''» از حنف است كه به معناى ميل از دو طرف افراط و تفريط، به طرف وسط و اعتدال است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۰ </center>
«'''شاكراً لاَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَ هَدَاهُ إِلى صِرَطٍ مُّستَقِيمٍ'''»:
«'''شاكراً لاَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَ هَدَاهُ إِلى صِرَاطٍ مُستَقِيمٍ'''»:


«'''اجتباء'''» از ماده «'''جبايه '''» است كه به معناى جمع آورى كردن است ، و اجتباء خدا انسان را به اين معنا است كه او را خالص براى خود سازد و از مذهب هاى مختلف جمع آوريش نمايد، و در اينكه بعد از توصيفش به شكر نعمت بدون فاصله كلمه اجتباء را آورد اشعار به اين است كه شكر نعمت ، علت اجتباء بوده است و اين تفسير آنچه را كه ما در سوره اعراف براى آيه «'''و لا تجد اكثرهم شاكرين '''» كرديم تاييد مى كند، زيرا در آنجا گفتيم حقيقت شكر اخلاص در عبوديت است .
«اجتباء» از ماده «جبايه» است كه به معناى جمع آورى كردن است، و «اجتباء خدا» انسان را، به اين معنا است كه او را خالص براى خود سازد و از مذهب هاى مختلف جمع آوريش نمايد، و در اين كه بعد از توصيفش به شكر نعمت، بدون فاصله كلمه «اجتباء» را آورد، إشعار به اين است كه شكر نعمت، علت اجتباء بوده است. و اين تفسير، آنچه را كه ما در سوره «اعراف»، براى آيه «وَ لَا تَجِدُ أكثَرُهُم شَاكِرِينَ» كرديم، تأييد مى كند. زيرا در آن جا گفتيم «حقيقت شكر»، اخلاص در عبوديت است.


«'''وَ ءَاتَيْنَهُ فى الدُّنْيَا حَسنَةً وَ إِنَّهُ فى الاَخِرَةِ لَمِنَ الصلِحِينَ'''»:
«'''وَ آتَيْنَاهُ فى الدُّنْيَا حَسنَةً وَ إِنَّهُ فى الاَخِرَةِ لَمِنَ الصالِحِينَ'''»:


مقصود از «'''حسنه در دنيا'''» معيشت نيكو است ، و ابراهيم (عليه السلام ) داراى ثروتى فراوان و مروتى عظيم بوده ، ما در تفسير سوره يوسف در ذيل آيه ششم و نيز در معناى هدايت و صراط مستقيم در تفسير سوره فاتحه و در معناى آيه «'''و انه فى الاخرة لمن الصالحين '''» بحثهاى مفصلى داشتيم به آنجا مراجعه شود.
مقصود از «حسنه در دنيا» معيشت نيكو است، و ابراهيم «عليه السلام»، داراى ثروتى فراوان و مروتى عظيم بوده. ما در تفسير سوره «يوسف»، در ذيل آيه ششم و نيز در معناى هدايت و صراط مستقيم در تفسير سوره «فاتحه»، و در معناى آيه «وَ إنَّهُ فِى الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِين»، بحث هاى مفصلى داشتيم، به آن جا مراجعه شود.


و در اينكه ابراهيم (عليه السلام ) را به صفات مذكور توصيف فرموده اشاره به اين است كه اين صفات آثار نيك اين دين حنيف است ، اگر انسان به اين دين در آيد، او را به تدريج به راهى مى اندازد كه ابراهيم (عليه السلام ) را بدان انداخت .
و در اين كه ابراهيم «عليه السلام» را به صفات مذكور توصيف فرموده، اشاره به اين است كه اين صفات، آثار نيك اين دين حنيف است. اگر انسان به اين دين در آيد، او را به تدريج به راهى مى اندازد كه ابراهيم «عليه السلام» را بدان انداخت.


«'''ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْك أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَهِيمَ حَنِيفاً وَ مَا كانَ مِنَ الْمُشرِكينَ'''»:
«'''ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْك أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَ مَا كانَ مِنَ الْمُشرِكينَ'''»:


در اين آيه دو صفت را از ابراهيم (عليه السلام ) دوباره آورده ، و اين تكرار براى اشاره به اين است كه نسبت به آن دو صفت عنايت بيشترى داشته است .
در اين آيه، دو صفت را از ابراهيم «عليه السلام» دوباره آورده، و اين تكرار، براى اشاره به اين است كه نسبت به آن دو صفت، عنايت بيشترى داشته است.


معناى آيه «'''انما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه ...'''» و مقصود از اختلاف يهود در سبت
==مقصود از اختلاف يهود در «سبت»، در آیه شریفه==
«'''إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ ...'''»:


«'''إِنَّمَا جُعِلَ السبْت عَلى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ ...'''»:
در مفردات گفته: كلمه «سبت»، در اصل به معناى قطع است، و از همين جهت به قطع سير، مى گويند «سبت السير». و نيز «سبت الشعر»، تراشيدن مو است، و «سبت الانف»، بريدن بينى از ته است.  


در مفردات گفته : كلمه «'''سبت '''» در اصل به معناى قطع است ، و از همين جهت به قطع سير، مى گويند سبت السير، و نيز سبت الشعر، تراشيدن مو است ، و سبت الانف ، بريدن بينى از ته است بعضى گفته اند: خداى تعالى روز شنبه را بدين جهت سبت خوانده . كه خداوند خلقت آسمانها و زمين را در روز يك شنبه شروع كرد و شش روز طول كشيد روز هفتم كه همان شنبه مى شود عمل خود را قطع كرد، و بدين جهت روز شنبه را سبت خوانده .
بعضى گفته اند: خداى تعالى، روز شنبه را بدين جهت «سبت» خوانده كه خداوند، خلقت آسمان ها و زمين را در روز يك شنبه شروع كرد و شش روز طول كشيد، روز هفتم كه همان شنبه مى شود، عمل خود را قطع كرد، و بدين جهت روز شنبه را «سبت» خوانده.


و جمله «'''سبت فلان '''» به اين معنا است كه فلانى وارد در شنبه شد و در جمله «'''يوم سبتهم شرعا'''» بعضى گفته اند يعنى روز قطعشان از عمل ، و در معناى جمله «'''و يوم لا يسبتون '''» بعضى گفته اند روزى كه عمل را قطع نمى كنند، و بعضى گفته اند روزى كه در شنبه نيستند،
و جملۀ «سبت فلان»، به اين معنا است كه فلانى وارد در شنبه شد، و در جمله «يَومَ سَبتِهِم شُرَّعاً. بعضى گفته اند: يعنى روز قطعشان از عمل. و در معناى جملۀ «وَ يَومَ لَا يَسبِتُون»، بعضى گفته اند روزى كه عمل را قطع نمى كنند. و بعضى گفته اند روزى كه در شنبه نيستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۱ </center>
و هر دو جمله اشاره است به يك حالت و جمله «'''انما جعل السبت '''» معنايش اين است كه : اگر ترك عمل در شنبه مقرر شد «'''و جعلنا نومكم سباتا'''» يعنى خواب شما را قطع عمل قرار داديم ، و اين اشاره است به صفتى كه در باره شب آورده و فرموده بود: «'''لتسكنوا فيه : تا در آن آرامش گيريد'''».
و هر دو جمله، اشاره است به يك حالت و جمله «إنَّمَا جُعِلَ السَّبتُ»، معنايش اين است كه: اگر ترك عمل در شنبه مقرر شد «وَ جَعَلنَا نَومَكُم سُبَاتاً». يعنى خواب شما را قطع عمل قرار داديم، و اين اشاره است به صفتى كه در باره شب آورده و فرموده بود: «لِتَسكُنُوا فِيه: تا در آن آرامش گيريد».


پس مراد از سبت بطورى كه وى گفته ، خود روز است ليكن معناى قرار دادن آن ، قرار دادن ترك عمل در آن و تشريع اين ترك است ، ممكن هم هست مراد از آن ، معناى مصدرى باشد نه روزى كه در آن اين معنا جعل شده ، كما اينكه ظاهر آيه «'''تاتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعا و يوم لا يسبتون لا تاتيهم '''» همين است ، بهر حال طبع كلام اقتضاء ميكرد كه بفرمايد: «'''انما جعل السبت للذين '''» تا نوعى اختصاص و ملكيت را افاده كند و بفهماند كه خدا در هر هفته يك روز را براى آنان تعطيل قرار داده ، تا از عمل دست بكشند و به عبادت پروردگار خود بپردازند، و آن روز شنبه است همچنانكه براى مسلمين در هفته يك روز را قرار داده تا در آن براى عبادت و نماز اجتماع كنند، و آن روز جمعه است .
پس مراد از «سبت»، به طورى كه وى گفته، خود روز است، ليكن معناى قرار دادن آن، قرار دادن ترك عمل در آن و تشريع اين ترك است.  


ولى اينطور نفرمود، بلكه كلمه «'''جعل '''» را با لفظ «'''على '''» متعدى كرده نه با لفظ لام ، با اينكه لفظ «'''على '''» تكليف و تشديد را مى رساند مثلا مى گويند: «'''لى عليك دين : براى منست بر ضرر تو قرضى '''» يعنى تو به من بدهكارى ، و يا مى گويند: «'''هذا عليك لا لك : اين بر ضرر تو است نه بنفع تو'''» و اين بدان جهت بود كه بفهماند، تعطيلى روز شنبه در يهود به منظور آسايش آنان نبود، بلكه ابتلاء و امتحانى بوده و لذا مى بينيم كه بالا خره تشريع اين حكم منجر به لعنت طائفه اى از ايشان و مسخ شدن طايفه ديگرشان شد كه در سوره بقره آيه ۶۵ و در سوره نساء آيه ۴۷ بدان اشاره شده است.  
ممكن هم هست مراد از آن، معناى مصدرى باشد، نه روزى كه در آن اين معنا جعل شده، كما اين كه ظاهر آيه «تَأتِيهِم حِيتَانُهُم يَومَ سَبتِهِم شُرَّعاً وَ يَومَ لَا يَسبِتُونَ لَا تَأتِيهِم» همين است. به هر حال طبع كلام اقتضاء می كرد كه بفرمايد: «إنَّمَا جُعِلَ السَّبتُ لِلَّذِينَ» تا نوعى اختصاص و ملكيت را افاده كند و بفهماند كه خدا در هر هفته، يك روز را براى آنان تعطيل قرار داده، تا از عمل دست بكشند و به عبادت پروردگار خود بپردازند، و آن روز شنبه است. همچنان كه براى مسلمين در هفته، يك روز را قرار داده تا در آن، براى عبادت و نماز اجتماع كنند، و آن روز جمعه است.


بنا بر اين مناسب تر اين است كه بگوييم مراد از جمله «'''اختلفوا فيه '''» اختلاف در سبت ، بعد از تشريع آن باشد، زيرا بنى اسرائيل در باره آن اختلاف نموده عده اى تشريع آن پذيرفته و عده اى رد كردند، دسته سومى حيله بكار بردند كه در سوره بقره و نساء و اعراف به حيله آنان و داستانشان اشاره شده است ، نه اينكه مراد از اختلافشان در آن ، قبل از تشريع آن باشد چنانچه در بعضى روايات آمده كه اول پيشنهاد شد كه در هر هفته يك روز براى عبادت تعطيل كنند آنگاه آن روز را جمعه قرار دادند، و بهمين خاطر اختلاف در گرفت بخاطر رفع اختلاف شنبه را قرار دادند.
ولى اين طور نفرمود، بلكه كلمۀ «جعل» را با لفظ «على» متعدى كرده، نه با لفظ «لام»، با اين كه لفظ «عَلَى»، تكليف و تشديد را مى رساند. مثلا مى گويند: «لِى عَلَيكَ دِينٌ: براى من است بر ضرر تو قرضى». يعنى تو به من بدهكارى. و يا مى گويند: «هَذَا عَلَيكَ لَا لَكَ: اين، بر ضرر توست، نه به نفع تو».
 
و اين، بدان جهت بود كه بفهماند، تعطيلى روز «شنبه» در يهود، به منظور آسايش آنان نبود، بلكه ابتلاء و امتحانى بوده. و لذا مى بينيم كه بالاخره تشريع اين حكم، منجر به لعنت طایفه اى از ايشان و مسخ شدن طايفه ديگرشان شد، كه در سوره «بقره»، آيه ۶۵ و در سوره «نساء»، آيه ۴۷ بدان اشاره شده است.
 
بنابراين، مناسب تر اين است كه بگوييم:
 
مراد از جمله «'''اختلفوا فيه '''» اختلاف در سبت ، بعد از تشريع آن باشد، زيرا بنى اسرائيل در باره آن اختلاف نموده عده اى تشريع آن پذيرفته و عده اى رد كردند، دسته سومى حيله بكار بردند كه در سوره بقره و نساء و اعراف به حيله آنان و داستانشان اشاره شده است ، نه اينكه مراد از اختلافشان در آن ، قبل از تشريع آن باشد چنانچه در بعضى روايات آمده كه اول پيشنهاد شد كه در هر هفته يك روز براى عبادت تعطيل كنند آنگاه آن روز را جمعه قرار دادند، و بهمين خاطر اختلاف در گرفت بخاطر رفع اختلاف شنبه را قرار دادند.


و معناى آيه اين است كه : «'''جز اين نيست كه روز سبت قرار داده شد و يا يك روز در هفته براى عبادت تعطيل شد بمنظور تشديد و آزمايش يهود كه بعد از تشريع آن اختلاف كردند، يك دسته قبولش كردند، و يك دسته ديگر آن را رد نمودند، دسته سوم در ظاهر به قبول آن تظاهر نموده و در خفا، براى اشتغال به ماهيگيرى حيله نمودند پروردگار تو در روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف مى كردند حكم خواهد نمود'''».
و معناى آيه اين است كه : «'''جز اين نيست كه روز سبت قرار داده شد و يا يك روز در هفته براى عبادت تعطيل شد بمنظور تشديد و آزمايش يهود كه بعد از تشريع آن اختلاف كردند، يك دسته قبولش كردند، و يك دسته ديگر آن را رد نمودند، دسته سوم در ظاهر به قبول آن تظاهر نموده و در خفا، براى اشتغال به ماهيگيرى حيله نمودند پروردگار تو در روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف مى كردند حكم خواهد نمود'''».
خط ۷۶: خط ۸۲:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۳ </center>
<span id='link366'><span>
<span id='link366'><span>
==وجوهى كه مفسرين درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند ==
==وجوهى كه مفسرين درباره اختلاف مذكور در آيه گفته اند ==
مفسرين در بيان اختلاف مذكور در آيه اختلاف عميقى دارند، بعضى از ايشان گفته : مراد از آن ، اين است كه خداوند مساله سبت را گوشمالى كسانى قرار داد كه با پيغمبرشان بر سر تعظيم جمعه اختلاف نموده ، از آن اعراض كردند، و شنبه را براى خود روز عبادت گرفتند، خدا هم همان شنبه را براى آنان مايه تشديد كرد. پس بنا به گفته اين مفسر اختلاف مزبور قبل از جعل بوده نه بعد از آن ، و چه بسا كلمه «'''فى '''» را به معناى لام و براى تعليل دانسته و آيه را چنين معنا كرده : «'''اين است و جز اين نيست كه سبت قرار داده شد بر كسانى كه به علت آن اختلاف كردند'''».
مفسرين در بيان اختلاف مذكور در آيه اختلاف عميقى دارند، بعضى از ايشان گفته : مراد از آن ، اين است كه خداوند مساله سبت را گوشمالى كسانى قرار داد كه با پيغمبرشان بر سر تعظيم جمعه اختلاف نموده ، از آن اعراض كردند، و شنبه را براى خود روز عبادت گرفتند، خدا هم همان شنبه را براى آنان مايه تشديد كرد. پس بنا به گفته اين مفسر اختلاف مزبور قبل از جعل بوده نه بعد از آن ، و چه بسا كلمه «'''فى '''» را به معناى لام و براى تعليل دانسته و آيه را چنين معنا كرده : «'''اين است و جز اين نيست كه سبت قرار داده شد بر كسانى كه به علت آن اختلاف كردند'''».
۱۴٬۴۷۳

ویرایش