گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۰: خط ۵۰:
آرى، هر چند كه اگر خدا بخواهد، مى تواند شقى ترين مردم را شاهد براى اولين و آخرين كند، و او به اختيار خودش به آنچه كرده اند، شهادت دهد، و يا خدا شهادت به كرده هاى خلائق را در زبان او خلق كند، بدون اين كه خود او اراده اى داشته باشد. و يا شهادتى دهد كه در دنيا خودش حاضر نبوده و از فرد فرد بشر، آنچه شهادت مى دهد، نديده باشد، بلكه خدا يا ملائكه اش و يا حجتى به او اعلام كند، كه فلان شخص چنين و چنان كرده، تو شهادت بده. آنگاه شهادت اين شقى ترين فرد بشر را، در حق فرد فرد بشر نافذ نموده و بر طبيعتش مجازات دهد، و به شهادت او احتجاج نمايد. چون اين ها چيزى نيست كه در قدرت خداى تعالى نگنجد و نفوذ اراده اش در برابر آن كُند شود. كسى هم نيست كه با خدا در ملكش منازعه نمايد، و يا حكم او را تعقيب كند.
آرى، هر چند كه اگر خدا بخواهد، مى تواند شقى ترين مردم را شاهد براى اولين و آخرين كند، و او به اختيار خودش به آنچه كرده اند، شهادت دهد، و يا خدا شهادت به كرده هاى خلائق را در زبان او خلق كند، بدون اين كه خود او اراده اى داشته باشد. و يا شهادتى دهد كه در دنيا خودش حاضر نبوده و از فرد فرد بشر، آنچه شهادت مى دهد، نديده باشد، بلكه خدا يا ملائكه اش و يا حجتى به او اعلام كند، كه فلان شخص چنين و چنان كرده، تو شهادت بده. آنگاه شهادت اين شقى ترين فرد بشر را، در حق فرد فرد بشر نافذ نموده و بر طبيعتش مجازات دهد، و به شهادت او احتجاج نمايد. چون اين ها چيزى نيست كه در قدرت خداى تعالى نگنجد و نفوذ اراده اش در برابر آن كُند شود. كسى هم نيست كه با خدا در ملكش منازعه نمايد، و يا حكم او را تعقيب كند.


وليكن اين چنين شهادت، حجتى است زورى، و ناتمام و غير قاطع، كه شك و ريب را دفع نمى كند. نظير تحكم ها و زورگويی هايى كه در دنيا از انسان هاى جبار و طاغوت هاى بشرى مشاهده مى كنيم، كه با حق و حقيقت بازى مى كنند. آن وقت چطور ممكن است چنين چيزی را در حق خداى تعالى تصور كنيم؟ آن هم در روزى كه در آن روز، عين و اثرى از غيرحق و حقيقت نيست. بنابراين، بايد اين شاهد، معصوم به عصمت الهى باشد، دروغ و گزاف از او سر نزند، به حقايق آن اعمالى كه بر طبق آن شهادت مى دهد،
وليكن اين چنين شهادت، حجتى است زورى، و ناتمام و غير قاطع، كه شك و ريب را دفع نمى كند. نظير تحكم ها و زورگويی هايى كه در دنيا از انسان هاى جبار و طاغوت هاى بشرى مشاهده مى كنيم، كه با حق و حقيقت بازى مى كنند. آن وقت چطور ممكن است چنين چيزی را در حق خداى تعالى تصور كنيم؟ آن هم در روزى كه در آن روز، عين و اثرى از غيرحق و حقيقت نيست.  
 
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۶۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۶۷ </center>
عالم باشد. نه اين كه صورت ظاهرى عمل را ببيند و شهادت دهد، بلكه بايد نيت درونى عامل هر عملى را بداند، و نبايد حاضر و غايب برايش فرق كند، بلكه بايد داناى به عمل حاضر و غايب هر دو باشد، همچنان كه در تفسير آيه سوره «بقره» نيز، بدان اشاره نموديم.
بنابراين، بايد اين «شاهد»، معصوم به عصمت الهى باشد. دروغ و گزاف از او سر نزند. به حقايق آن اعمالى كه بر طبق آن شهادت مى دهد، عالم باشد. نه اين كه صورت ظاهرى عمل را ببيند و شهادت دهد، بلكه بايد نيت درونى عامل هر عملى را بداند. و نبايد حاضر و غايب برايش فرق كند، بلكه بايد داناى به عمل حاضر و غايب هر دو باشد، همچنان كه در تفسير آيه سوره «بقره» نيز، بدان اشاره نموديم.


و نيز واجب است كه شهادتش، شهادت به عيان باشد. چون ظاهر لفظ «شهيد»، همين است. و نيز ظاهر قيد «مِن أنفُسِهِم» در جمله مورد بحث، اين است كه شهادت مستند به حجتى عقلى و يا دليلى نقلى نباشد، بلكه مستند به رؤيت و حس باشد.  
و نيز واجب است كه شهادتش، شهادت به عيان باشد. چون ظاهر لفظ «شهيد»، همين است. و نيز ظاهر قيد «مِن أنفُسِهِم» در جمله مورد بحث، اين است كه شهادت مستند به حجتى عقلى و يا دليلى نقلى نباشد، بلكه مستند به رؤيت و حس باشد.  
۱۴٬۴۴۷

ویرایش