گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۷: خط ۹۷:
اين دو ظرف، يعنى ظرف «لَكُم» و ظرف «مِمَّا خَلَقَ»، متعلق اند به «جَعَلَ»، و تعليق «ظلال» بر «مَا خَلَقَ»، براى اين است كه خود ظلال (سايه ها) امرى عدمى است و قابل خلق نيست، مگر به تبع غير خودش. و در عين اين كه خودش عدمى است، همين وجود تبعی اش، خود يكى از نعمت هاى بزرگى است كه خداى تعالى، بر انسان و ساير حيوانات و حتى نباتات انعام كرده، به طورى كه نعمت بودن آن و استفاده انسان و حيوان و نبات از آن، كمتر از استفاده اش از نور نيست. زيرا اگر سايه نبود، يعنى سايه شب، سايه درختان و سايه نبات ها، و دائما نور و روشنى بود، يك جاندار در روى زمين زنده نبود.
اين دو ظرف، يعنى ظرف «لَكُم» و ظرف «مِمَّا خَلَقَ»، متعلق اند به «جَعَلَ»، و تعليق «ظلال» بر «مَا خَلَقَ»، براى اين است كه خود ظلال (سايه ها) امرى عدمى است و قابل خلق نيست، مگر به تبع غير خودش. و در عين اين كه خودش عدمى است، همين وجود تبعی اش، خود يكى از نعمت هاى بزرگى است كه خداى تعالى، بر انسان و ساير حيوانات و حتى نباتات انعام كرده، به طورى كه نعمت بودن آن و استفاده انسان و حيوان و نبات از آن، كمتر از استفاده اش از نور نيست. زيرا اگر سايه نبود، يعنى سايه شب، سايه درختان و سايه نبات ها، و دائما نور و روشنى بود، يك جاندار در روى زمين زنده نبود.


«''' وَ جَعَلَ لَكُم مِنَ الجِبَالِ أكنَاناً'''»: كلمۀ «كنّ»، به معناى چيزى است كه با آن، چيز ديگرى پوشيده شود. حتى پيراهن هم براى كسى كه آن را پوشد، «كنّ» است. و مقصود از «كنّ»، كوه ها و غارها و دخمه هاى آن است.  
«''' وَ جَعَلَ لَكُم مِنَ الجِبَالِ أكنَاناً'''»: كلمۀ «كَن»، به معناى چيزى است كه با آن، چيز ديگرى پوشيده شود. حتى پيراهن هم براى كسى كه آن را پوشد، «كَن» است. و مقصود از «كَن»، كوه ها و غارها و دخمه هاى آن است.  


«'''وَ جَعَلَ لَكُم سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الحَرَّ'''» - مقصود از «سرابيل»، پيراهنى است كه شما را از گرما حفظ كند.
«'''وَ جَعَلَ لَكُم سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الحَرَّ'''» - مقصود از «سرابيل»، پيراهنى است كه شما را از گرما حفظ كند.


وجه اينكه درباره سرابيل فرمود: «'''شما را از گرما نگه مى دارد'''» و حفظ از سرما راذكر نكرد
==وجه اين كه درباره سرابيل فرمود: «شما را از گرما نگه مى دارد»، و حفظ از سرما را ذكر نكرد==


در مجمع البيان گفته: اگر فرمود: «شما را از گرما حفظ كند» و نفرمود: «از سرما»، براى اين بود كه هر چيزى كه آدمى را از گرما حفظ كند، از سرما هم حفظ مى كند. و اگر خصوص گرما را ذكر كرد، با اين كه همان چيز آدمى را از سرما بيشتر حفظ مى كند، براى اين بود كه مخاطبان به اين خطاب، اهالى گرمسير حجاز بودند كه احتياجشان به حفظ از گرما بيشتر از چيزى بود كه از سرما حفظشان كند. (به نقل از عطاء)
در مجمع البيان گفته: اگر فرمود: «شما را از گرما حفظ كند» و نفرمود: «از سرما»، براى اين بود كه هر چيزى كه آدمى را از گرما حفظ كند، از سرما هم حفظ مى كند. و اگر خصوص گرما را ذكر كرد، با اين كه همان چيز آدمى را از سرما بيشتر حفظ مى كند، براى اين بود كه مخاطبان به اين خطاب، اهالى گرمسير حجاز بودند كه احتياجشان به حفظ از گرما بيشتر از چيزى بود كه از سرما حفظشان كند. (به نقل از عطاء)
۱۴٬۴۲۳

ویرایش