گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
«'''وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُم مِن بُطونِ أُمَّهَاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شيْئاً ...'''»:
«'''وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُم مِن بُطونِ أُمَّهَاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شيْئاً ...'''»:


كلمه «'''امهات '''» جمع «'''ام : مادر'''» است و حرف «'''ها'''» در آن زائده است ، نظير كلمه «'''اهراقة : ريختن مايع '''» كه در اصل «'''اراقه '''» بوده ، البته جمع «'''ام '''» همانطور كه «'''امهات '''» مى آيد «'''امات '''» هم مى آيد. بعضى هم گفته اند «'''امهات '''» در انسان به كار مى رود و «'''امات '''» در غير انسان از حيوانات . و كلمه «'''افئدة '''» جمع قله «'''فؤ اد'''» است ، كه به معناى قلب و فهم است ، و براى اين كلمه جمع كثرتى ديده نشده .
كلمه «اُمَّهات»، جمع «اُمّ: مادر» است، و حرف «ها» در آن زائده است. نظير كلمۀ «اهراقة: ريختن مايع»، كه در اصل «اراقة» بوده. البته جمع «اُمّ»، همان طور كه «اُمَّهات» مى آيد، «اُمّات» هم مى آيد.  
و اينكه فرمود: «'''و الله اخرجكم من بطون امهاتكم '''» اشاره است به تولد، و جمله «'''لا تعلمون شيئا'''» حال از ضمير خطاب است ، يعنى شما را از رحم هاى مادرانتان متولد كرد، در حالى كه شما از اين معلوماتى كه بعدا از طريق حس و خيال و عقل درك كرديد خالى بوديد.
 
در آيه : «'''والله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا'''» علم حصولى انسان در بدوتولد نفى شده است
بعضى هم گفته اند «اُمَّهات» در انسان به كار مى رود و «اُمَّات» در غير انسان از حيوانات. و كلمۀ «أفئدة»، جمع قلّه «فُؤاد» است، كه به معناى قلب و فهم است، و براى اين كلمه جمع كثرتى ديده نشده.
اين آيه نظريه علماء نفس را تاييد مى كند كه مى گويند: لوح نفس بشر در ابتداى تكونش از هر نقشى خالى است - به طورى كه گفته شد - و بعدا به تدريج چيزهايى در آن نقش مى بندد.
 
البته اين در باره علم انسان است به غير خودش ، چون عرفا علم به خويشتن را «'''يعلم شيئا'''» نمى گويند، دليل قرآنى بر اين مطلب قول خداى تعالى است كه در آيات قبلى در باره كسى كه به حد ارذل العمر (پيرى ) برسد مى فرمود: «'''لكى لا يعلم بعد علم شيئا'''» چون اين از ضروريات است كه چنين كسى در چنين حالى عالم به نفس خود هست و هر چه پيرتر شود نسبت به خودش جاهل نمى شود.
و اين كه فرمود: «وَ اللهُ أخرَجَكُم مِن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُم» اشاره است به تولد، و جملۀ «لَا تَعلَمُونَ شَيئاً»، حال از ضمير خطاب است. يعنى شما را از رحم هاى مادرانتان متولد كرد، در حالى كه شما از اين معلوماتى كه بعدا از طريق حس و خيال و عقل درك كرديد، خالى بوديد.
يكى از مفسرين به عموم آيه استدلال كرده است بر اينكه علم حضورى - يعنى علم انسان به خودش - مانند ساير علوم ، يعنى علوم حصولى ، در ابتداى پيدايش انسان نبوده و بعدا در نفس پيدا شده است آنگاه در ادله حكماء بر اينكه علم انسان به خودش علم حضورى است (نه حصولى و نقشى ) مناقشه هاى عجيبى كرده است .
 
در آيه: «وَ اللهُ أخرَجَكُم مِن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُم لَا تَعَلَمُونَ شَيئاً»، علم حصولى انسان در بدو تولد نفى شده است.
اين آيه، نظريه علماء نفس را تأييد مى كند كه مى گويند: لوح نفس بشر، در ابتداى تكونش از هر نقشى خالى است - به طورى كه گفته شد - و بعدا به تدريج چيزهايى در آن نقش مى بندد.
 
البته اين در باره علم انسان است به غير خودش. چون عرفا علم به خويشتن را «يَعلَمُ شَيئاً» نمى گويند. دليل قرآنى بر اين مطلب، قول خداى تعالى است كه در آيات قبلى، در باره كسى كه به حدّ ارذل العمر (پيرى) برسد، مى فرمود: «لِكَى لَا يَعلَمَ بَعدَ عِلمٍ شَيئاً». چون اين از ضروريات است كه چنين كسى در چنين حالى عالم به نفس خود هست و هرچه پيرتر شود، نسبت به خودش جاهل نمى شود.
 
يكى از مفسران به عموم آيه استدلال كرده است بر اين كه علم حضورى - يعنى علم انسان به خودش - مانند ساير علوم، يعنى علوم حصولى، در ابتداى پيدايش انسان نبوده و بعدا در نفس پيدا شده است. آنگاه در ادله حكماء بر اين كه علم انسان به خودش علم حضورى است (نه حصولى و نقشى)، مناقشه هاى عجيبى كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۵۲ </center>
ما در پاسخ وى مى گوييم : عموم آيه شريفه منصرف به علمهاى معمولى ، يعنى علم حصولى است كه شاهدش همان آيه اى است كه قبلا اشاره كرديم . و اينكه فرمود: «'''و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون '''» اشاره است به مبادى اين علم كه خداى تعالى به انسان انعام كرده چون مبدأ تمامى تصورات ، حواس ظاهرى است ، كه عمده آنها حس باصره و حس سامعه است . و آن حواس ديگر يعنى لامسه و ذائقه و شامه به اهميت آن دو نمى رسند، و مبدأ تصديق و فكر، قلب است .
ما در پاسخ وى مى گوييم: عموم آيه شريفه، منصرف به علم هاى معمولى، يعنى علم حصولى است كه شاهدش، همان آيه اى است كه قبلا اشاره كرديم. و اين كه فرمود: «وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمعَ وَ الأبصَارَ وَ الأفئِدَة لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ»، اشاره است به مبادى اين علم، كه خداى تعالى به انسان انعام كرده. چون مبدأ تمامى تصورات، حواس ظاهرى است، كه عمده آن ها، حسّ باصره و حس سامعه است. و آن حواس ديگر، يعنى لامسه و ذائقه و شامه به اهميت آن دو نمى رسند، و مبدأ تصديق و فكر، قلب است.
 
<span id='link309'><span>
<span id='link309'><span>
==سبب حقيقى پرواز مرغان در هوا خداى تعالى است ==
==سبب حقيقى پرواز مرغان در هوا خداى تعالى است ==
۱۴٬۴۴۷

ویرایش