گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:




در الاتقان از بغوى نقل كرده كه در كتاب شرح السنة گفته است: آنچه ما بين دو جلد قرآن است اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) جمع كردند، و اين همان قرآنى است كه به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شده، بدون اين كه چيزى بر آن اضافه و يا از آن كم كرده باشند، چون مى ترسيدند اگر ننويسند با از دنيا رفتن حافظان از بين برود.
در الاتقان، از بغوى نقل كرده كه در كتاب شرح السنة گفته است:  


و لذا همان طور كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)  شنيده بودند نوشتند، بدون اينكه چيزى را جلوتر و يا عقبتر بگذارند و يا از پيش خود و بدون دستور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ترتيبى براى آياتش درست كنند.
آنچه مابين دو جلد قرآن است، اصحاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» جمع كردند، و اين، همان قرآنى است كه به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نازل شده، بدون اين كه چيزى بر آن اضافه و يا از آن كم كرده باشند. چون مى ترسيدند اگر ننويسند، با از دنيا رفتن حافظان، از بين برود.  


و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رسمش اين بود كه آيات نازله را بر اصحابش تلقين مى كرد، (و آنقدر تكرار می كرد تا حفظ شوند) و هرچه نازل مى شد به ترتيبى كه امروز در دست ماست به اصحاب تعليم فرمود،
و لذا همان طور كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»  شنيده بودند، نوشتند، بدون اين كه چيزى را جلوتر و يا عقب تر بگذارند، و يا از پيش خود و بدون دستور رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» ترتيبى براى آياتش درست كنند.
 
و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسمش اين بود كه آيات نازله را بر اصحابش تلقين مى كرد، (و آن قدر تكرار می كرد تا حفظ شوند)، و هرچه نازل مى شد، به ترتيبى كه امروز در دست ماست، به اصحاب تعليم فرمود،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۰ </center>
و اين ترتيب توقيفى و به دستور جبرئيل ، و اعلامش در موقع آوردن آيات بوده كه مى گفته : اين آيه را بعد از فلان آيه از فلان سوره بنويسيد.
و اين ترتيب «توقيفى» و به دستور جبرئيل، و اعلامش در موقع آوردن آيات بوده كه مى گفته: اين آيه را بعد از فلان آيه، از فلان سوره بنويسيد.


پس ثابت شد كه سعى صحابه همه در جمع آورى قرآن بوده ، نه در ترتيب آن ، زيرا قرآن در لوح محفوظ به همين ترتيب نوشته شده بود، چيزى كه هست خداى تعالى آن را يك باره به آسمان دنيا فرستاد، و از آنجا آيه آيه و هر آيه را در هنگام حاجت نازل فرمود. پس ترتيب نزول غير از ترتيب تلاوت است.
پس ثابت شد كه سعى صحابه، همه در جمع آورى قرآن بوده، نه در ترتيب آن. زيرا قرآن در «لوح محفوظ» به همين ترتيب نوشته شده بود. چيزى كه هست، خداى تعالى، آن را يك باره به آسمان دنيا فرستاد، و از آن جا، آيه آيه و هر آيه را در هنگام حاجت نازل فرمود. پس ترتيب نزول، غير از ترتيب تلاوت است.


و از ابن حصار نقل كرده كه گفته است: ترتيب سوره ها و وضع هر آيه در موضع خود به وحى بوده ، و اين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بوده كه مى فرمود آيه فلان را در فلان موضع جاى دهيد، و از نقل متواتر يقين شده كه اين ترتيب به سفارش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بوده، و اصحاب فقط آن را جمع آورى نموده، و آياتش را آنطور كه الا ن در مصاحف ضبط شده ، ضبط كردند.
و از ابن حصار نقل كرده كه گفته است: ترتيب سوره ها و وضع هر آيه در موضع خود، به وحى بوده، و اين رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بوده كه مى فرمود: آيه فلان را در فلان موضع جاى دهيد. و از نقل متواتر يقين شده كه اين ترتيب، به سفارش رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بوده، و اصحاب فقط آن را جمع آورى نموده، و آياتش را آن طور كه الآن در مصاحف ضبط شده، ضبط كردند.
<span id='link125'><span>
<span id='link125'><span>
==ايراداتى چند به قائلين به توفيقى بودن ترتيب آيات قرآنى ==
==ايراداتى چند به قائلان به توفيقى بودن ترتيب آيات قرآنى ==
قريب به اين معنا را از ديگران مانند بيهقى ، طيبى و ابن حجر نيز نقل كرده است. و ما در اين نقل ها ايراداتى داريم:  
قريب به اين معنا را از ديگران مانند بيهقى، طيبى و ابن حجر نيز نقل كرده است. و ما در اين نقل ها، ايراداتى داريم:  


اما اين كه اصحاب مصاحف را به ترتيبى كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گرفته اند، و در آن ترتيب ، مخالفت نكرده اند هيچ دليلى از روايات گذشته بر طبقش نيست. آنچه از دلالت روايات مسلم است اين است كه اصحاب آنچه از آيات كه بينه و شاهد بر آن قائم مى شد مى نوشتند، و اين معنا هيچ اشاره اى به كيفيت ترتيب آيات ندارد.  
اما اين كه اصحاب، مصاحف را به ترتيبى كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» گرفته اند، و در آن ترتيب، مخالفت نكرده اند، هيچ دليلى از روايات گذشته بر طبقش نيست. آنچه از دلالت روايات مسلّم است، اين است كه اصحاب، آنچه از آيات كه بيّنه و شاهد بر آن قائم مى شد، مى نوشتند، و اين معنا هيچ اشاره اى به كيفيت ترتيب آيات ندارد.  


بله، در روايت ابن عباس كه در گذشته نقل كرديم از عثمان مطلبى نقل كرده كه اشاره اى به اين معنا دارد، ولى عيبى كه دارد اين است كه در روايت مذكور به بعضى از كتاب وحى مى فرمود چنين كنيد، و اين غير آنست كه به همه صحابه فرموده باشد. علاوه بر اينكه اين روايت معارض با روايات مربوط به جمع اول ، و روايات مربوط به نزول بسم الله و غير آن است.
بله، در روايت ابن عباس كه در گذشته نقل كرديم، از عثمان مطلبى نقل كرده، كه اشاره اى به اين معنا دارد، ولى عيبى كه دارد، اين است كه در روايت مذكور، به بعضى از كُتّاب وحى مى فرمود چنين كنيد، و اين غير آن است كه به همه صحابه فرموده باشد. علاوه بر اين كه اين روايت، معارض با روايات مربوط به جمع اول، و روايات مربوط به نزول «بسم الله» و غير آن است.


و اما اين كه گفتند «رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رسمش اين بود كه آيات را با همين ترتيب بر اصحابش تلقين مى كرد»، گويا منظورشان اشاره به حديث عثمان بن ابى العاص است ، كه در خصوص  آيه «ان الله يامر بالعدل و الاحسان» نقل آن گذشت.
و اما اين كه گفتند: «رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسمش اين بود كه آيات را با همين ترتيب بر اصحابش تلقين مى كرد»، گويا منظورشان، اشاره به حديث عثمان بن ابى العاص است، كه در خصوص  آيه «إنَّ اللهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسَان» نقل آن گذشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۱ </center>
و از آنچه گذشت معلوم شد كه اين حديث خبر واحدى است، آن هم در خصوص يك آيه ، و اين چه ربطى دارد به محل و موضع تمامى آيات.
و از آنچه گذشت، معلوم شد كه اين حديث، خبر واحدى است، آن هم، در خصوص يك آيه، و اين چه ربطى دارد به محل و موضع تمامى آيات.


و اما اين كه گفتند «قرآن به همين ترتيب در لوح محفوظ نوشته شده بود...» منظورشان اشاره به روايت مستفيضهاى است كه از طرق عامه و خاصه وارد شده مبنى بر اينكه قرآن تماما از لوح محفوظ به آسمان دنيا نازل شده، و از آنجا آيه آيه بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل گرديد. ليكن روايات اين را ندارد كه ترتيب آيات قرآنى در لوح محفوظ و در آسمان دنيا به همين ترتيبى بوده كه در دست ماست.  
و اما اين كه گفتند: «قرآن به همين ترتيب در لوح محفوظ نوشته شده بود...»، منظورشان اشاره به روايت مستفيضه اى است كه از طرق عامه و خاصه وارد شده، مبنى بر اين كه: قرآن، تماما از لوح محفوظ به آسمان دنيا نازل شده، و از آن جا، آيه آيه، بر رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نازل گرديد. ليكن روايات اين را ندارد كه ترتيب آيات قرآنى در لوح محفوظ و در آسمان دنيا، به همين ترتيبى بوده كه در دست ماست.  


علاوه بر اين كه به زودى ان شاء الله گفتارى در معناى نوشته شدن قرآن در لوح محفوظ و نزولش به آسمان دنيا، در ذيل آيه مناسب آن مانند آيه اول دو سوره زخرف و دخان ، و در سوره قدر خواهد آمد.
علاوه بر اين كه به زودى إن شاء الله گفتارى در معناى نوشته شدن قرآن در لوح محفوظ و نزولش به آسمان دنيا، در ذيل آيه مناسب آن، مانند آيه اول دو سوره «زخرف» و «دخان»، و در سوره «قدر» خواهد آمد.


و اما اين كه گفتند و از نقل متواتر يقين شده كه اين ترتيب به سفارش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بود... خواننده كاملا واقف شد كه چنين ادعايى بى دليل است، و چنين تواترى نسبت به يك يك آيه ها در بين نيست.  
و اما اين كه گفتند: «و از نقل متواتر، يقين شده كه اين ترتيب، به سفارش رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بود...»، خواننده كاملا واقف شد كه چنين ادعايى بى دليل است، و چنين تواترى نسبت به يك يك آيه ها در بين نيست.  


و چگونه مى تواند باشد با اين كه روايات بى شمارى داريم كه گويند ابن مسعود دو سوره «قل اعوذ» را در مصحف خود ننوشته بود، و در پاسخ كسى كه اعتراض كرده بود گفت: اين دو سوره جزء قرآن نيست، بلكه به منظور محافظت حسن و حسين از گزند نازل شده بود و هر جا مصحفى مى ديد اين دو سوره را از آن پاك مى كرد و از او نقل نشده كه از نظريه اش برگشته باشد، حال مى پرسيم چگونه اين تواتر بر ابن مسعود در تمام عمرش آن هم بعد از جمع اول مخفى مانده؟
و چگونه مى تواند باشد، با اين كه روايات بى شمارى داريم كه گويند: ابن مسعود دو سوره «قُل أعُوذُ» را در مصحف خود ننوشته بود، و در پاسخ كسى كه اعتراض كرده بود، گفت: اين دو سوره، جزء قرآن نيست، بلكه به منظور محافظت حسن و حسين از گزند نازل شده بود، و هر جا مصحفى مى ديد، اين دو سوره را از آن پاك مى كرد، و از او نقل نشده كه از نظريه اش برگشته باشد. حال مى پرسيم: چگونه اين تواتر بر ابن مسعود، در تمام عمرش، آن هم بعد از جمع اول مخفى مانده؟


<span id='link126'><span>
<span id='link126'><span>
«'''فصل هفتم'''»:


==رد روايات انساء كه بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آيات وحى دلالت مى كنند ==
== فصل هفتم: رد روايات «إنساء»، دالّ بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آيات وحى ==
راجع به بحث قبلى بحث ديگرى پيش مى آيد، و آن گفتگو در باره روايات انساء (از ياد بردن) است،  كه قبلا هم به طور اجمال به آن اشاره شد. اين روايات از طرق عامه در باره نسخ و انساء قرآن وارد شده كه روايات تحريف به معناى نقصان و تغيير قرآن را هم حمل بر آن نموده اند.
راجع به بحث قبلى، بحث ديگرى پيش مى آيد، و آن، گفتگو در باره روايات إنساء (از ياد بردن) است،  كه قبلا هم به طور اجمال، به آن اشاره شد. اين روايات از طرق عامه، در باره نسخ و إنساء قرآن وارد شده، كه روايات تحريف، به معناى نقصان و تغيير قرآن را هم، بر آن حمل نموده اند.


يكى از آن ها روايتى است كه الدر المنثور از ابن ابى حاتم و حاكم - در كتاب الكنى - و ابن عدى و ابن عساكر از ابن عباس نقل كرده اند كه گفت : از آنجايى كه بعضى از آنچه در شب بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) وحى مى شد در روز فراموش مى كرد، آيه «ما ننسخ من آية او ننسها نات بخير منها او مثلها» نازل گرديد.
يكى از آن ها، روايتى است كه الدر المنثور، از ابن ابى حاتم و حاكم - در كتاب الكنى - و ابن عدى و ابن عساكر، از ابن عباس نقل كرده اند كه گفت:  
 
از آن جايى كه بعضى از آنچه در شب بر رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» وحى مى شد، در روز فراموش مى كرد، آيه «مَا نَنسَخ مِن آيَةٍ أو نُنسِهَا نَأتِ بِخَيرٍ مِنهَا أو مِثلِهَا» نازل گرديد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۲ </center>
و نيز الدر المنثور از ابى داوود - در كتاب الناسخ - و بيهقى - در كتاب الدلائل - از ابى امامه روايت كرده كه گفت جماعتى از انصار از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به آن جناب خبر دادند كه مردى نصف شب برخاست تا سوره اى را كه حفظ كرده بود شروع به خواندن كند، ليكن غير از بسم الله الرحمن الرحيم آن، چيزى بيادش نيامد. اين پيشامد براى جمعى از اصحاب آن جناب نيز رخ داد، صبح نزد آن جناب شده سوره مزبور را از آن حضرت سؤ ال كردند. ايشان نيز ساعتى به فكر فرو رفت و چيزى بيادش نيامد كه بگويد آنگاه فرمود: ديشب آن سوره نسخ شد نسخى كه در هر جا بود از بين رفت، اگر در سينه بود فراموش شد و اگر در كاغذها بود گم شد.
و نيز الدر المنثور، از ابى داوود - در كتاب الناسخ - و بيهقى - در كتاب الدلائل - از ابى امامه روايت كرده كه گفت:
 
جماعتى از انصار، از اصحاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به آن جناب خبر دادند كه مردى نصف شب برخاست تا سوره اى را كه حفظ كرده بود، شروع به خواندن كند، ليكن غير از «بسم الله الرحمن الرحيم» آن، چيزى بيادش نيامد. اين پيشامد براى جمعى از اصحاب آن جناب نيز رُخ داد. صبح نزد آن جناب شده، سوره مزبور را از آن حضرت سؤال كردند. ايشان نيز ساعتى به فكر فرو رفت و چيزى به يادش نيامد كه بگويد. آنگاه فرمود: ديشب آن سوره نسخ شد، نسخى كه در هر جا بود، از بين رفت. اگر در سينه بود فراموش شد و اگر در كاغذها بود، گُم شد.
 
مؤلف: اين قضيه، به چند طريق و با عبارات مختلف و قريب المعنا، روايت شده است.


مؤلف: اين قضيه به چند طريق و با عبارات مختلف و قريب المعنى روايت شده است.
باز، در همان كتاب، از عبدالرزاق، سعيد بن منصور و ابى داوود - در كتاب الناسخ - و پسرش - در كتاب المصاحف - و نسائى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - از سعد بن ابى وقاص ‍روايت كرده كه:


باز در همان كتاب از عبد الرزاق ، سعيد بن منصور و ابى داوود - در كتاب الناسخ - و پسرش - در كتاب المصاحف - و نسائى ، ابن جرير، ابن ابى حاتم ، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - از سعد بن ابى وقاص ‍روايت كرده كه وقتى آيه «ما ننسخ من آية او ننسها» را «ما ننسخ من آية او ننساها» قرائت كرد، شخصى اعتراض كرد كه سعيد بن مسيب آن را «او ننسها» مى خواند، تو چرا چنين خواندى؟  
وقتى آيه «مَا نَنسَخ مِن آيَةٍ أو نُنسِهَا» را «مَا نَنسَخ مِن آيَةٍ أؤ نَنسَأهَا» قرائت كرد، شخصى اعتراض كرد كه سعيد بن مسيب، آن را «أو نُنسِهَا» مى خواند، تو چرا چنين خواندى؟  


سعد گفت: قرآن كه بر مسيب و دودمان او نازل نشده ، مگر نشنيدهاى كه خداى تعالى مى فرمايد «سنقرئك فلا تنسى: به زودى برايت مى خوانيم تا فراموش ‍نكنى». و نيز مى فرمايد: «و اذكر ربك اذا نسيت: به ياد آر پروردگارت را هر گاه كه فراموش كردى».
سعد گفت: قرآن كه بر مسيّب و دودمان او نازل نشده، مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد: «سَنُقِرئُكَ فَلَا تَنسَى: به زودى برايت مى خوانيم، تا فراموش ‍نكنى». و نيز مى فرمايد: «وَ اذكُر رَبَّكَ إذَا نَسِيتَ: به ياد آر پروردگارت را، هرگاه كه فراموش كردى».


مؤلف: مقصود سعد از استشهاد به اين دو آيه اين بوده كه خداوند نسيان را از پيغمبر شما برداشته ، و ديگر در حق «او ننسها» معنا ندارد، بدين جهت من «ننساها» خواندم، كه از ماده «نسى» به معناى ترك و تاخير است. و خلاصه معناى ما ننسخ من آية اين است كه آيه را از كار بيندازيم، نه اين كه تلاوتش را نسخ كنيم، و اين چنين نسخ در آيات قرآنى هست،
مؤلف: مقصود «سعد» از استشهاد به اين دو آيه، اين بوده كه خداوند نسيان را از پيغمبر شما برداشته، و ديگر در حق «أو نُنسِهَا» معنا ندارد. بدين جهت من «نَنسَأهَا» خواندم، كه از ماده «نَسى» به معناى ترك و تأخير است. و خلاصه معناى «مَا نَنسَخ مِن آيَةٍ» اين است كه آيه را از كار بيندازيم، نه اين كه تلاوتش را نسخ كنيم، و اين چنين نسخ در آيات قرآنى هست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۳ </center>
مانند آيه صدقه دادن براى نجوى كردن با رسول خدا كه عملش نسخ شده ولى تلاوتش همچنان باقى است. و معناى «او ننساها» اين است كه آيه را به كلى ترك كنيم، يعنى از ميان آنان بر اندازيم ، هم عمل به آن و هم تلاوت آن را متروك سازيم، همچنان كه از ابن عباس و مجاهد و قتاده و غير ايشان نقل شده كه اين طور تفسير كرده اند.
مانند آيه صدقه دادن براى نجوا كردن با رسول خدا، كه عملش نسخ شده، ولى تلاوتش همچنان باقى است. و معناى «أو نَنسَأهَا»، اين است كه آيه را به كلى ترك كنيم. يعنى از ميان آنان بر اندازيم، هم عمل به آن و هم تلاوت آن را متروك سازيم. همچنان كه از ابن عباس و مجاهد و قتاده و غير ايشان، نقل شده كه اين طور تفسير كرده اند.


و نيز در همان كتابست كه ابن الانبارى از ابى ظبيان روايت كرده كه گفت: ابن عباس از ما پرسيد كدام يك از دو قرائت را قرائت اول مى دانيد؟ گفتم قرائت عبدالله را، و قرائت خودمان را آخرى مى دانيم. گفت هرساله جبرئيل در رمضان مى آمد و قرآن را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) عرضه مى كرد، در سال آخر دو مرتبه آمد، و عبد الله مسعود آنچه نسخ و يا تبديل شده بود ديد.
و نيز در همان كتاب است كه ابن الانبارى، از ابى ظبيان روايت كرده كه گفت: ابن عباس از ما پرسيد كدام يك از دو قرائت را، قرائت اول مى دانيد؟ گفتم: قرائت عبدالله را، و قرائت خودمان را آخرى مى دانيم. گفت: هر ساله، جبرئيل در رمضان مى آمد و قرآن را به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» عرضه مى كرد. در سال آخر، دو مرتبه آمد، و عبدالله مسعود، آنچه نسخ و يا تبديل شده بود، ديد.


مؤلف: اين معنا به طريق ديگرى از ابن عباس و خود عبدالله بن مسعود و غير آن دو از صحابه و تابعين روايت شده، و در اين مورد روايات ديگرى نيز وجود دارد.
مؤلف: اين معنا به طريق ديگرى، از ابن عباس و خود عبدالله بن مسعود و غير آن دو، از صحابه و تابعين روايت شده، و در اين مورد، روايات ديگرى نيز وجود دارد.


و خلاصه: چيزى كه از آن ها استفاده مى شود اين است كه نسخ گاهى در حكم است ، مانند آيات نسخ شده اى كه حكمش از بين رفته، و خودش در قرآن باقى مانده است، و گاهى در تلاوت است ، حال چه حكمش نسخ شده باشد، و چه نسخ نشده باشد. و ما سابقا در تفسير سوره بقره در ذيل آيه ۱۰۶ كه مى فرمود: «ما ننسخ من آية» گفتيم و به زودى در تفسير سوره نحل آيه ۱۰۱ كه مى فرمايد: «و اذا بدلنا آية مكان آية» خواهد آمد كه اين دو آيه اجنبى از مساله انساء به معنى نسخ تلاوت است.
و خلاصه: چيزى كه از آن ها استفاده مى شود، اين است كه:  


و نيز در فصول سابق گذشت كه اين روايات مخالف صريح قرآن است . پس وجه صحيح اين است كه روايات انساء را هم عطف بر روايات تحريف نموده هر دو را با هم طرح نماييم و دور اندازيم.
«نسخ»، گاهى در حكم است، مانند آيات نسخ شده اى كه حكمش از بين رفته، و خودش در قرآن باقى مانده است. و گاهى در تلاوت است، حال چه حكمش نسخ شده باشد، و چه نسخ نشده باشد. و ما سابقا در تفسير سوره «بقره»، در ذيل آيه ۱۰۶ كه مى فرمود: «مَا نَنسَخ مِن آيَةٍ» گفتيم، و به زودى در تفسير سوره «نحل»، آيه ۱۰۱ كه مى فرمايد: «وَ إذَا بَدَّلنَا آيَةٍ مَكَانَ آيَةٍ» خواهد آمد كه اين دو آيه، اجنبى از مسأله إنساء به معنى نسخ تلاوت است.
 
و نيز در فصول سابق گذشت كه اين روايات، مخالف صريح قرآن است. پس وجه صحيح اين است كه: روايات إنساء را هم، عطف بر روايات تحريف نموده، هر دو را با هم طرح نماييم و دور اندازيم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹۴ </center>
<span id='link127'><span>
<span id='link127'><span>
==آيات ۱۰ - ۱۵ سوره حجر ==
==آيات ۱۰ - ۱۵ سوره حجر ==
وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع الاَوَّلِينَ(۱۰)
وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع الاَوَّلِينَ(۱۰)
۱۵٬۶۰۶

ویرایش