نتایج جستجو

آب داغ جهنم ۱; آثار آب داغ جهنم ۲; آشامیدنیهاى جهنم ۱; تداوم تشنگى در جهنم ۲ جهنمیان: تداوم تشنگى جهنمیان ۲ قرآن: تشبیهات قرآن ۱

تدریجى صورت مى گیرد، به آن «غلول» مى گویند; و اگر به حرارت درونى ناشى از تشنگى، «غلیل» مى گویند، نیز به همین جهت است. غلل‌ (۱۶ بار) وَ مَن يَأْت بِمَا يَغُل

می‌رانیم... |و مجرمان را تشنه كام، به سوى دوزخ برانيم و مجرمان را با حال تشنگى به سوى دوزخ مى‌رانيم. و بدکاران را تشنه لب به سوی آتش دوزخ برانیم. و مجرمان

که مى دید تشنه کامانى در کنار چشمه زلال قرآن و اسلام نشسته اند و باز از تشنگى فریاد مى کشند، ناراحت بود. بخع‌ (۲ بار) كشتن و تلف كردن خود از اندوه [شعراء:3]

بسیار داغ براى رفع تشنگى (و حمیم) «حمیم»; یعنى، آب داغ و نکره بودن آن، دلالت بر شدت داغى آن دارد. اصحاب شمال: اصحاب شمال در جهنم ۴; تشنگى اخروى اصحاب شمال

با بار گران برميخيزد و بيابانهاى بى‌آب عربستان را براى تحمّل بسيارى كه از تشنگى دارد بسهولت طى مينمايد و هيچگونه زحمتى نگهدارى آن براى آنان ندارد خار ميخورد

«لایکاد یسیغه» این است که آنان نمى خواهند به چنین نوشیدنى نزدیک شوند. ۲- تشنگى شدید جبّاران منحرف در جهنّم به حدى است که على رغم کراهت و بى میلى شدید، از

عطشان نمى‏شوى و سوزش آفتاب نبينى. گفته‏اند: علت جمع اين دو كلمه آن است كه تشنگى بيشتر از حرارت از آفتاب است و هكذا در آيه ما قبل «اَنَّ لَكَ اَلّا تَجُوعَ

[شما را ديدم كه‌] لبهاى شما از تشنگى به هم چسبيده بود و چشمهاى شما به گودى فرو رفته و شكمهاى شما باريك و لاغر شده از غايت تشنگى و «1»- منهج الصادقين، جلد 9،

نمود باقى ماند در شكم او سى روز، پس واجب فرمود بر ذرّيه او سى روز گرسنگى و تشنگى را، و آنچه مى‌خورند تفضل است از خداوند عز و جل. و همچنين بر آدم عليه السّلام

مردودى گروه زيادى از بنى‌اسرائيل مى‌دهد كه از صحنه آزمايش نوشيدن آب و تحمل تشنگى، سربلند بيرون نيامدند. امّا اين گروه باقيمانده، آزمايش ديگرى داشتند جلد 1

احشاى اهل دوزخ با آب داغ، نشانگر آن است که نوشیدن آن آب جوشان، براى رفع تشنگى است. جهنمیان: ذوب پوست جهنمیان ۱; ذوب دل و روده جهنمیان ۱ جهنم: آب داغ جهنم

6- فرمود حضرت صادق عليه السّلام: هر كه روزه دارد در گرما، پس برسد او را تشنگى، موكل فرمايد خدا به او هزار ملك را مسح كنند روى او را و بشارت دهند او را

سوارى به جائى رسید که روزى در منزلى فرود آمدیم در حالتى که گرماى شدید و تشنگى زیاد بر ما مستولى گشته بود و نزدیک بود قالب تهى کرده و جان بدهیم تا آنجا

فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل متعيّن است چون موافق با ظاهر و اعتبار

توانائى، و عوارضات طاريه‌ «1» از خواب و بيدارى و حركت و سكون و گرسنگى و تشنگى و اعطاى حواس خمسه ظاهره و حواس خمسه باطنه و قوائى كه براى نظام كالبد انسانى

با بار گران برميخيزد و بيابانهاى بى‌آب عربستان را براى تحمّل بسيارى كه از تشنگى دارد بسهولت طى مينمايد و هيچگونه زحمتى نگهدارى آن براى آنان ندارد خار ميخورد

شب را به آرامى خوابيدند. از طرف ديگر علاوه بر كمبود آب براى تطهير و رفع تشنگى، مشكل اساسى منطقه‌ى بدر، وجود شن‌هاى نرم و روان بود كه پا در آن فرو مى‌رفت،

با بار گران برميخيزد و بيابانهاى بى‌آب عربستان را براى تحمّل بسيارى كه از تشنگى دارد بسهولت طى مينمايد و هيچگونه زحمتى نگهدارى آن براى آنان ندارد خار ميخورد

با بار گران برميخيزد و بيابانهاى بى‌آب عربستان را براى تحمّل بسيارى كه از تشنگى دارد بسهولت طى مينمايد و هيچگونه زحمتى نگهدارى آن براى آنان ندارد خار ميخورد