۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۹}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۳۱: | خط ۳۳: | ||
==آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين == | ==آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين == | ||
سوره مطففين مكى يا مدنى است و سى و شش آيه دارد | سوره مطففين مكى يا مدنى است و سى و شش آيه دارد | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | ||
وَيْلٌ | وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ(۱) | ||
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ يَستَوْفُونَ(۲) | |||
وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو | وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخْسِرُونَ(۳) | ||
أَ لا | أَ لا يَظنُّ أُولَئك أَنهُم مَّبْعُوثُونَ(۴) | ||
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ(۵) | لِيَوْمٍ عَظِيمٍ(۵) | ||
يَوْمَ يَقُومُ | يَوْمَ يَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِينَ(۶) | ||
َكلا | َكلا إِنَّ كِتَب الفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ(۷) | ||
وَ مَا أَدْرَاك مَا | وَ مَا أَدْرَاك مَا سجِّينٌ(۸) | ||
كِتَبٌ | كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(۹) | ||
وَيْلٌ يَوْمَئذٍ | وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ(۱۰) | ||
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ(۱۱) | |||
وَ مَا | وَ مَا يُكَذِّب بِهِ إِلا كلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ(۱۲) | ||
إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ | إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ الاَوَّلِينَ(۱۳) | ||
َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم | َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ(۱۴) | ||
َكلا إِنهُمْ عَن | َكلا إِنهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ(۱۵) | ||
ثمَّ إِنهُمْ لَصالُوا الجَْحِيمِ(۱۶) | |||
ثمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ(۱۷) | |||
َكلا | َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ(۱۸) | ||
وَ مَا أَدْرَاك مَا | وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ(۱۹) | ||
كِتَبٌ | كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(۲۰) | ||
يَشهَدُهُ | يَشهَدُهُ المُْقَرَّبُونَ(۲۱) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
به نام خداوند رحمان و رحيم . واى بر كم فروشان (۱). | به نام خداوند رحمان و رحيم . واى بر كم فروشان (۱). | ||
خط ۷۸: | خط ۸۰: | ||
اين سوره با تهديد اهل تطفيف و كم فروشى در كيل و وزن آغاز شده و كم فروشان را تهديد مى كند به اينكه در يوم عظيم كه روز قيامت است براى جزا مبعوث مى شوند، و اين مطلب را با تفصيل جريانى كه در آن روز بر سر فجار و ابرار مى آيد خاتمه مى دهد. | اين سوره با تهديد اهل تطفيف و كم فروشى در كيل و وزن آغاز شده و كم فروشان را تهديد مى كند به اينكه در يوم عظيم كه روز قيامت است براى جزا مبعوث مى شوند، و اين مطلب را با تفصيل جريانى كه در آن روز بر سر فجار و ابرار مى آيد خاتمه مى دهد. | ||
و آيات اول اين سوره كه سخن از مطففين دارد از نظر سياق با آيات مدنى ، و آيات آخرش با سياق سوره هاى مكى مناسب تر است . | و آيات اول اين سوره كه سخن از مطففين دارد از نظر سياق با آيات مدنى ، و آيات آخرش با سياق سوره هاى مكى مناسب تر است . | ||
وَيْلٌ | وَيْلٌ لِّلْمُطفِّفِينَ | ||
كلمه «'''تطفيف '''» به معناى نقص در كيل و وزن است كه خداى تعالى از آن نهى كرده ، و آن را افساد در زمين خوانده ، و از شعيب حكايت كرده كه به قوم خود گفت : | كلمه «'''تطفيف '''» به معناى نقص در كيل و وزن است كه خداى تعالى از آن نهى كرده ، و آن را افساد در زمين خوانده ، و از شعيب حكايت كرده كه به قوم خود گفت : | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۷۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۷۹ </center> | ||
«'''و يا قوم اوفوا المكيال و الميزان بالقسط و لا تبحسوا الناس اشياءهم و لاتعثوا فى الارض مفسدين '''»، و ما در تفسير همين آيه در سوره هود بحث كرديم كه چرا كم فروشى ، افساد در زمين است . | «'''و يا قوم اوفوا المكيال و الميزان بالقسط و لا تبحسوا الناس اشياءهم و لاتعثوا فى الارض مفسدين '''»، و ما در تفسير همين آيه در سوره هود بحث كرديم كه چرا كم فروشى ، افساد در زمين است . | ||
چند وجه درباره اينكه در توصيف «'''مطففن '''» به «'''الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....'''» خريدن به وزن گفته نشده | چند وجه درباره اينكه در توصيف «'''مطففن '''» به «'''الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....'''» خريدن به وزن گفته نشده | ||
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلى النَّاسِ يَستَوْفُونَ وَ إِذَا كالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يخْسِرُونَ | |||
مصدر «'''اكتيال '''» كه فعل «'''اكتالوا'''» از آن مشتق است ، وقتى با حرف «'''من '''» متعدى مى شود به معناى كيل گرفتن از مردم (و يا به عبارتى ، خريدن كالا با كيل تمام است )، و اگر با حرف «'''على '''» متعدى شود به معناى ضرر. (و يا دادن جنس به مردم به كيل ناقص ) است . و اما كلمه «'''كيل '''» كه مصدر فعل «'''كالوا'''» است به معناى كيل دادن به مردم است ، (كه خود من ترازو دارم ) وقتى گفته مى شود. «'''كاله الطعام و وزنه '''» معنايش اين است كه كالاى مردم را وزن وكيل كرد، چيزى كه هست از ميان همه طوائف عرب ، اهل حجاز براى رساندن اين معنا مى گويند: «'''كاله الطعام و وزنه '''» و ساير طوائف عرب مى گويند: «'''كال له الطعام و وزن له - طعام و كالا را براى او كيل وزن كرد'''». و قرآن كريم به طورى كه مجمع البيان گفته به لغت اهل حجاز نازل شده ، و كلمه «'''استيفاء'''» كه فعل «'''يستوفون '''» مشتق از آن است به معناى گرفتن حق بطور تمام و كامل است ، و كلمه «'''اخسار'''» به معناى افكندن ديگران در خسارت است . | مصدر «'''اكتيال '''» كه فعل «'''اكتالوا'''» از آن مشتق است ، وقتى با حرف «'''من '''» متعدى مى شود به معناى كيل گرفتن از مردم (و يا به عبارتى ، خريدن كالا با كيل تمام است )، و اگر با حرف «'''على '''» متعدى شود به معناى ضرر. (و يا دادن جنس به مردم به كيل ناقص ) است . و اما كلمه «'''كيل '''» كه مصدر فعل «'''كالوا'''» است به معناى كيل دادن به مردم است ، (كه خود من ترازو دارم ) وقتى گفته مى شود. «'''كاله الطعام و وزنه '''» معنايش اين است كه كالاى مردم را وزن وكيل كرد، چيزى كه هست از ميان همه طوائف عرب ، اهل حجاز براى رساندن اين معنا مى گويند: «'''كاله الطعام و وزنه '''» و ساير طوائف عرب مى گويند: «'''كال له الطعام و وزن له - طعام و كالا را براى او كيل وزن كرد'''». و قرآن كريم به طورى كه مجمع البيان گفته به لغت اهل حجاز نازل شده ، و كلمه «'''استيفاء'''» كه فعل «'''يستوفون '''» مشتق از آن است به معناى گرفتن حق بطور تمام و كامل است ، و كلمه «'''اخسار'''» به معناى افكندن ديگران در خسارت است . | ||
و معناى آيه اين است كه : وقتى از مردم ، كالايى مى گيرند حق خود را به تمام و كمال دريافت مى كنند، ولى وقتى مى خواهند كالايى به مردم بدهند به كيل يا وزن ناقص مى دهند، و مردم را به خسران و ضرر مى اندازند. | و معناى آيه اين است كه : وقتى از مردم ، كالايى مى گيرند حق خود را به تمام و كمال دريافت مى كنند، ولى وقتى مى خواهند كالايى به مردم بدهند به كيل يا وزن ناقص مى دهند، و مردم را به خسران و ضرر مى اندازند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۸: | ||
<span id='link253'><span> | <span id='link253'><span> | ||
==احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است == | ==احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است == | ||
أَ لا | أَ لا يَظنُّ أُولَئك أَنهُم مَّبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ | ||
استفهام در اين آيه انكارى ، و براى برانگيختن تعجب شنونده است ، و كلمه «'''ظن '''» در آن به همان معناى معروف است . و كلمه «'''اولئك '''» اشاره به مطففين است ، و اگر براى اشاره به آنان اين كلمه را كه مخصوص اشاره به دور است برگزيد، براى اين بود كه بفهماند كم فروشان از رحمت خدا دورند. و منظور از «'''يوم عظيم '''»، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مى شوند. | استفهام در اين آيه انكارى ، و براى برانگيختن تعجب شنونده است ، و كلمه «'''ظن '''» در آن به همان معناى معروف است . و كلمه «'''اولئك '''» اشاره به مطففين است ، و اگر براى اشاره به آنان اين كلمه را كه مخصوص اشاره به دور است برگزيد، براى اين بود كه بفهماند كم فروشان از رحمت خدا دورند. و منظور از «'''يوم عظيم '''»، روز قيامت است كه در آن به عملشان كيفر داده مى شوند. | ||
و اگر اكتفا كرد به ظن و گمان به مساءله قيامت و حساب ، با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كم فروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است ، اگر كسى يقين به قيامت نداشته باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كرده اند مواخذه كند، كافى است كه او را از كم فروشى باز بدارد. | و اگر اكتفا كرد به ظن و گمان به مساءله قيامت و حساب ، با اينكه اعتقاد به معاد بايد علمى و يقينى باشد، براى اشاره به اين حقيقت است كه در اجتناب از كم فروشى احتمال خطر و ضرر آخرتى هم كافى است ، اگر كسى يقين به قيامت نداشته باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كرده اند مواخذه كند، كافى است كه او را از كم فروشى باز بدارد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۱ </center> | ||
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''ظن '''» در اينجا به معناى يقين است . | ولى بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''ظن '''» در اينجا به معناى يقين است . | ||
يَوْمَ يَقُومُ | يَوْمَ يَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِينَ | ||
مراد از «'''روزى كه مردم براى رب العالمين به پا مى خيزند'''»، روز قيامت است كه سر از قبرها بر مى آورند، و اين تعبير كنايه است از اينكه بعد از مردن دوباره زنده مى شوند تا خدا در بين آنان حكم و داورى كند. | مراد از «'''روزى كه مردم براى رب العالمين به پا مى خيزند'''»، روز قيامت است كه سر از قبرها بر مى آورند، و اين تعبير كنايه است از اينكه بعد از مردن دوباره زنده مى شوند تا خدا در بين آنان حكم و داورى كند. | ||
َكلا | َكلا إِنَّ كِتَب الفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ وَ مَا أَدْرَاك مَا سجِّينٌ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ | ||
اين آيه - به طورى كه بعضى ها گفته اند - ردع و انكار عمل زشت كم فروشى و غفلت از روز بعث و حساب است . | اين آيه - به طورى كه بعضى ها گفته اند - ردع و انكار عمل زشت كم فروشى و غفلت از روز بعث و حساب است . | ||
توضيح مفردات و جملات آيات : «'''كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...'''» | توضيح مفردات و جملات آيات : «'''كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...'''» | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۳۰: | ||
و خواننده عزيز اگر در اين سخنان دقت كند خواهد ديد كه بسيارى از آنها صرف تحكم و بى دليل حرف زدن است . | و خواننده عزيز اگر در اين سخنان دقت كند خواهد ديد كه بسيارى از آنها صرف تحكم و بى دليل حرف زدن است . | ||
علاوه بر اين ، اين سخنان سياق واحد و متصل آيات مربوط به هم را پاره مى كند، چون گفتيم اين چند آيه در مقابل چهار آيه آينده است كه كتاب ابرار را توصيف مى كنند، و سياقى واحد و متصل دارند، پس ديگر حاجت به آن نيست كه متعرض تك تك آن اقوال و مناقشه در آنها شويم . | علاوه بر اين ، اين سخنان سياق واحد و متصل آيات مربوط به هم را پاره مى كند، چون گفتيم اين چند آيه در مقابل چهار آيه آينده است كه كتاب ابرار را توصيف مى كنند، و سياقى واحد و متصل دارند، پس ديگر حاجت به آن نيست كه متعرض تك تك آن اقوال و مناقشه در آنها شويم . | ||
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ | |||
اين آيه ، كلمه «'''مكذبين '''» در آيه قبل را تفسير مى كند، و مويد اين نظريه ، آيات بعدى است ، و ظاهر آن اين است كه مراد از تكذيب ، تكذيب قولى و به زبان صريح است ، در نتيجه آيه شريفه و مذمت آن فقط شامل كفار مى شود، و فاسقان از اهل ايمان را شامل نمى شود، پس بايد بگوييم منظور از مطففين هم همه كم فروشان نيست ، بلكه مراد كفار كم فروش است . | اين آيه ، كلمه «'''مكذبين '''» در آيه قبل را تفسير مى كند، و مويد اين نظريه ، آيات بعدى است ، و ظاهر آن اين است كه مراد از تكذيب ، تكذيب قولى و به زبان صريح است ، در نتيجه آيه شريفه و مذمت آن فقط شامل كفار مى شود، و فاسقان از اهل ايمان را شامل نمى شود، پس بايد بگوييم منظور از مطففين هم همه كم فروشان نيست ، بلكه مراد كفار كم فروش است . | ||
مگر اينكه بگوييم منظور از تكذيب ، اعم از تكذيب زبانى است كه تكذيب عملى را هم شامل مى شود، و چه بسا آيه قبل هم كه مى فرمود: «'''الا يظن اولئك انهم مبعوثون '''» اين نظريه را تاءييد كند. | مگر اينكه بگوييم منظور از تكذيب ، اعم از تكذيب زبانى است كه تكذيب عملى را هم شامل مى شود، و چه بسا آيه قبل هم كه مى فرمود: «'''الا يظن اولئك انهم مبعوثون '''» اين نظريه را تاءييد كند. | ||
<span id='link256'><span> | <span id='link256'><span> | ||
==گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند == | ==گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند == | ||
وَ مَا | وَ مَا يُكَذِّب بِهِ إِلا كلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ | ||
كلمه «'''معتد'''» اسم فاعل از مصدر «'''اعتداء'''» است ، كه معناى تجاوز را مى دهد، و مراد در اينجا تجاوز از حدود عبوديت است ، و كلمه «'''اثيم '''» به معناى كسى است كه گناهان بسيار داشته باشد، به طورى كه گناهانش روى هم انباشته شده ، و به كلى در شهوات غرق شده باشد. | كلمه «'''معتد'''» اسم فاعل از مصدر «'''اعتداء'''» است ، كه معناى تجاوز را مى دهد، و مراد در اينجا تجاوز از حدود عبوديت است ، و كلمه «'''اثيم '''» به معناى كسى است كه گناهان بسيار داشته باشد، به طورى كه گناهانش روى هم انباشته شده ، و به كلى در شهوات غرق شده باشد. | ||
و معلوم است كه يگانه مانعى كه انسان را از گناه باز مى دارد ايمان به بعث و جزا است ، و كسى كه در شهوات فرو رفته و دلش گناه دوست شده باشد، حاضر نيست منع هيچ مانعى از گناه را و از آن جمله مساءله قيامت را بپذيرد، و نسبت به گناهان بى رغبت و متنفر شود، در نتيجه گناه زياد، كار او را بدينجا منتهى مى كند كه قيامت و جزا را بكلى انكار مى نمايد، آيه شريفه زير همين مساءله را خاطرنشان مى سازد: «'''ثم كان عاقبه الذين اساوا السواى ان كذبوا بايات اللّه و كانوابها يستهزون '''». | و معلوم است كه يگانه مانعى كه انسان را از گناه باز مى دارد ايمان به بعث و جزا است ، و كسى كه در شهوات فرو رفته و دلش گناه دوست شده باشد، حاضر نيست منع هيچ مانعى از گناه را و از آن جمله مساءله قيامت را بپذيرد، و نسبت به گناهان بى رغبت و متنفر شود، در نتيجه گناه زياد، كار او را بدينجا منتهى مى كند كه قيامت و جزا را بكلى انكار مى نمايد، آيه شريفه زير همين مساءله را خاطرنشان مى سازد: «'''ثم كان عاقبه الذين اساوا السواى ان كذبوا بايات اللّه و كانوابها يستهزون '''». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۵ </center> | ||
إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ | إِذَا تُتْلى عَلَيْهِ ءَايَتُنَا قَالَ أَسطِيرُ الاَوَّلِينَ | ||
منظور از آيات خدا در اينجا همان آيات قرآن است ، براى اينكه سخن از تلاوت آن آيات دارد، و كلمه «'''اساطير'''» جمع اسطوره است ، كه به معناى نوشته شده سطر به سطر است ، و منظور كفار اين بوده كه اين آيات قرآنى اباطيل امت هاى گذشته است . | منظور از آيات خدا در اينجا همان آيات قرآن است ، براى اينكه سخن از تلاوت آن آيات دارد، و كلمه «'''اساطير'''» جمع اسطوره است ، كه به معناى نوشته شده سطر به سطر است ، و منظور كفار اين بوده كه اين آيات قرآنى اباطيل امت هاى گذشته است . | ||
و معناى آيه اين است كه چون آيات قرآن بر آنان تلاوت مى شود، آياتى كه ايشان را از گناه و نافرمانى خدا برحذر داشته و از روز قيامت و جزاى آن انذار مى كنند، در مقابل مى گويند اينها اباطيلند. | و معناى آيه اين است كه چون آيات قرآن بر آنان تلاوت مى شود، آياتى كه ايشان را از گناه و نافرمانى خدا برحذر داشته و از روز قيامت و جزاى آن انذار مى كنند، در مقابل مى گويند اينها اباطيلند. | ||
<span id='link257'><span> | <span id='link257'><span> | ||
==اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد == | ==اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد == | ||
َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم | َكلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ | ||
اين جمله ردع و انكار سخن تكذيب گران ، يعنى رد «'''اساطير الاولين '''» است راغب گفته : كلمه «'''رين '''» به معناى غبار و زنگ ، و يا به عبارتى تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند (در نسخه اى ديگر آمده روى چيز شفافى بنشيند)، در قرآن آمده كه : «'''بل ران على قلوبهم ...'''» يعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دلهاشان را گرفت ، و آن دلها را از تشخيص خير وشر كور كرد. | اين جمله ردع و انكار سخن تكذيب گران ، يعنى رد «'''اساطير الاولين '''» است راغب گفته : كلمه «'''رين '''» به معناى غبار و زنگ ، و يا به عبارتى تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند (در نسخه اى ديگر آمده روى چيز شفافى بنشيند)، در قرآن آمده كه : «'''بل ران على قلوبهم ...'''» يعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دلهاشان را گرفت ، و آن دلها را از تشخيص خير وشر كور كرد. | ||
پس اين «'''زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان '''» عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق ، آنطور كه هست . | پس اين «'''زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان '''» عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق ، آنطور كه هست . | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۲: | ||
سوم اينكه : نفس آدمى بحسب طبع اوليش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن حق را آنطور كه هست درك مى كند، و آن را از باطل ، و نيز خير را از شر تميز مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها'''». | سوم اينكه : نفس آدمى بحسب طبع اوليش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن حق را آنطور كه هست درك مى كند، و آن را از باطل ، و نيز خير را از شر تميز مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها'''». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۶ </center> | ||
َكلا إِنهُمْ عَن | َكلا إِنهُمْ عَن رَّبهِمْ يَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ | ||
اين آيه انكار از ارتكاب گناهانى است كه فرمود بين قلب و درك حق حائل مى شود، و مراد از «'''محجوب بودن از پروردگارشان در روز قيامت '''» محروم بودنشان از كرامت قرب و منزلت او است . و شايد مراد آن مفسر هم كه گفته : منظور محجوب بودن از رحمت خداست همين باشد. | اين آيه انكار از ارتكاب گناهانى است كه فرمود بين قلب و درك حق حائل مى شود، و مراد از «'''محجوب بودن از پروردگارشان در روز قيامت '''» محروم بودنشان از كرامت قرب و منزلت او است . و شايد مراد آن مفسر هم كه گفته : منظور محجوب بودن از رحمت خداست همين باشد. | ||
پس معناى محجوب بودن اين نيست كه از معرفت خدا محجوبند، چون در روز قيامت همه حجابها برطرف مى شود، يعنى همه اسبابهاى ظاهرى كه در دنيا واسطه ميان خدا و خلق بودند از كار مى افتند و در نتيجه تمام خلايق معرفتى تام و كامل به خداى تعالى پيدا مى كنند، همچنان كه فرمود: «'''لمن الملك اليوم لله الواحد القهار'''» و نيز فرمود: «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين '''». | پس معناى محجوب بودن اين نيست كه از معرفت خدا محجوبند، چون در روز قيامت همه حجابها برطرف مى شود، يعنى همه اسبابهاى ظاهرى كه در دنيا واسطه ميان خدا و خلق بودند از كار مى افتند و در نتيجه تمام خلايق معرفتى تام و كامل به خداى تعالى پيدا مى كنند، همچنان كه فرمود: «'''لمن الملك اليوم لله الواحد القهار'''» و نيز فرمود: «'''و يعلمون ان اللّه هو الحق المبين '''». | ||
ثمَّ إِنهُمْ لَصالُوا الجَْحِيمِ | |||
معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد، دخولى كه بيرون شدن برايش نيست . - بعضى گفته اند معنايش اين است كه حرارت آن را مى چشند -. و كلمه «'''ثم '''» در اين آيه و آيه بعديش براى تراخى و بعديت در كلام است ، پس بعديت زمانى نيست ، بلكه رتبى است . | معنايش اين است كه ايشان داخل جحيم خواهند شد، دخولى كه بيرون شدن برايش نيست . - بعضى گفته اند معنايش اين است كه حرارت آن را مى چشند -. و كلمه «'''ثم '''» در اين آيه و آيه بعديش براى تراخى و بعديت در كلام است ، پس بعديت زمانى نيست ، بلكه رتبى است . | ||
ثمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ | |||
اين آيه توبيخى كوبنده است از خازنان دوزخ و يا از اهل دوزخ ، به كسانى كه وارد آن مى شوند. | اين آيه توبيخى كوبنده است از خازنان دوزخ و يا از اهل دوزخ ، به كسانى كه وارد آن مى شوند. | ||
معناى «'''عليين '''» كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره | معناى «'''عليين '''» كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره | ||
َكلا | َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ كِتَبٌ مَّرْقُومٌ | ||
اين سه آيه نيز ردع است ، البته در معناى ردعى كه در آيه «'''كلا ان كتاب الفجار'''» بود، و كلمه «'''عليون '''» - همانطور كه در سابق هم گفتيم - به معناى علوى روى علو ديگر است ، و يا به عبارتى ديگر علوى دو چندان كه با درجات عالى و منازل قرب به خداى تعالى منطبق مى شود، همچنان كه گفتيم سجين بر خلاف اين معنا است . | اين سه آيه نيز ردع است ، البته در معناى ردعى كه در آيه «'''كلا ان كتاب الفجار'''» بود، و كلمه «'''عليون '''» - همانطور كه در سابق هم گفتيم - به معناى علوى روى علو ديگر است ، و يا به عبارتى ديگر علوى دو چندان كه با درجات عالى و منازل قرب به خداى تعالى منطبق مى شود، همچنان كه گفتيم سجين بر خلاف اين معنا است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۸۷ </center> | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۹: | ||
بعضى ديگر گفته اند: مراتب عاليه اى است كه محفوف به جلالت است . اشكالى كه به اين سخنان وارد است همان اشكالى است كه درباره اقوال وارده در خصوص آيات گذشته كرديم و گفتيم كه هيچ دليلى بر هيچ يك از اين اقوال نيست . | بعضى ديگر گفته اند: مراتب عاليه اى است كه محفوف به جلالت است . اشكالى كه به اين سخنان وارد است همان اشكالى است كه درباره اقوال وارده در خصوص آيات گذشته كرديم و گفتيم كه هيچ دليلى بر هيچ يك از اين اقوال نيست . | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۹}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش