گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۹}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۸: خط ۲۰:
==آيات ۱ - ۱۰، سوره تغابن ==
==آيات ۱ - ۱۰، سوره تغابن ==
سوره تغابن مدنى است و هجده آيه دارد
سوره تغابن مدنى است و هجده آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ لَهُ الْمُلْك وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(۱)
يُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ لَهُ الْمُلْك وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(۱)
هُوَ الَّذِى خَلَقَكمْ فَمِنكمْ كافِرٌ وَ مِنكم مُّؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(۲)
هُوَ الَّذِى خَلَقَكمْ فَمِنكمْ كافِرٌ وَ مِنكم مُّؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(۲)
خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِالحَْقِّ وَ صوَّرَكمْ فَأَحْسنَ صوَرَكمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ(۳)
خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِالحَْقِّ وَ صوَّرَكمْ فَأَحْسنَ صوَرَكمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ(۳)
يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصدُورِ(۴)
يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصدُورِ(۴)
أَ لَمْ يَأْتِكمْ نَبَؤُا الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۵)
أَ لَمْ يَأْتِكمْ نَبَؤُا الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۵)
ذَلِك بِأَنَّهُ كانَت تَّأْتِيهِمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَقَالُوا أَ بَشرٌ يهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوا وَّ استَغْنى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنىُّ حَمِيدٌ(۶)
ذَلِك بِأَنَّهُ كانَت تَّأْتِيهِمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَقَالُوا أَ بَشرٌ يهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوا وَّ استَغْنى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنىُّ حَمِيدٌ(۶)
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبى لَتُبْعَثُنَّ ثمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ(۷)
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبى لَتُبْعَثُنَّ ثمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ(۷)
فَئَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۸)
فَئَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۸)
يَوْمَ يجْمَعُكمْ لِيَوْمِ الجَْمْع ذَلِك يَوْمُ التَّغَابُنِ وَ مَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صلِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سيِّئَاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِك الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۹)
يَوْمَ يجْمَعُكمْ لِيَوْمِ الجَْمْع ذَلِك يَوْمُ التَّغَابُنِ وَ مَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صلِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سيِّئَاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِك الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(۹)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كذَّبُوا بِئَايَتِنَا أُولَئك أَصحَب النَّارِ خَلِدِينَ فِيهَا وَ بِئْس الْمَصِيرُ(۱۰)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كذَّبُوا بِئَايَتِنَا أُولَئك أَصحَب النَّارِ خَلِدِينَ فِيهَا وَ بِئْس الْمَصِيرُ(۱۰)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۴ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۴۵: خط ۴۷:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۵ </center>
و آياتى كه در صدر سوره واقع شده جنبه مقدمه و زمينه چينى براى بيان اين غرض را دارد، در آن آيات بيان مى كند كه اسماى حسنى و صفات علياى خدا اقتضا مى كند كه براى بشر بعث و بازگشتى فراهم سازد، تا همه به سويش برگردند و در آن بازگشت اهل ايمان و عمل صالح به سوى بهشت جاودان هدايت شوند، و اهل كفر و تكذيب به سوى آتش ابدى رانده شوند، پس اين مطالب مقدمه چينى است براى آيات بعد كه مى فرمايد: بايد خدا و رسول را اطاعت كنيد و بر مصائب و نيز در برابر انفاق در راه خدا خويشتن دار باشيد، بدون اينكه از منع موانع متاثر و از ملامت شماتتگران بيمى به خود راه دهيد. و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مدينه نازل شده .
و آياتى كه در صدر سوره واقع شده جنبه مقدمه و زمينه چينى براى بيان اين غرض را دارد، در آن آيات بيان مى كند كه اسماى حسنى و صفات علياى خدا اقتضا مى كند كه براى بشر بعث و بازگشتى فراهم سازد، تا همه به سويش برگردند و در آن بازگشت اهل ايمان و عمل صالح به سوى بهشت جاودان هدايت شوند، و اهل كفر و تكذيب به سوى آتش ابدى رانده شوند، پس اين مطالب مقدمه چينى است براى آيات بعد كه مى فرمايد: بايد خدا و رسول را اطاعت كنيد و بر مصائب و نيز در برابر انفاق در راه خدا خويشتن دار باشيد، بدون اينكه از منع موانع متاثر و از ملامت شماتتگران بيمى به خود راه دهيد. و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مدينه نازل شده .
يُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ لَهُ الْمُلْك وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
يُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ لَهُ الْمُلْك وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
<span id='link332'><span>
<span id='link332'><span>
==ذكر پاره اى از اسماء حسنى و صفات علياى خداىمتعال كه وجود قيامت و بعث و جزا را اقتضاء دارند ==
==ذكر پاره اى از اسماء حسنى و صفات علياى خداىمتعال كه وجود قيامت و بعث و جزا را اقتضاء دارند ==
خط ۵۵: خط ۵۷:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۶ </center>
پس او مى تواند در خلقش تصرف نموده و دوباره زنده اش سازد، همانطور كه در آغاز تصرف كرد و ايجادش نمود، پس او مى تواند مردگان را مبعوث كند، هر طورى كه اراده اش تعلق گرفته باشد، كه البته جز به حكمت تعلق نمى گيرد.
پس او مى تواند در خلقش تصرف نموده و دوباره زنده اش سازد، همانطور كه در آغاز تصرف كرد و ايجادش نمود، پس او مى تواند مردگان را مبعوث كند، هر طورى كه اراده اش تعلق گرفته باشد، كه البته جز به حكمت تعلق نمى گيرد.
هُوَ الَّذِى خَلَقَكمْ فَمِنكمْ كافِرٌ وَ مِنكم مُّؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
هُوَ الَّذِى خَلَقَكمْ فَمِنكمْ كافِرٌ وَ مِنكم مُّؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
حرف «'''فاء'''» در كلمه «'''فمنكم '''» صرف ترتب كفر و ايمان بر خلقت را مى رساند، يعنى تنها مى فهماند اگر خلقتى نبود كفر و ايمانى هم نبود، پس حرف مذكور نمى خواهد بفهماند كفر و ايمان هم دو مخلوق خداى تعالى هستند و يا نيستند از اين جهت ساكت است ، تنها مى خواهد بفهماند مردم بعد از آنكه خلق شدند دو دسته شدند، بعضى كافر و بعضى مومن ، و اگر كافر را اول ذكر كرد براى اينكه هميشه اكثريت با كافران است .
حرف «'''فاء'''» در كلمه «'''فمنكم '''» صرف ترتب كفر و ايمان بر خلقت را مى رساند، يعنى تنها مى فهماند اگر خلقتى نبود كفر و ايمانى هم نبود، پس حرف مذكور نمى خواهد بفهماند كفر و ايمان هم دو مخلوق خداى تعالى هستند و يا نيستند از اين جهت ساكت است ، تنها مى خواهد بفهماند مردم بعد از آنكه خلق شدند دو دسته شدند، بعضى كافر و بعضى مومن ، و اگر كافر را اول ذكر كرد براى اينكه هميشه اكثريت با كافران است .
و حرف «'''من '''» در دو كلمه «'''فمنكم '''» و «'''و منكم '''» براى تبعيض است و چنين معنا مى دهد كه بعضى از شما كافر و بعضى مومنند و با جمله «'''و اللّه بما تعملون بصير'''» توجه داد كه تقسيم شدن مردم به دو قسم همانطور كه گفتيم حق است ، و آن دو نزد خدااز يكديگر متمايزند، چون ملاك كفر و ايمان ظاهر و باطن اعمال است ، كه خدا به آن بينا است ، نه چيزى از آن بر او پوشيده است ، و نه به يكديگر مشتبه مى شوند.
و حرف «'''من '''» در دو كلمه «'''فمنكم '''» و «'''و منكم '''» براى تبعيض است و چنين معنا مى دهد كه بعضى از شما كافر و بعضى مومنند و با جمله «'''و اللّه بما تعملون بصير'''» توجه داد كه تقسيم شدن مردم به دو قسم همانطور كه گفتيم حق است ، و آن دو نزد خدااز يكديگر متمايزند، چون ملاك كفر و ايمان ظاهر و باطن اعمال است ، كه خدا به آن بينا است ، نه چيزى از آن بر او پوشيده است ، و نه به يكديگر مشتبه مى شوند.
اين آيه مقدمه دوم براى اثبات معاد و حتميت آن است ، مى فرمايد: مردم مخلوق خدايند، و از نظر كفر و ايمان و اعمال خوب و بد براى او متمايزند.
اين آيه مقدمه دوم براى اثبات معاد و حتميت آن است ، مى فرمايد: مردم مخلوق خدايند، و از نظر كفر و ايمان و اعمال خوب و بد براى او متمايزند.
خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِالحَْقِّ وَ صوَّرَكمْ فَأَحْسنَ صوَرَكمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض بِالحَْقِّ وَ صوَّرَكمْ فَأَحْسنَ صوَرَكمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
مراد از «'''حق '''» معنايى خلاف معناى باطل است ، و باطل اين است كه آسمانها و زمين را بدون هدف و غرضى ثابت خلق كرده باشد، همچنان كه در جاى ديگر در نفى چنين خلقتى باطل فرمود: «'''لو اردنا ان نتخذ لهوا لاتخذناه من لدنا'''» و نيز فرمود: «'''و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين ما خلقناهما الا بالحق و لكن اكثرهم لا يعلمون '''».
مراد از «'''حق '''» معنايى خلاف معناى باطل است ، و باطل اين است كه آسمانها و زمين را بدون هدف و غرضى ثابت خلق كرده باشد، همچنان كه در جاى ديگر در نفى چنين خلقتى باطل فرمود: «'''لو اردنا ان نتخذ لهوا لاتخذناه من لدنا'''» و نيز فرمود: «'''و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين ما خلقناهما الا بالحق و لكن اكثرهم لا يعلمون '''».
معناى جمله «'''و صوركم فاءحسن صوركم '''»
معناى جمله «'''و صوركم فاءحسن صوركم '''»
خط ۶۸: خط ۷۰:
و اگر در آيه مورد بحث تنها حسن صورت انسان ها را نام برد، شايد براى اين بوده كه مردم را توجه دهد به اينكه خلقت انسان ها طورى شده كه با بازگشت آنان به سوى خدا سازگار است ، براى اينكه وقتى خداى تعالى ملكى قادر على الاطلاق است ، مى تواند به آنچه مى خواهد حكم كند، و به هر طور كه مى خواهد در آن تصرف نمايد. و او در افعالش منزه از هر نقص و عيب ، و بلكه محمود و ستايش شده است ، از سوى ديگر مردم از نظر كفر و ايمان مختلفند، و او به اعمال آنان بينا است ، و خلقت هم لغو نيست ، بلكه براى آن غايت و هدفى است ، پس بر او واجب است كه مردم را بعد از نشاءه دنيا براى نشاءه ديگر مبعوث كند، براى نشاءه جاودانه و فناناپذير، تا در آن نشاءه به مقتضاى اختلافى كه از نظر كفر و ايمان داشتند زندگى كنند، و اين همان جزا است كه مؤ من با آن سعادتمند، و كافر شقى مى شود.
و اگر در آيه مورد بحث تنها حسن صورت انسان ها را نام برد، شايد براى اين بوده كه مردم را توجه دهد به اينكه خلقت انسان ها طورى شده كه با بازگشت آنان به سوى خدا سازگار است ، براى اينكه وقتى خداى تعالى ملكى قادر على الاطلاق است ، مى تواند به آنچه مى خواهد حكم كند، و به هر طور كه مى خواهد در آن تصرف نمايد. و او در افعالش منزه از هر نقص و عيب ، و بلكه محمود و ستايش شده است ، از سوى ديگر مردم از نظر كفر و ايمان مختلفند، و او به اعمال آنان بينا است ، و خلقت هم لغو نيست ، بلكه براى آن غايت و هدفى است ، پس بر او واجب است كه مردم را بعد از نشاءه دنيا براى نشاءه ديگر مبعوث كند، براى نشاءه جاودانه و فناناپذير، تا در آن نشاءه به مقتضاى اختلافى كه از نظر كفر و ايمان داشتند زندگى كنند، و اين همان جزا است كه مؤ من با آن سعادتمند، و كافر شقى مى شود.
و جمله «'''و اليه المصير'''» اشاره به همين نتيجه است .
و جمله «'''و اليه المصير'''» اشاره به همين نتيجه است .
يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصدُورِ
يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَ مَا تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصدُورِ
در اين آيه شريفه شبهه منكرين معاد را كه به جز استبعاد اساسى ندارد دفع مى كند، شبهه آنان اين است كه چطور ممكن است موجودات فانى و متلاشى شده در عالم ، دوباره برگردند؟ با اينكه حوادث عالم و اعمال و صفات قابل شمار نيست ؟ بعضى ظاهر و علنى ، و بعضى باطن و سرى است ، بعضى به چشم ديده مى شود و بعضى جزو غيب به شمار مى رود؟ آيه شريفه جواب مى دهد كه خدا آنچه در آسمانها و زمين است - كه آن نيز قابل شمار نيست - مى داند، و آنچه شما در باطن خود پنهان مى كنيد و آنچه علنى مى سازيد همه را مى داند.
در اين آيه شريفه شبهه منكرين معاد را كه به جز استبعاد اساسى ندارد دفع مى كند، شبهه آنان اين است كه چطور ممكن است موجودات فانى و متلاشى شده در عالم ، دوباره برگردند؟ با اينكه حوادث عالم و اعمال و صفات قابل شمار نيست ؟ بعضى ظاهر و علنى ، و بعضى باطن و سرى است ، بعضى به چشم ديده مى شود و بعضى جزو غيب به شمار مى رود؟ آيه شريفه جواب مى دهد كه خدا آنچه در آسمانها و زمين است - كه آن نيز قابل شمار نيست - مى داند، و آنچه شما در باطن خود پنهان مى كنيد و آنچه علنى مى سازيد همه را مى داند.
و جمله «'''و اللّه عليم بذات الصدور'''» به گفته بعضى اعتراضى است كه به عنوان دنباله سخن آورده شد، تا شمول علم خدا به «'''ما تسرون '''» و به «'''ما تعلنون '''» را كاملا روشن سازد،
و جمله «'''و اللّه عليم بذات الصدور'''» به گفته بعضى اعتراضى است كه به عنوان دنباله سخن آورده شد، تا شمول علم خدا به «'''ما تسرون '''» و به «'''ما تعلنون '''» را كاملا روشن سازد،
خط ۷۶: خط ۷۸:
<span id='link334'><span>
<span id='link334'><span>
==خطاب به مشركين كه از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگيرند ==
==خطاب به مشركين كه از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگيرند ==
أَ لَمْ يَأْتِكمْ نَبَؤُا الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
أَ لَمْ يَأْتِكمْ نَبَؤُا الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
منظور از «'''وبال امر'''» آثار سوء كفر و فسق آنان است ، و منظور از امر همان كفر و آثار كفر يعنى فسق است .
منظور از «'''وبال امر'''» آثار سوء كفر و فسق آنان است ، و منظور از امر همان كفر و آثار كفر يعنى فسق است .
از آنجا كه مقتضاى اسماى حسنى و صفات علياى مذكور در آيات قبلى اين بود كه خداى عزوجل براى مردم معادى برقرار كند، و آنان را دوباره به سوى خود برگرداند، لذا لازم بود اين مقتضا را اعلام نمايد، و نيز آنچه كه بر مردم لازم است انجام دهند، و آنچه را كه واجب است اجتناب كنند، و خلاصه شرع و دينى را كه لازم است براى تاءمين سعادت معادشان داشته باشند، اعلام بدارد، و چون طرق اين شرع رسالت است لذا لازم بود رسولانى بر اساس انذار از عقاب آخرت و تبشير به ثواب آن و يا بگو بر اساس انذار از خشم خدا و تبشير به رضاى او، گسيل بدارد.
از آنجا كه مقتضاى اسماى حسنى و صفات علياى مذكور در آيات قبلى اين بود كه خداى عزوجل براى مردم معادى برقرار كند، و آنان را دوباره به سوى خود برگرداند، لذا لازم بود اين مقتضا را اعلام نمايد، و نيز آنچه كه بر مردم لازم است انجام دهند، و آنچه را كه واجب است اجتناب كنند، و خلاصه شرع و دينى را كه لازم است براى تاءمين سعادت معادشان داشته باشند، اعلام بدارد، و چون طرق اين شرع رسالت است لذا لازم بود رسولانى بر اساس انذار از عقاب آخرت و تبشير به ثواب آن و يا بگو بر اساس انذار از خشم خدا و تبشير به رضاى او، گسيل بدارد.
خط ۸۴: خط ۸۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۹۹ </center>
و جمله «'''فذاقوا وبال امرهم '''» اشاره است به آن عذاب بنيانكن كه خدا بر آنان نازل كرد و منصرفشان فرمود، و جمله «'''و لهم عذاب اليم '''» اشاره است به عذاب اخروى آنان .
و جمله «'''فذاقوا وبال امرهم '''» اشاره است به آن عذاب بنيانكن كه خدا بر آنان نازل كرد و منصرفشان فرمود، و جمله «'''و لهم عذاب اليم '''» اشاره است به عذاب اخروى آنان .
ذَلِك بِأَنَّهُ كانَت تَّأْتِيهِمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَقَالُوا أَ بَشرٌ يهْدُونَنَا ...
ذَلِك بِأَنَّهُ كانَت تَّأْتِيهِمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَقَالُوا أَ بَشرٌ يهْدُونَنَا ...
اين آيه علت آن عذاب انقراض و عذاب آخرت را بيان مى كند، و به همين آيه را بدون عطف آورد تا به منزله جوابى از سوالى فرضى باشد، گويا سائلى پرسيده : چرا آن عذابها بر سر آن اقوام نازل شد؟ در جواب فرموده باشد: «'''ذلك '''»، اين نزول عذاب براى آن بود كه آنها چنين و چنان كردند، پس كلمه «'''ذلك '''» اشاره به عذابهايى است كه در آيه قبل ذكر شده بود.
اين آيه علت آن عذاب انقراض و عذاب آخرت را بيان مى كند، و به همين آيه را بدون عطف آورد تا به منزله جوابى از سوالى فرضى باشد، گويا سائلى پرسيده : چرا آن عذابها بر سر آن اقوام نازل شد؟ در جواب فرموده باشد: «'''ذلك '''»، اين نزول عذاب براى آن بود كه آنها چنين و چنان كردند، پس كلمه «'''ذلك '''» اشاره به عذابهايى است كه در آيه قبل ذكر شده بود.
<span id='link335'><span>
<span id='link335'><span>
خط ۱۰۵: خط ۱۰۷:
<span id='link337'><span>
<span id='link337'><span>
==بيان ركنى ديگر از اركان كفر بت پرستان ==
==بيان ركنى ديگر از اركان كفر بت پرستان ==
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبى لَتُبْعَثُنَّ ثمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبى لَتُبْعَثُنَّ ثمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ
در اين آيه ركنى ديگر از اركان كفر بت پرستان را بيان مى كند، و آن اين است كه بت پرستان با انكار معاد، اديان آسمانى را منكرند، چون وقتى معاد را كه اثر دين است ، و امر و نهى و حساب و جزاى دين بر پايه آن استوار است ،
در اين آيه ركنى ديگر از اركان كفر بت پرستان را بيان مى كند، و آن اين است كه بت پرستان با انكار معاد، اديان آسمانى را منكرند، چون وقتى معاد را كه اثر دين است ، و امر و نهى و حساب و جزاى دين بر پايه آن استوار است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۲ </center>
خط ۱۱۹: خط ۱۲۱:
==اشاره به آياتى كه در آنها براى وقوع و تحقق قيامت قسم ياد شده است ==
==اشاره به آياتى كه در آنها براى وقوع و تحقق قيامت قسم ياد شده است ==
مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث سومين آيه اى است كه پيغمبر گراميش ‍ را براى وقوع معاد وادار به سوگند به پروردگار خود كرده ، يكى ديگر از آن موارد آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و يستنبونك احق هو قل اى و ربى '''» و يكى ديگرش اين است كه مى فرمايد: «'''و قال الذين كفروا لا تاتينا الساعه قل بلى و ربى لتاتينكم '''»، و سومى آنها آيه مورد بحث ما است .
مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث سومين آيه اى است كه پيغمبر گراميش ‍ را براى وقوع معاد وادار به سوگند به پروردگار خود كرده ، يكى ديگر از آن موارد آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و يستنبونك احق هو قل اى و ربى '''» و يكى ديگرش اين است كه مى فرمايد: «'''و قال الذين كفروا لا تاتينا الساعه قل بلى و ربى لتاتينكم '''»، و سومى آنها آيه مورد بحث ما است .
فَئَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
فَئَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
اين جمله نتيجه گيرى از مضمون آيه قبلى است ، به دليل اينكه حرف «'''فاء'''» در اولش آمده ، مى فرمايد: وقتى مسلم شد كه شما به طور يقين مبعوث خواهيد شد، و شما را به ريز و درشت آنچه كرده ايد خبر خواهند داد، پس واجب است بر شما كه به خدا و رسولش ايمان بياوريد و نيز به آن نورى كه بر رسولش نازل كرده كه همان قرآن باشد كه با نور ساطع خود شما را به سوى صراط مستقيم هدايت نموده و شرايع دين را بيان مى كند، ايمان بياوريد.
اين جمله نتيجه گيرى از مضمون آيه قبلى است ، به دليل اينكه حرف «'''فاء'''» در اولش آمده ، مى فرمايد: وقتى مسلم شد كه شما به طور يقين مبعوث خواهيد شد، و شما را به ريز و درشت آنچه كرده ايد خبر خواهند داد، پس واجب است بر شما كه به خدا و رسولش ايمان بياوريد و نيز به آن نورى كه بر رسولش نازل كرده كه همان قرآن باشد كه با نور ساطع خود شما را به سوى صراط مستقيم هدايت نموده و شرايع دين را بيان مى كند، ايمان بياوريد.
در جمله «'''و النور الذى انزلنا'''»، التفاتى از غيبت «'''فامنوا بالله '''» به تكلم با غير «'''انزلنا'''» بكار رفته ، و شايد نكته اين التفات تكميل حجت باشد، و بخواهد حجت قبلى را از راه شهادت كه بهتر عذر را قطع مى كند تكميل نمايد، چون خيلى فرق هست بين اينكه بگوييم «'''و النور الذى انزل '''» كه يك جمله خبرى است ، و اينكه بفرمايد: «'''و النور الذى انزلنا'''» كه ديگر جمله خبرى نيست بلكه شهادتى است از خداى تعالى برقرآن كتابى آسمانى و نازل از ناحيه او، و معلوم است كه شهادت تاكيدش از صرف خبر بيشتر است .
در جمله «'''و النور الذى انزلنا'''»، التفاتى از غيبت «'''فامنوا بالله '''» به تكلم با غير «'''انزلنا'''» بكار رفته ، و شايد نكته اين التفات تكميل حجت باشد، و بخواهد حجت قبلى را از راه شهادت كه بهتر عذر را قطع مى كند تكميل نمايد، چون خيلى فرق هست بين اينكه بگوييم «'''و النور الذى انزل '''» كه يك جمله خبرى است ، و اينكه بفرمايد: «'''و النور الذى انزلنا'''» كه ديگر جمله خبرى نيست بلكه شهادتى است از خداى تعالى برقرآن كتابى آسمانى و نازل از ناحيه او، و معلوم است كه شهادت تاكيدش از صرف خبر بيشتر است .
خط ۱۲۸: خط ۱۳۰:
<span id='link339'><span>
<span id='link339'><span>
==آياتى كه بر جمع شدن مردم در قيامت براىفصل قضاء دلالت مى كنند. ==
==آياتى كه بر جمع شدن مردم در قيامت براىفصل قضاء دلالت مى كنند. ==
يَوْمَ يجْمَعُكمْ لِيَوْمِ الجَْمْع ذَلِك يَوْمُ التَّغَابُنِ ...
يَوْمَ يجْمَعُكمْ لِيَوْمِ الجَْمْع ذَلِك يَوْمُ التَّغَابُنِ ...
كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى جمله قبلى كه مى فرمود: «'''به طور قطع مبعوث مى شويد...'''» و منظور از «'''يوم جمع '''» روز قيامت است كه مردم همگى جمع مى شوند، تا خداى تعالى بينشان فصل قضا كند، همچنان كه فرمود: «'''و نفخ فى الصور فجمعناهم جمعا'''». و مساءله جمع شدن براى روز قيامت در قرآن كريم مكرر آمده ، و امثال آيه زير آن را تفسير مى كند و مى فرمايد: «'''ان ربك يقضى بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون '''» و نيز مى فرمايد: «'''فاللّه يحكم بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون '''» و مى فرمايد: «'''ان ربك هو يفصل بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون '''»، كه همه اين آيات اشاره دارند به اينكه جمع شدن مردم در قيامت به منظور فصل القضاء و داورى است . «'''ذلك يوم التغابن '''» - راغب مى گويد: كلمه «'''غبن '''» (كه تغابن مصدر باب تفاعل آن است ) به معناى اين است كه وقتى با كسى معامله مى كنى از راهى كه او متوجه نشود كلاه سر او بگذارى ،
كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى جمله قبلى كه مى فرمود: «'''به طور قطع مبعوث مى شويد...'''» و منظور از «'''يوم جمع '''» روز قيامت است كه مردم همگى جمع مى شوند، تا خداى تعالى بينشان فصل قضا كند، همچنان كه فرمود: «'''و نفخ فى الصور فجمعناهم جمعا'''». و مساءله جمع شدن براى روز قيامت در قرآن كريم مكرر آمده ، و امثال آيه زير آن را تفسير مى كند و مى فرمايد: «'''ان ربك يقضى بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون '''» و نيز مى فرمايد: «'''فاللّه يحكم بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون '''» و مى فرمايد: «'''ان ربك هو يفصل بينهم يوم القيمه فيما كانوا فيه يختلفون '''»، كه همه اين آيات اشاره دارند به اينكه جمع شدن مردم در قيامت به منظور فصل القضاء و داورى است . «'''ذلك يوم التغابن '''» - راغب مى گويد: كلمه «'''غبن '''» (كه تغابن مصدر باب تفاعل آن است ) به معناى اين است كه وقتى با كسى معامله مى كنى از راهى كه او متوجه نشود كلاه سر او بگذارى ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۵ </center>
خط ۱۴۷: خط ۱۴۹:
و اما جمله «'''و من يومن باللّه و يعمل صا لحا... و بئس المصير'''» از آنجا كه در طول اين تفسير مكرر معنا شده ، ديگر به معنايش ‍ نمى پردازيم .
و اما جمله «'''و من يومن باللّه و يعمل صا لحا... و بئس المصير'''» از آنجا كه در طول اين تفسير مكرر معنا شده ، ديگر به معنايش ‍ نمى پردازيم .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۷ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۹}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش