۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۲}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
وَ قَالَ الظلِمُونَ إِن | وَ قَالَ الظلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلا رَجُلاً مَّسحُوراً | ||
مراد از «'''ظالمين '''» به طورى كه گفته اند - همين پيشنهاد كنندگان سابق الذكر است ، و اگر با اينكه ممكن بود و بلكه جا داشت بفرمايد (و قالوا) به جاى ضمير نامبردگان ، اسم ظاهر آورد، بدين منظور بود كه به صفت آنان «'''ظلم '''» اشاره نموده بفهماند كه در اين اقتراحها كه كردند ظلم و جراءت بر خدا و رسول را به نهايت رساندند. | مراد از «'''ظالمين '''» به طورى كه گفته اند - همين پيشنهاد كنندگان سابق الذكر است ، و اگر با اينكه ممكن بود و بلكه جا داشت بفرمايد (و قالوا) به جاى ضمير نامبردگان ، اسم ظاهر آورد، بدين منظور بود كه به صفت آنان «'''ظلم '''» اشاره نموده بفهماند كه در اين اقتراحها كه كردند ظلم و جراءت بر خدا و رسول را به نهايت رساندند. | ||
و اينكه گفتند: «'''متابعت نمى كنيد مگر مردى مسحور را'''»، روى سخنشان به مؤ منين است ، و منظورشان سرزنش و دلسرد كردن آنان از راه حق است ، و مقصودشان از مردى مسحور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، مى خواستند بگويند بعضى از ساحران او را جادو كرده اند، در نتيجه به خيالش رسيده كه رسولى است ، و فرشته وحى بر او نازل مى شود، و كتاب بر او نازل مى كند. | و اينكه گفتند: «'''متابعت نمى كنيد مگر مردى مسحور را'''»، روى سخنشان به مؤ منين است ، و منظورشان سرزنش و دلسرد كردن آنان از راه حق است ، و مقصودشان از مردى مسحور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است ، مى خواستند بگويند بعضى از ساحران او را جادو كرده اند، در نتيجه به خيالش رسيده كه رسولى است ، و فرشته وحى بر او نازل مى شود، و كتاب بر او نازل مى كند. | ||
انظرْ كيْف ضرَبُوا لَك الاَمْثَلَ | انظرْ كيْف ضرَبُوا لَك الاَمْثَلَ فَضلُّوا فَلا يَستَطِيعُونَ سبِيلاً | ||
كلمه «'''امثال '''» به معناى اشباه است ، و چه بسا بعضى گفته اند كه مثل در اينجا به معناى وصف است ، همچنان كه در آيه «'''مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير آسن '''» چنين است . | كلمه «'''امثال '''» به معناى اشباه است ، و چه بسا بعضى گفته اند كه مثل در اينجا به معناى وصف است ، همچنان كه در آيه «'''مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير آسن '''» چنين است . | ||
آنوقت معناى آيه چنين مى شود: نگاه كن ببين چگونه تو را وصف مى كنند، در مورد تو گمراه شدند، به گمراهيى كه ديگر اميدى به هدايت يافتنشان به سوى حق نمانده ، مثل اينكه مى گويند: او طعام مى خورد، و در كوچه و بازار راه مى رود، و به همين جهت صلاحيت رسالت ندارد، چون رسول بايد فردى غيبى باشد و ارتباطى با عالم ماده نداشته باشد و لااقل به | آنوقت معناى آيه چنين مى شود: نگاه كن ببين چگونه تو را وصف مى كنند، در مورد تو گمراه شدند، به گمراهيى كه ديگر اميدى به هدايت يافتنشان به سوى حق نمانده ، مثل اينكه مى گويند: او طعام مى خورد، و در كوچه و بازار راه مى رود، و به همين جهت صلاحيت رسالت ندارد، چون رسول بايد فردى غيبى باشد و ارتباطى با عالم ماده نداشته باشد و لااقل به | ||
خط ۱۳: | خط ۱۵: | ||
<span id='link170'><span> | <span id='link170'><span> | ||
==جواب خداى تعالى به اين احتجاج و انكار كفار == | ==جواب خداى تعالى به اين احتجاج و انكار كفار == | ||
تَبَارَك | تَبَارَك الَّذِى إِن شاءَ جَعَلَ لَك خَيراً مِّن ذَلِك جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَرُ وَ يجْعَل لَّك قُصورَا | ||
اشاره به «'''من ذلك '''» به پيشنهاد آخرى و يا به همه پيشنهادهايى كه از گنج و از باغ كردند مى باشد كلمه «'''قصور'''» جمع قصر است ، كه به معناى خانه اى است داراى پى ريزى محكم و بنايى بلند، و اگر كلمه مذكور را نكره آورد، براى دلالت به تعظيم و تفخيم بود. | اشاره به «'''من ذلك '''» به پيشنهاد آخرى و يا به همه پيشنهادهايى كه از گنج و از باغ كردند مى باشد كلمه «'''قصور'''» جمع قصر است ، كه به معناى خانه اى است داراى پى ريزى محكم و بنايى بلند، و اگر كلمه مذكور را نكره آورد، براى دلالت به تعظيم و تفخيم بود. | ||
و اين آيه به منزله جوابى است از طعنى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زدند، و از توقعاتى كه كردند، كه يا بايد فرشته اى بر او نازل شود، يا گنجى و يا باغى داشته باشد. نكته اى كه در اين آيه است التفاتى است كه در آن به كار رفته ، چون جا داشت بفرمايد: «'''تبارك الذى ان شاء جعل لى كذا و كذا - بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايم چنين و چنان قرار مى داد'''» و اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «'''بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايت چنين و چنان قرار مى داد...'''» | و اين آيه به منزله جوابى است از طعنى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زدند، و از توقعاتى كه كردند، كه يا بايد فرشته اى بر او نازل شود، يا گنجى و يا باغى داشته باشد. نكته اى كه در اين آيه است التفاتى است كه در آن به كار رفته ، چون جا داشت بفرمايد: «'''تبارك الذى ان شاء جعل لى كذا و كذا - بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايم چنين و چنان قرار مى داد'''» و اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «'''بزرگ است خدايى كه اگر مى خواست برايت چنين و چنان قرار مى داد...'''» | ||
خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
<span id='link172'><span> | <span id='link172'><span> | ||
==مبداء و منشاء تكذيب رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انكار قيامت است == | ==مبداء و منشاء تكذيب رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انكار قيامت است == | ||
بَلْ | بَلْ كَذَّبُوا بِالساعَةِ وَ أَعْتَدْنَا لِمَن كذَّب بِالساعَةِ سعِيراً | ||
در اين جمله از طعن آنان بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و اعتراضشان بر آن جناب به غذا خوردن و راه رفتن در كوچه و بازار اعراض شده و فرموده اينها بهانه است ، حقيقت امر غير از اين كلامى است كه به ظاهر مى گويند، بلكه علت انكارشان بر نبوت تو و طعنشان بر تو، اين است كه اينان قيامت را قبول ندارند، و معاد را منكرند، و معلوم است كه براى كسانى كه اعتقادى به معاد ندارند، نبوت معنايى ندارد، و براى كسانى كه قائل به حساب و جزا نيستند دين و شريعت مفهومى ندارد. | در اين جمله از طعن آنان بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و اعتراضشان بر آن جناب به غذا خوردن و راه رفتن در كوچه و بازار اعراض شده و فرموده اينها بهانه است ، حقيقت امر غير از اين كلامى است كه به ظاهر مى گويند، بلكه علت انكارشان بر نبوت تو و طعنشان بر تو، اين است كه اينان قيامت را قبول ندارند، و معاد را منكرند، و معلوم است كه براى كسانى كه اعتقادى به معاد ندارند، نبوت معنايى ندارد، و براى كسانى كه قائل به حساب و جزا نيستند دين و شريعت مفهومى ندارد. | ||
پس اشاره به سبب اصلى بهانه ها بعد از نقل آنها و پاسخ آنها در اينجا نظير همين جريانات است در سوره اسراء، كه بعد از ذكر بهانه ها و جواب از آنها سبب اصلى را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا و ما منع النّاس ان يومنوا اذ جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث اللّه بشرا رسولا'''» | پس اشاره به سبب اصلى بهانه ها بعد از نقل آنها و پاسخ آنها در اينجا نظير همين جريانات است در سوره اسراء، كه بعد از ذكر بهانه ها و جواب از آنها سبب اصلى را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا و ما منع النّاس ان يومنوا اذ جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث اللّه بشرا رسولا'''» | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
و موصول (كذب بالساعه ) را آورد، تا دلالت كند بر اينكه اين عذاب سعير اختصاص به كفار مورد بحث ندارد، بلكه كيفر هر كسى است كه معاد را انكار كند، چه اين كفار و چه غير ايشان ، و نيز دلالت كند بر اينكه مسبب مهيا كردن جهنم تكذيب ايشان به قيامت است . | و موصول (كذب بالساعه ) را آورد، تا دلالت كند بر اينكه اين عذاب سعير اختصاص به كفار مورد بحث ندارد، بلكه كيفر هر كسى است كه معاد را انكار كند، چه اين كفار و چه غير ايشان ، و نيز دلالت كند بر اينكه مسبب مهيا كردن جهنم تكذيب ايشان به قيامت است . | ||
و اگر كلمه «'''ساعت '''» را دوباره آورد، با اينكه ممكن بود ضمير آن را بياورد براى اين بود كه صريح تر و پوست كنده تر سخن گفته باشد، كه مناسب با مقام تهديد هم همين است . و كلمه «'''سعير'''» به معناى آتشى است شعله دار و پر شعله . | و اگر كلمه «'''ساعت '''» را دوباره آورد، با اينكه ممكن بود ضمير آن را بياورد براى اين بود كه صريح تر و پوست كنده تر سخن گفته باشد، كه مناسب با مقام تهديد هم همين است . و كلمه «'''سعير'''» به معناى آتشى است شعله دار و پر شعله . | ||
إِذَا رَأَتْهُم | إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكانِ بَعِيدٍ سمِعُوا لهََا تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً | ||
در مفردات مى گويد: كلمه «'''غيظ به معناى خشم شديد است ، تا آنجا كه مى گويد: و تغ يظا به معناى اظهار'''» غيظ است ، كه گاهى با سر و صدا هم تواءم است ، همچنان كه در قرآن فرموده : «'''سمعوا لها تغيظا و زفيرا'''» و نيز درباره كلمه «'''زفير'''» گفته : به معناى تردد و آمد و شد نفس است ، كه با فرو رفتن آن دنده هاى سينه بالا مى آيد و با بر آمدنش فرو مى نشيند) | در مفردات مى گويد: كلمه «'''غيظ به معناى خشم شديد است ، تا آنجا كه مى گويد: و تغ يظا به معناى اظهار'''» غيظ است ، كه گاهى با سر و صدا هم تواءم است ، همچنان كه در قرآن فرموده : «'''سمعوا لها تغيظا و زفيرا'''» و نيز درباره كلمه «'''زفير'''» گفته : به معناى تردد و آمد و شد نفس است ، كه با فرو رفتن آن دنده هاى سينه بالا مى آيد و با بر آمدنش فرو مى نشيند) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۵۹ </center> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۲: | ||
<span id='link173'><span> | <span id='link173'><span> | ||
==مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان == | ==مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان == | ||
قُلْ أَ ذَلِك خَيرٌ أَمْ | قُلْ أَ ذَلِك خَيرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ...مَّسئُولاً | ||
«'''ذلك '''» اشاره به سعير و آن اوصافى است كه برايش ذكر فرموده بود در اين آيه رسول | «'''ذلك '''» اشاره به سعير و آن اوصافى است كه برايش ذكر فرموده بود در اين آيه رسول | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۶۰ </center> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۴: | ||
و اگر وعده خود را باوصف «'''مسئولا - درخواست شده '''» توصيف كرد، به اين جهت بود كه متقين از پروردگار خود با زبان حال و استعداد، آن را خواسته بودند، و يا با زبان قال و دعاهاى خود از درگاه پروردگارشان مسالت نموده بودند، و يا بدين جهت بود كه ملائكه اين درخواست را براى متقين كرده اند، همچنان كه قرآن كريم درخواست ملائكه را چنين حكايت مى كند: «'''ربّنا و ادخلهم جنات عدن '''» و يا آنكه جهت آن ، همه اين درخواستها بوده . | و اگر وعده خود را باوصف «'''مسئولا - درخواست شده '''» توصيف كرد، به اين جهت بود كه متقين از پروردگار خود با زبان حال و استعداد، آن را خواسته بودند، و يا با زبان قال و دعاهاى خود از درگاه پروردگارشان مسالت نموده بودند، و يا بدين جهت بود كه ملائكه اين درخواست را براى متقين كرده اند، همچنان كه قرآن كريم درخواست ملائكه را چنين حكايت مى كند: «'''ربّنا و ادخلهم جنات عدن '''» و يا آنكه جهت آن ، همه اين درخواستها بوده . | ||
مرحوم طبرسى در آيه مورد بحث گفته : جمله «'''كانت لهم جزاء و مصيرا'''» حال از ضمير جنت است ، كه در جمله «'''وعد المتقون '''» در تقدير است ، و جمله «'''لهم فيها ما يشاءؤ ن '''» حال از متقون است . و تجزيه اى كه وى كرده ، از تجزيه ساير مفسرين بهتر است ، كه گفته اند هر دو جمله استينافى و ابتدايى ، و در مقام تعليل و به منزله جواب از سؤ ال مقدر است . | مرحوم طبرسى در آيه مورد بحث گفته : جمله «'''كانت لهم جزاء و مصيرا'''» حال از ضمير جنت است ، كه در جمله «'''وعد المتقون '''» در تقدير است ، و جمله «'''لهم فيها ما يشاءؤ ن '''» حال از متقون است . و تجزيه اى كه وى كرده ، از تجزيه ساير مفسرين بهتر است ، كه گفته اند هر دو جمله استينافى و ابتدايى ، و در مقام تعليل و به منزله جواب از سؤ ال مقدر است . | ||
وَ يَوْمَ يَحْشرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ | وَ يَوْمَ يَحْشرُهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ... | ||
ضميرهاى جمع چهارگانه همه به كفار برمى گردد و مراد از «'''آنچه مى پرستند'''» ملائكه و معبودهاى بشرى و بتها است ، اگر چنانچه كلمه «'''ما'''» را اعم از غير ذوى العقول و ذوى العقول بدانيم ، و اگر مختص غير ذوى العقول بدانيم تنها شامل بتها مى شود. | ضميرهاى جمع چهارگانه همه به كفار برمى گردد و مراد از «'''آنچه مى پرستند'''» ملائكه و معبودهاى بشرى و بتها است ، اگر چنانچه كلمه «'''ما'''» را اعم از غير ذوى العقول و ذوى العقول بدانيم ، و اگر مختص غير ذوى العقول بدانيم تنها شامل بتها مى شود. | ||
و مشاراليه به اشاره «'''هولاء'''» در جمله «'''عبادى هولاء'''» كفارند، و معناى آيه روشن است . | و مشاراليه به اشاره «'''هولاء'''» در جمله «'''عبادى هولاء'''» كفارند، و معناى آيه روشن است . | ||
<span id='link175'><span> | <span id='link175'><span> | ||
==پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟ == | ==پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟ == | ||
قَالُوا سبْحَنَك مَا كانَ يَنبَغِى لَنَا أَن | قَالُوا سبْحَنَك مَا كانَ يَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِك مِنْ أَوْلِيَاءَ...قَوْمَا بُوراً | ||
پاسخ معبودهاى كفار از سؤ ال خداى تعالى است ، كه فرمود: «'''ءانتم اضللتم عبادى هولاء - آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد'''»؟، و پاسخ خود را با تسبيح خدا آغاز كردند، و اين از ادب عبوديت است كه هر جا گفتگو از شرك و يا هر جا كه به وجهى بويى از شرك مى آيد خدا از آن تنزيه شود. | پاسخ معبودهاى كفار از سؤ ال خداى تعالى است ، كه فرمود: «'''ءانتم اضللتم عبادى هولاء - آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد'''»؟، و پاسخ خود را با تسبيح خدا آغاز كردند، و اين از ادب عبوديت است كه هر جا گفتگو از شرك و يا هر جا كه به وجهى بويى از شرك مى آيد خدا از آن تنزيه شود. | ||
و معناى اينكه گفتند: «'''براى ما سزاوار نبود كه غير از تو اوليايى بگيريم '''» اين است | و معناى اينكه گفتند: «'''براى ما سزاوار نبود كه غير از تو اوليايى بگيريم '''» اين است | ||
خط ۹۶: | خط ۹۸: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۶۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۶۵ </center> | ||
با اينكه خداى سبحان بزرگتر از آن است كه ما با نسبتى باطل ، او را تعظيم كنيم ، و يا با سرپوش نهادن بر اعمالش ، و يا با دروغ و افتراء رعايت احترامش نموده ، بعضى از كارهايش را به غير او نسبت دهيم ، و با اينكه جميل جز كار جميل نمى كند اين چه ادبى است كه پاره اى از كارهايش را از او نفى نموده و بگوييم او نكرده ، بلكه كفار كرده اند؟. | با اينكه خداى سبحان بزرگتر از آن است كه ما با نسبتى باطل ، او را تعظيم كنيم ، و يا با سرپوش نهادن بر اعمالش ، و يا با دروغ و افتراء رعايت احترامش نموده ، بعضى از كارهايش را به غير او نسبت دهيم ، و با اينكه جميل جز كار جميل نمى كند اين چه ادبى است كه پاره اى از كارهايش را از او نفى نموده و بگوييم او نكرده ، بلكه كفار كرده اند؟. | ||
فَقَدْ | فَقَدْ كذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَستَطِيعُونَ صرْفاً وَ لا نَصراً... | ||
كلامى است از خداى تعالى كه به مشركين -بعد از بيزارى معبودين از ايشان (مشركين ) - القاء مى شود، چون كلام معبودين در جمله «'''و كانوا قوما بورا'''» خاتمه يافت . | كلامى است از خداى تعالى كه به مشركين -بعد از بيزارى معبودين از ايشان (مشركين ) - القاء مى شود، چون كلام معبودين در جمله «'''و كانوا قوما بورا'''» خاتمه يافت . | ||
و معناى آن اين است كه معبودهايتان شما رادر آنچه به آنها نسبت مى داديد كه آلهه اى هستند غير از خدا، و از پرستندگان خود رفع درد و بلا نموده ، و آنان را يارى مى كنند تكذيب كردند، و بعد از آنكه شما را تكذيب نموده ، الوهيت و ولايت را از خود نفى كردند، ديگر شما اى بت پرستان چه مى توانيد بكنيد و چگونه مى توانيد عذاب را از خود دور سازيد؟ چون نه عبادت كردنتان معبودها را، بدردتان مى خورد، و نه به وسيله آنها مى توانيد خود را يارى كنيد. | و معناى آن اين است كه معبودهايتان شما رادر آنچه به آنها نسبت مى داديد كه آلهه اى هستند غير از خدا، و از پرستندگان خود رفع درد و بلا نموده ، و آنان را يارى مى كنند تكذيب كردند، و بعد از آنكه شما را تكذيب نموده ، الوهيت و ولايت را از خود نفى كردند، ديگر شما اى بت پرستان چه مى توانيد بكنيد و چگونه مى توانيد عذاب را از خود دور سازيد؟ چون نه عبادت كردنتان معبودها را، بدردتان مى خورد، و نه به وسيله آنها مى توانيد خود را يارى كنيد. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۸: | ||
و نتوانند بلاگردان و يا يار شما باشند، پس حكم عمومى الهى «'''و من يظلم منكم نذقه عذابا كبيرا'''» با نفوذ و جريانى كه دارد كسى نمى تواند جلوگير و تاءخير اندازنده آن شود، پس شما به طور قطع چشنده عذاب خواهيد بود. | و نتوانند بلاگردان و يا يار شما باشند، پس حكم عمومى الهى «'''و من يظلم منكم نذقه عذابا كبيرا'''» با نفوذ و جريانى كه دارد كسى نمى تواند جلوگير و تاءخير اندازنده آن شود، پس شما به طور قطع چشنده عذاب خواهيد بود. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۲}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش