۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۶}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۱۱: | خط ۱۳: | ||
اشكالى كه ما به آن داريم اين است كه اولا: قبول نداريم كه مصدر مفعولى ، با حاصل فعل يك معنا داشته باشد و ثانيا: آنچه گفتيم كه اضافه مصدر به معمول خودش تحقق فعل را مى رساند با وحى تشريعى نمى سازد، چون عمل وقتى انجام شد ديگر وحى تشريعى چه بگويد. | اشكالى كه ما به آن داريم اين است كه اولا: قبول نداريم كه مصدر مفعولى ، با حاصل فعل يك معنا داشته باشد و ثانيا: آنچه گفتيم كه اضافه مصدر به معمول خودش تحقق فعل را مى رساند با وحى تشريعى نمى سازد، چون عمل وقتى انجام شد ديگر وحى تشريعى چه بگويد. | ||
داستان ابراهيم (عليه السلام ) در تفسير سوره انعام ، و نيز داستان يعقوب (عليه السلام )، در سوره يوسف ، از همين كتاب گذشت ، و داستان اسحاق هم در تفسير سوره صافات ان شاء اللّه خواهد آمد، و به همين جهت ما از انبياى نامبرده در اين آيات ديگر به شرح داستان اين سه بزرگوار نمى پردازيم . | داستان ابراهيم (عليه السلام ) در تفسير سوره انعام ، و نيز داستان يعقوب (عليه السلام )، در سوره يوسف ، از همين كتاب گذشت ، و داستان اسحاق هم در تفسير سوره صافات ان شاء اللّه خواهد آمد، و به همين جهت ما از انبياى نامبرده در اين آيات ديگر به شرح داستان اين سه بزرگوار نمى پردازيم . | ||
وَ لُوطاً ءَاتَيْنَهُ حُكْماً وَ عِلْماً... | وَ لُوطاً ءَاتَيْنَهُ حُكْماً وَ عِلْماً...إِنَّهُ مِنَ الصلِحِينَ | ||
كلمه ((حكم (( به معناى فصل خصومت ، و يا به معناى حكمت است ، و آن قريه كه عمل خبائث مرتكب مى شد، نامش ((سدوم (( بود، كه لوط در مهاجرتش با ابراهيم در آنجا منزل كرد، و منظور از ((خبائث (( كارهاى زشت است ، و مراد از ((رحمت ((، مقام ولايت و يا نبوت است ، كه هر كدام باشد وجهى دارد، در سابق در تفسير سوره هود در داستان لوط گذشت ديگر متعرض آن نمى شويم . | كلمه ((حكم (( به معناى فصل خصومت ، و يا به معناى حكمت است ، و آن قريه كه عمل خبائث مرتكب مى شد، نامش ((سدوم (( بود، كه لوط در مهاجرتش با ابراهيم در آنجا منزل كرد، و منظور از ((خبائث (( كارهاى زشت است ، و مراد از ((رحمت ((، مقام ولايت و يا نبوت است ، كه هر كدام باشد وجهى دارد، در سابق در تفسير سوره هود در داستان لوط گذشت ديگر متعرض آن نمى شويم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۳۲ </center> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
<span id='link308'><span> | <span id='link308'><span> | ||
==آيات ۷۸ - ۹۱ سوره انبياء == | ==آيات ۷۸ - ۹۱ سوره انبياء == | ||
وَ دَاوُدَ وَ سلَيْمَنَ إِذْ يحْكمَانِ فى | وَ دَاوُدَ وَ سلَيْمَنَ إِذْ يحْكمَانِ فى الحَْرْثِ إِذْ نَفَشت فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كنَّا لحُِكْمِهِمْ شهِدِينَ(۷۸) | ||
فَفَهَّمْنَهَا سلَيْمَنَ وَ كلاًّ ءَاتَيْنَا حُكْماً وَ عِلْماً وَ سخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسبِّحْنَ وَ الطيرَ وَ كنَّا فَعِلِينَ(۷۹) | |||
وَ | وَ عَلَّمْنَهُ صنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شكِرُونَ(۸۰) | ||
وَ لِسلَيْمَنَ | وَ لِسلَيْمَنَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تجْرِى بِأَمْرِهِ إِلى الاَرْضِ الَّتى بَرَكْنَا فِيهَا وَ كنَّا بِكلِّ شىْءٍ عَلِمِينَ(۸۱) | ||
وَ مِنَ الشيَطِينِ مَن يَغُوصونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِك وَ | وَ مِنَ الشيَطِينِ مَن يَغُوصونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِك وَ كُنَّا لَهُمْ حَفِظِينَ(۸۲) | ||
* وَ | * وَ أَيُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسنىَ الضرُّ وَ أَنت أَرْحَمُ الرَّحمِينَ(۸۳) | ||
فَاستَجَبْنَا لَهُ فَكَشفْنَا مَا بِهِ مِن | فَاستَجَبْنَا لَهُ فَكَشفْنَا مَا بِهِ مِن ضرٍّ وَ ءَاتَيْنَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِكرَى لِلْعَبِدِينَ(۸۴) | ||
وَ إِسمَعِيلَ وَ إِدْرِيس وَ ذَا الْكِفْلِ | وَ إِسمَعِيلَ وَ إِدْرِيس وَ ذَا الْكِفْلِ كلُّ مِّنَ الصبرِينَ(۸۵) | ||
وَ أَدْخَلْنَهُمْ فى رَحْمَتِنَا | وَ أَدْخَلْنَهُمْ فى رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصلِحِينَ(۸۶) | ||
وَ ذَا | وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَب مُغَضِباً فَظنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فى الظلُمَتِ أَن لا إِلَهَ إِلا أَنت سبْحَنَك إِنى كنت مِنَ الظلِمِينَ(۸۷) | ||
فَاستَجَبْنَا لَهُ وَ | فَاستَجَبْنَا لَهُ وَ نجَّيْنَهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِك نُجِى الْمُؤْمِنِينَ(۸۸) | ||
وَ | وَ زَكرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَب لا تَذَرْنى فَرْداً وَ أَنت خَيرُ الْوَرِثِينَ(۸۹) | ||
فَاستَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ يَحْيى وَ أَصلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ | فَاستَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ يَحْيى وَ أَصلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسرِعُونَ فى الْخَيرَتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنَا خَشِعِينَ(۹۰) | ||
وَ | وَ الَّتى أَحْصنَت فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَ جَعَلْنَهَا وَ ابْنَهَا ءَايَةً لِّلْعَلَمِينَ(۹۱) | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۳۷ </center> | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
خط ۷۷: | خط ۷۹: | ||
اين آيات شرح حال جمعى ديگر از انبيا را ذكر كرده ، و آنها عبارتند از داوود، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذو الكفل ، ذو النون ، زكريا، يحيى و عيسى . و در آن رعايت ترتيب زمانى ، و انتقال از لا حق به سابق را نكرده است - همچنانكه در آيات قبلى هم رعايت نكرده بود - و در اين ميان به پاره اى از نعمتهاى بزرگى كه به بعضى از آنان انعام فرموده بود اشاره نموده ، و نسبت به بعضى ديگرشان تنها به ذكر نامشان اكتفا نموده است . | اين آيات شرح حال جمعى ديگر از انبيا را ذكر كرده ، و آنها عبارتند از داوود، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذو الكفل ، ذو النون ، زكريا، يحيى و عيسى . و در آن رعايت ترتيب زمانى ، و انتقال از لا حق به سابق را نكرده است - همچنانكه در آيات قبلى هم رعايت نكرده بود - و در اين ميان به پاره اى از نعمتهاى بزرگى كه به بعضى از آنان انعام فرموده بود اشاره نموده ، و نسبت به بعضى ديگرشان تنها به ذكر نامشان اكتفا نموده است . | ||
بيان آيه : ((و داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است | بيان آيه : ((و داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است | ||
وَ دَاوُدَ وَ سلَيْمَنَ إِذْ يحْكمَانِ فى | وَ دَاوُدَ وَ سلَيْمَنَ إِذْ يحْكمَانِ فى الحَْرْثِ إِذْ نَفَشت فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ...حُكْماً وَ عِلْماً | ||
كلمه ((حرث (( به معناى زراعت است ، البته به معناى باغ انگور نيز هست . و كلمه ((نفش ((، به معناى چراندن حيوانات در شب است . و در مجمع البيان گفته : ((نفش (( - به فتح فاء، و هم به سكون آن - اين است كه شتران و گوسفندان را در شب رها كنند تا بدون چوپان بچرند. | كلمه ((حرث (( به معناى زراعت است ، البته به معناى باغ انگور نيز هست . و كلمه ((نفش ((، به معناى چراندن حيوانات در شب است . و در مجمع البيان گفته : ((نفش (( - به فتح فاء، و هم به سكون آن - اين است كه شتران و گوسفندان را در شب رها كنند تا بدون چوپان بچرند. | ||
و در معناى جمله ((و داود و سليمان اذ يحكمان فى الحرث اذ نفشت فيه ((، از سياق استفاده مى شود كه درباره يك داستان است ، و واقعه اى بوده كه ميان دو نفر رخ داده ، و به شكايت و مرافعه نزد داوود آمده اند، چون داوود (عليه السلام ) در بنى اسرائيل سمت پادشاهى داشته ، و خدا او را در زمين خليفه كرده بود: ((يا داود انا جعلناك خليفه فى الارض فاحكم بين الناس بالحق (( و اگر هم سليمان در اين قضيه مداخله اى داشته حتما به اذن پدرش ، و به خاطر يك علتى بوده كه ممكن است آن علت اين بوده كه به اجتماع بفهماند فرزندش لياقت جانشينى او را دارد، و گرنه معلوم است كه در يك واقعه معنا ندارد دو حاكم حكم كنند، و حكم هر يك هم مستقل از ديگرى باشد. | و در معناى جمله ((و داود و سليمان اذ يحكمان فى الحرث اذ نفشت فيه ((، از سياق استفاده مى شود كه درباره يك داستان است ، و واقعه اى بوده كه ميان دو نفر رخ داده ، و به شكايت و مرافعه نزد داوود آمده اند، چون داوود (عليه السلام ) در بنى اسرائيل سمت پادشاهى داشته ، و خدا او را در زمين خليفه كرده بود: ((يا داود انا جعلناك خليفه فى الارض فاحكم بين الناس بالحق (( و اگر هم سليمان در اين قضيه مداخله اى داشته حتما به اذن پدرش ، و به خاطر يك علتى بوده كه ممكن است آن علت اين بوده كه به اجتماع بفهماند فرزندش لياقت جانشينى او را دارد، و گرنه معلوم است كه در يك واقعه معنا ندارد دو حاكم حكم كنند، و حكم هر يك هم مستقل از ديگرى باشد. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۸: | ||
<span id='link312'><span> | <span id='link312'><span> | ||
==معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) == | ==معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) == | ||
وَ | وَ سخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسبِّحْنَ وَ الطيرَ وَ كنَّا فَعِلِينَ | ||
كلمه ((تسخير(( به معناى رام كردن چيزى است به طورى كه آنچه مى كند مطابق خواست مسخر كننده باشد. البته اين معنا غير اجبار و اكراه و قسر است ، براى اينكه در فاعل اجبارى آنچه مى كند خارج از مقتضاى اختيار و طبع او است ، به خلاف فاعل مسخر شده كه آنچه مى كند به مقتضاى طبع و اختيار خودش است ، مانند هيزم و آتش كه مسخر آدمى است ، ولى نمى توان گفت آدمى هيزم را به سوختن مجبور و مكره ساخته است و همچنين عمل اجير و مزدور، كه آنچه براى موجر مى كند به اختيار خود مى كند، چيزى كه هست به خاطر عقد اجاره مسخر موجر شده است ، نه مجبور است ، و نه مكره . | كلمه ((تسخير(( به معناى رام كردن چيزى است به طورى كه آنچه مى كند مطابق خواست مسخر كننده باشد. البته اين معنا غير اجبار و اكراه و قسر است ، براى اينكه در فاعل اجبارى آنچه مى كند خارج از مقتضاى اختيار و طبع او است ، به خلاف فاعل مسخر شده كه آنچه مى كند به مقتضاى طبع و اختيار خودش است ، مانند هيزم و آتش كه مسخر آدمى است ، ولى نمى توان گفت آدمى هيزم را به سوختن مجبور و مكره ساخته است و همچنين عمل اجير و مزدور، كه آنچه براى موجر مى كند به اختيار خود مى كند، چيزى كه هست به خاطر عقد اجاره مسخر موجر شده است ، نه مجبور است ، و نه مكره . | ||
از همينجا روشن مى شود كه معناى تسخير كوهها، و مرغان با داوود كه با او تسبيح مى كنند، اين است كه كوهها و مرغان كه خود فى نفسه تسبيح دارند، تسبيحشان هماهنگ با تسبيح داوود باشد. | از همينجا روشن مى شود كه معناى تسخير كوهها، و مرغان با داوود كه با او تسبيح مى كنند، اين است كه كوهها و مرغان كه خود فى نفسه تسبيح دارند، تسبيحشان هماهنگ با تسبيح داوود باشد. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۴: | ||
<span id='link313'><span> | <span id='link313'><span> | ||
==معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم == | ==معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم == | ||
وَ | وَ عَلَّمْنَهُ صنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شكِرُونَ | ||
در مجمع البيان گفته است : كلمه ((لبوس (( اسم براى همه انواع سلاح است ، و عرب | در مجمع البيان گفته است : كلمه ((لبوس (( اسم براى همه انواع سلاح است ، و عرب | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۴۲ </center> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۱: | ||
<span id='link314'><span> | <span id='link314'><span> | ||
==مقصود از جريان بادبه امر سليمان (عليه السلام ) به سوى سرزمين شام (ولسليمانالريح عاصفة ...) == | ==مقصود از جريان بادبه امر سليمان (عليه السلام ) به سوى سرزمين شام (ولسليمانالريح عاصفة ...) == | ||
وَ لِسلَيْمَنَ | وَ لِسلَيْمَنَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تجْرِى بِأَمْرِهِ... | ||
اين جمله عطف است بر جمله ((لداود((، يعنى ما باد را هم براى سليمان مسخر كرديم ، بادهاى تند را، كه به دستور او به سوى سرزمينى كه ما مباركش كرديم جريان مى يافت - و مقصود از آن ، سرزمين شام است كه سليمان در آنجا زندگى مى كرد - و ما به هر چيزى عالميم . | اين جمله عطف است بر جمله ((لداود((، يعنى ما باد را هم براى سليمان مسخر كرديم ، بادهاى تند را، كه به دستور او به سوى سرزمينى كه ما مباركش كرديم جريان مى يافت - و مقصود از آن ، سرزمين شام است كه سليمان در آنجا زندگى مى كرد - و ما به هر چيزى عالميم . | ||
و اگر فرمود ((باد را در وقتى كه تند مى وزيد مسخر او كرديم ، با اينكه در وقت آرامى اش هم مسخر او بود - به شهادت اينكه فرموده : ((رخاء حيث اصاب (( - از اين باب است كه مسخر بودن باد در حالت تندى ، عجيب تر و دلالتش بر قدرت خداى تعالى بيشتر است . | و اگر فرمود ((باد را در وقتى كه تند مى وزيد مسخر او كرديم ، با اينكه در وقت آرامى اش هم مسخر او بود - به شهادت اينكه فرموده : ((رخاء حيث اصاب (( - از اين باب است كه مسخر بودن باد در حالت تندى ، عجيب تر و دلالتش بر قدرت خداى تعالى بيشتر است . | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۷: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۴۳ </center> | ||
به اين معنا كه سليمان را بعد از آنكه به دوش گرفته بوده به شام برگرداند. و بنابراين ، آيه شريفه هم شامل بيرون شدن از شام مى شود و هم شامل برگشتن به شام . | به اين معنا كه سليمان را بعد از آنكه به دوش گرفته بوده به شام برگرداند. و بنابراين ، آيه شريفه هم شامل بيرون شدن از شام مى شود و هم شامل برگشتن به شام . | ||
وَ مِنَ الشيَطِينِ مَن يَغُوصونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِك وَ | وَ مِنَ الشيَطِينِ مَن يَغُوصونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِك وَ كُنَّا لَهُمْ حَفِظِينَ | ||
منظور از ((غوص (( بيرون آوردن لوء لوء، و ساير منافع دريا است . و منظور از اينكه فرمود ((عمل هاى كمترى هم مى كردند(( همان اعمالى است كه خودش بيان نموده و فرموده : ((يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب و قدور راسيات (( و مقصود از اينكه فرمود: ((و ما شيطانها را حفظ مى كرديم (( اين است كه آنها را در خدمت وى حفظ، و از فرار كردن ، و يا از انجام فرمانش سر بر تافتن ، و يا كار او را تباه كردن ، جلوگيرى مى كرديم . و معناى آيه روشن است و به زودى داستان داوود و سليمان (عليهماالسلام ) در سوره سبا - ان شاء اللّه - خواهد آمد. | منظور از ((غوص (( بيرون آوردن لوء لوء، و ساير منافع دريا است . و منظور از اينكه فرمود ((عمل هاى كمترى هم مى كردند(( همان اعمالى است كه خودش بيان نموده و فرموده : ((يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب و قدور راسيات (( و مقصود از اينكه فرمود: ((و ما شيطانها را حفظ مى كرديم (( اين است كه آنها را در خدمت وى حفظ، و از فرار كردن ، و يا از انجام فرمانش سر بر تافتن ، و يا كار او را تباه كردن ، جلوگيرى مى كرديم . و معناى آيه روشن است و به زودى داستان داوود و سليمان (عليهماالسلام ) در سوره سبا - ان شاء اللّه - خواهد آمد. | ||
وَ | وَ أَيُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسنىَ الضرُّ وَ أَنت أَرْحَمُ الرَّحمِينَ | ||
كلمه ((ضر(( - به ضم ضاد - به معناى خصوص بلاهايى است كه مستقيما به جان آدمى مى رسد، مانند مرض ، و لاغرى ، و امثال آن . و كلمه ((ضر(( - به فتح ضاد - همه انواع بلاها را شامل مى شود. | كلمه ((ضر(( - به ضم ضاد - به معناى خصوص بلاهايى است كه مستقيما به جان آدمى مى رسد، مانند مرض ، و لاغرى ، و امثال آن . و كلمه ((ضر(( - به فتح ضاد - همه انواع بلاها را شامل مى شود. | ||
ايوب (عليه السلام ) مورد هجوم انواع بلا ها قرار گرفت ، اموالش همه از دست برفت ، و اولادش همه مردند. مرض شديدى بر بدنش مسلط شد و مدتها او را رنج مى داد تا آنكه دست به دعا بلند كرد و حال خود را به درگاه او شكايت كرد. خداى تعالى دعايش را مستجاب نمود و از مرض نجاتش داد و اموال و اولادش را با چيزى اضافه تر به او برگردانيد. در آيه بعدى در اين باره مى فرمايد: ((فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضر(( يعنى او را از مرضش نجات و بهبودى داديم . ((و آتيناه اهله و مثلهم معهم (( يعنى آنچه از اولادش مردند به اضافه مثل آن به او برگردانديم . ((رحمه من عندنا و ذكرى للعابدين (( تا هم به او رحمتى كرده باشيم و هم بندگان عابد ما متذكر شوند و بدانند كه خداى تعالى اولياى خود را به منظور آزمايش مبتلا مى كند آنگاه اجرشان مى دهد و اجر نيكوكاران را ضايع نمى سازد. | ايوب (عليه السلام ) مورد هجوم انواع بلا ها قرار گرفت ، اموالش همه از دست برفت ، و اولادش همه مردند. مرض شديدى بر بدنش مسلط شد و مدتها او را رنج مى داد تا آنكه دست به دعا بلند كرد و حال خود را به درگاه او شكايت كرد. خداى تعالى دعايش را مستجاب نمود و از مرض نجاتش داد و اموال و اولادش را با چيزى اضافه تر به او برگردانيد. در آيه بعدى در اين باره مى فرمايد: ((فاستجبنا له فكشفنا ما به من ضر(( يعنى او را از مرضش نجات و بهبودى داديم . ((و آتيناه اهله و مثلهم معهم (( يعنى آنچه از اولادش مردند به اضافه مثل آن به او برگردانديم . ((رحمه من عندنا و ذكرى للعابدين (( تا هم به او رحمتى كرده باشيم و هم بندگان عابد ما متذكر شوند و بدانند كه خداى تعالى اولياى خود را به منظور آزمايش مبتلا مى كند آنگاه اجرشان مى دهد و اجر نيكوكاران را ضايع نمى سازد. | ||
و به زودى داستان ايوب در سوره ((ص (( ان شاء اللّه خواهد آمد. | و به زودى داستان ايوب در سوره ((ص (( ان شاء اللّه خواهد آمد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۶}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش