گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۰}}
__TOC__
__TOC__




إِلا مَن تَاب وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صلِحاً فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ شيْئاً
إِلا مَن تَاب وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صلِحاً فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ شيْئاً
اين آيه استثنايى از آيه سابق است ، و مى فرمايد: كسانى كه از اين راه شيطانى برگردند و ايمان آورده عمل صالح كنند داخل بهشت گشته و به هيچ وجه ظلم نمى شوند بلكه به همان طبقه گذشته كه مورد انعام خدا بودند ملحق مى گردند البته با آنان ، نه اينكه از آنان باشند همچنانكه در آيه ((و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا(( نيز فرمود: كسانى كه خدا و رسول را اطاعت مى كنند با كسانى (نه از كسانى ) خواهند بود كه خدا به ايشان انعام فرموده ، كه عبارتند از انبياء و صديقين و شهداء و صالحين ، كه نيكو رفقايى هستند.
اين آيه استثنايى از آيه سابق است ، و مى فرمايد: كسانى كه از اين راه شيطانى برگردند و ايمان آورده عمل صالح كنند داخل بهشت گشته و به هيچ وجه ظلم نمى شوند بلكه به همان طبقه گذشته كه مورد انعام خدا بودند ملحق مى گردند البته با آنان ، نه اينكه از آنان باشند همچنانكه در آيه ((و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا(( نيز فرمود: كسانى كه خدا و رسول را اطاعت مى كنند با كسانى (نه از كسانى ) خواهند بود كه خدا به ايشان انعام فرموده ، كه عبارتند از انبياء و صديقين و شهداء و صالحين ، كه نيكو رفقايى هستند.
((فاولئك يدخلون الجنه (( - اين جمله از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب است ، و اصل آن ((اولئك يوفون اجرهم (( است ، يعنى ايشان به تمام و كمال اجر خود را مى يابند، به دليل اينكه بعد از آن فرموده : ((و لا يظلمون شيئا(( چون ظلم نشدن در كوچكترين عمل از لوازم يافتن اجر تمام و كمال است ، نه از لوازم داخل بهشت شدن .
((فاولئك يدخلون الجنه (( - اين جمله از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب است ، و اصل آن ((اولئك يوفون اجرهم (( است ، يعنى ايشان به تمام و كمال اجر خود را مى يابند، به دليل اينكه بعد از آن فرموده : ((و لا يظلمون شيئا(( چون ظلم نشدن در كوچكترين عمل از لوازم يافتن اجر تمام و كمال است ، نه از لوازم داخل بهشت شدن .
جَنَّتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا
جَنَّتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا
كلمه ((عدن (( به معناى اقامت است ، و اگر بهشت را عدن ناميده اند اشاره به اين است كه انسان بهشتى در بهشت ، جاودان و ابدى است ، و كلمه ((وعده به غيب (( وعده به چيزى است كه موعود فعلا آن را نمى بيند، و ((ماتى (( بودن ((وعد(( به اين است كه تخلف نكند، در مجمع البيان گفته : كلمه ((ماتى (( اسم مفعول است ولى معناى فاعل دارد، چون درست است كه تو، به آن وعده مى رسى ، ولى آن هم به تو مى رسد، هم چنانكه هر چيز كه به آدمى برسد آدمى هم به آن مى رسد،
كلمه ((عدن (( به معناى اقامت است ، و اگر بهشت را عدن ناميده اند اشاره به اين است كه انسان بهشتى در بهشت ، جاودان و ابدى است ، و كلمه ((وعده به غيب (( وعده به چيزى است كه موعود فعلا آن را نمى بيند، و ((ماتى (( بودن ((وعد(( به اين است كه تخلف نكند، در مجمع البيان گفته : كلمه ((ماتى (( اسم مفعول است ولى معناى فاعل دارد، چون درست است كه تو، به آن وعده مى رسى ، ولى آن هم به تو مى رسد، هم چنانكه هر چيز كه به آدمى برسد آدمى هم به آن مى رسد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۰۶ </center>
هم گفته مى شود پنجاه سال بر من آمد، و هم من به پنجاه رسيدم ، بعضى ديگر گفته اند: موعود آدمى نيست ، بلكه بهشت است و مؤ منين به بهشت مى رسند، نه اين كه بهشت به مؤ منين برسد.
هم گفته مى شود پنجاه سال بر من آمد، و هم من به پنجاه رسيدم ، بعضى ديگر گفته اند: موعود آدمى نيست ، بلكه بهشت است و مؤ منين به بهشت مى رسند، نه اين كه بهشت به مؤ منين برسد.
لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلا سلَماً وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا
لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلا سلَماً وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا
اشاره به معناى اينكه بهشتيان از يكديگر ((سلام (( مى شنوند
اشاره به معناى اينكه بهشتيان از يكديگر ((سلام (( مى شنوند
همانطور كه در اين آيه بيان فرموده يكى از خصوصى ترين صفات بهشت آن است كه در آن لغوى شنيده نمى شود، و خداى تعالى به اين نعمت در چند جا منت نهاده كه به زودى تفصيلش را در جاى مناسبى ان شاء اللّه بيان مى كنيم .
همانطور كه در اين آيه بيان فرموده يكى از خصوصى ترين صفات بهشت آن است كه در آن لغوى شنيده نمى شود، و خداى تعالى به اين نعمت در چند جا منت نهاده كه به زودى تفصيلش را در جاى مناسبى ان شاء اللّه بيان مى كنيم .
و اگر سلام را از آن استثناء كرده استثناى منفصل است ، و كلمه ((سلام (( قريب المعناى با امن است - كه در سابق فرق ميان آن دو گذشت - و خلاصه اش اين بود كه وقتى به كسى مى گويى تو از من در امانى معنايش اين است كه از من حركت و سخنى كه ناراحتت كند نخواهى ديد، ولى وقتى به كسى مى گويى سلام من بر تو باد، معنايش ‍ اين است كه نه تنها چيزى كه ناراحتت كند نمى بينى ، بلكه هر چه مى بينى چيزى خواهد بود كه ناراحتت نمى كند، و اهل بهشت اين سلام را از ملائكه و از رفقاى بهشتى خود مى شنوند، همچنان كه خداى تعالى از ملائكه حكايت كرده كه مى گويند ((سلام عليكم طبتم (( و به رفقاى بهشتى نسبت داده فرموده ((فسلام لك من اصحاب اليمين ((
و اگر سلام را از آن استثناء كرده استثناى منفصل است ، و كلمه ((سلام (( قريب المعناى با امن است - كه در سابق فرق ميان آن دو گذشت - و خلاصه اش اين بود كه وقتى به كسى مى گويى تو از من در امانى معنايش اين است كه از من حركت و سخنى كه ناراحتت كند نخواهى ديد، ولى وقتى به كسى مى گويى سلام من بر تو باد، معنايش ‍ اين است كه نه تنها چيزى كه ناراحتت كند نمى بينى ، بلكه هر چه مى بينى چيزى خواهد بود كه ناراحتت نمى كند، و اهل بهشت اين سلام را از ملائكه و از رفقاى بهشتى خود مى شنوند، همچنان كه خداى تعالى از ملائكه حكايت كرده كه مى گويند ((سلام عليكم طبتم (( و به رفقاى بهشتى نسبت داده فرموده ((فسلام لك من اصحاب اليمين ((
((و لهم رزقهم فيها بكره و عشيا(( - ظاهر كلام اين است كه آمدن رزق در صبح و شام كنايه باشد از آمدن آن پشت سر هم و بدون انقطاع .
((و لهم رزقهم فيها بكره و عشيا(( - ظاهر كلام اين است كه آمدن رزق در صبح و شام كنايه باشد از آمدن آن پشت سر هم و بدون انقطاع .
تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى نُورِث مِنْ عِبَادِنَا مَن كانَ تَقِيًّا
تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى نُورِث مِنْ عِبَادِنَا مَن كانَ تَقِيًّا
<span id='link87'><span>
<span id='link87'><span>
==نكته اى در مورد تعبير از بهشت به ميراثى كه به متقين مى رسد ==
==نكته اى در مورد تعبير از بهشت به ميراثى كه به متقين مى رسد ==
خط ۳۶: خط ۳۸:
<span id='link89'><span>
<span id='link89'><span>
==آيات ۶۴ - ۶۵ سوره مريم ==
==آيات ۶۴ - ۶۵ سوره مريم ==
وَ مَا نَتَنزَّلُ إِلا بِأَمْرِ رَبِّك لَهُ مَا بَينَ أَيْدِينَا وَ مَا خَلْفَنَا وَ مَا بَينَ ذَلِك وَ مَا كانَ رَبُّك نَسِيًّا(۶۴)
وَ مَا نَتَنزَّلُ إِلا بِأَمْرِ رَبِّك لَهُ مَا بَينَ أَيْدِينَا وَ مَا خَلْفَنَا وَ مَا بَينَ ذَلِك وَ مَا كانَ رَبُّك نَسِيًّا(۶۴)
رَّب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا فَاعْبُدْهُ وَ اصطبرْ لِعِبَدَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سمِيًّا(۶۵)
رَّب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا فَاعْبُدْهُ وَ اصطبرْ لِعِبَدَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سمِيًّا(۶۵)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
(ما فرشتگان ) جز به فرمان پروردگارت نازل نشويم كه هر چه جلو رويمان و هر چه پشت سرمان هست از او است ، و پروردگارت فراموش ‍ كار نيست (۶۴)
(ما فرشتگان ) جز به فرمان پروردگارت نازل نشويم كه هر چه جلو رويمان و هر چه پشت سرمان هست از او است ، و پروردگارت فراموش ‍ كار نيست (۶۴)
خط ۴۷: خط ۴۹:
و آن روايت اين است كه وقتى جبرئيل در نزول خود تاءخير كرد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از او پرسيد چرا دير كردى ؟ جبرئيل به وحى الهى گفت ((و ما نتنزل الا بامر ربك ... هل تعلم له سميا((
و آن روايت اين است كه وقتى جبرئيل در نزول خود تاءخير كرد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از او پرسيد چرا دير كردى ؟ جبرئيل به وحى الهى گفت ((و ما نتنزل الا بامر ربك ... هل تعلم له سميا((
جمعى از مفسرين چون اين نكته به نظرشان نرسيده بود در بيان اتصال اين دو آيه به آيات ما قبلش تلاش كرده اند، بعضى گفته اند: تقدير آن ((و قال جبريل و ما نتنزل ...(( بوده ، بعضى ديگر گفته اند: اين دو آيه متصل به كلام سابق جبرئيل بوده ، كه به مريم گفت ((انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا...(( قومى ديگر گفته اند: جمله ((و ما نتنزل الا بامر ربك ...(( جزء كلام متقين است ، كه هنگام ورود به بهشت مى گويند، و تقدير آن چنين است ((و قال المتقون و ما نتنزل الجنه الا بامر ربك ...((، و بعضى ديگر حرفهائى زده اند، كه سخافت و بى پايگى از سر و روى همه آنها مى بارد، نه سياق ، آن را مى پذيرد و نه نظم بليغ قرآن ، و ديگر حاجتى نيست به اينكه وجوه فساد آنها را بيان كنيم ، و به زودى در ذيل بحث از آيه دوم وجه ديگرى براى اتصال مذكور خواهدآمد.
جمعى از مفسرين چون اين نكته به نظرشان نرسيده بود در بيان اتصال اين دو آيه به آيات ما قبلش تلاش كرده اند، بعضى گفته اند: تقدير آن ((و قال جبريل و ما نتنزل ...(( بوده ، بعضى ديگر گفته اند: اين دو آيه متصل به كلام سابق جبرئيل بوده ، كه به مريم گفت ((انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا...(( قومى ديگر گفته اند: جمله ((و ما نتنزل الا بامر ربك ...(( جزء كلام متقين است ، كه هنگام ورود به بهشت مى گويند، و تقدير آن چنين است ((و قال المتقون و ما نتنزل الجنه الا بامر ربك ...((، و بعضى ديگر حرفهائى زده اند، كه سخافت و بى پايگى از سر و روى همه آنها مى بارد، نه سياق ، آن را مى پذيرد و نه نظم بليغ قرآن ، و ديگر حاجتى نيست به اينكه وجوه فساد آنها را بيان كنيم ، و به زودى در ذيل بحث از آيه دوم وجه ديگرى براى اتصال مذكور خواهدآمد.
وَ مَا نَتَنزَّلُ إِلا بِأَمْرِ رَبِّك ...
وَ مَا نَتَنزَّلُ إِلا بِأَمْرِ رَبِّك ...
كلمه ((تنزل (( به معناى نزول به كندى و مهلت است ، چون از باب تفعل است كه مطاوعه و قبول ((نزل (( را افاده مى كند، مثلا وقتى گفته مى شود ((نزله فتنزل (( معنايش اين است كه فلانى او را نازل كرد و او قبول نمود، و سياق نفى و است ثناء، انحصار را مى فهماند و مى رساند كه ملائكه نازل نمى شوند مگر به امرى از خدا، همچنانكه در جاى ديگر فرمود ((لا يعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يومرون ((
كلمه ((تنزل (( به معناى نزول به كندى و مهلت است ، چون از باب تفعل است كه مطاوعه و قبول ((نزل (( را افاده مى كند، مثلا وقتى گفته مى شود ((نزله فتنزل (( معنايش اين است كه فلانى او را نازل كرد و او قبول نمود، و سياق نفى و است ثناء، انحصار را مى فهماند و مى رساند كه ملائكه نازل نمى شوند مگر به امرى از خدا، همچنانكه در جاى ديگر فرمود ((لا يعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يومرون ((
بيان اينكه سخن ملائكه : ((له ما بين خلفنا و ما بين ذلك (( مالكيت حقيقيه و مطلقه خدا راافاده مى كند
بيان اينكه سخن ملائكه : ((له ما بين خلفنا و ما بين ذلك (( مالكيت حقيقيه و مطلقه خدا راافاده مى كند
خط ۷۰: خط ۷۲:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۱۳ </center>
ولى اين حرف صحيح نيست ، زيرا هر چند كه به وجهى موافق با شاءن نزول آن كه گذشت مى باشد، و ليكن در اين صورت تعليل در جمله ((له ما بين ايدينا و ما خلفنا(( ناتمام مى ماند، و جمله ((رب السموات و الارض و ما بينهما(( از فقرات قبليش بريده مى شود، كه توضيح آن به زودى خواهد آمد.
ولى اين حرف صحيح نيست ، زيرا هر چند كه به وجهى موافق با شاءن نزول آن كه گذشت مى باشد، و ليكن در اين صورت تعليل در جمله ((له ما بين ايدينا و ما خلفنا(( ناتمام مى ماند، و جمله ((رب السموات و الارض و ما بينهما(( از فقرات قبليش بريده مى شود، كه توضيح آن به زودى خواهد آمد.
رَّب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا فَاعْبُدْهُ وَ اصطبرْ لِعِبَدَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سمِيًّا
رَّب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا فَاعْبُدْهُ وَ اصطبرْ لِعِبَدَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سمِيًّا
معانى و نكات مستفاد از آيه : ((رب السموات و الارض ...(( كه در ادامه سخن ملائكه آمدهاست
معانى و نكات مستفاد از آيه : ((رب السموات و الارض ...(( كه در ادامه سخن ملائكه آمدهاست
صدر اين آيه يعنى جمله ((رب السموات و الارض و ما بينهما(( جمله ((له ما بين ايدينا و ما خلفنا...(( را كه در آيه قبلى بود تعليل مى كند، و مى فرمايد: چطور خدا ما بين ايدى وما خلف و ما بين ذلك ما را مالك نباشد؟ و چگونه ممكن است فراموش كار باشد؟ با اينكه او رب آسمانها و زمين و ما بين آن دو است ، و معلوم است كه رب هر چيزى مالك و مدبر آن است ، پس ملك او و فراموش نكردنش مقتضاى ربوبيت او است .
صدر اين آيه يعنى جمله ((رب السموات و الارض و ما بينهما(( جمله ((له ما بين ايدينا و ما خلفنا...(( را كه در آيه قبلى بود تعليل مى كند، و مى فرمايد: چطور خدا ما بين ايدى وما خلف و ما بين ذلك ما را مالك نباشد؟ و چگونه ممكن است فراموش كار باشد؟ با اينكه او رب آسمانها و زمين و ما بين آن دو است ، و معلوم است كه رب هر چيزى مالك و مدبر آن است ، پس ملك او و فراموش نكردنش مقتضاى ربوبيت او است .
خط ۹۵: خط ۹۷:
<span id='link96'><span>
<span id='link96'><span>
==آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم ==
==آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم ==
وَ يَقُولُ الانسنُ أَ ءِذَا مَا مِت لَسوْف أُخْرَجُ حَياًّ(۶۶)
وَ يَقُولُ الانسنُ أَ ءِذَا مَا مِت لَسوْف أُخْرَجُ حَياًّ(۶۶)
أَ وَ لا يَذْكرُ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَك شيْئاً(۶۷)
أَ وَ لا يَذْكرُ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَك شيْئاً(۶۷)
فَوَ رَبِّك لَنَحْشرَنَّهُمْ وَ الشيَطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا(۶۸)
فَوَ رَبِّك لَنَحْشرَنَّهُمْ وَ الشيَطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا(۶۸)
ثمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كلِّ شِيعَةٍ أَيهُمْ أَشدُّ عَلى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا(۶۹)
ثمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كلِّ شِيعَةٍ أَيهُمْ أَشدُّ عَلى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا(۶۹)
ثمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بهَا صِلِيًّا(۷۰)
ثمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بهَا صِلِيًّا(۷۰)
وَ إِن مِّنكمْ إِلا وَارِدُهَا كانَ عَلى رَبِّك حَتْماً مَّقْضِيًّا(۷۱)
وَ إِن مِّنكمْ إِلا وَارِدُهَا كانَ عَلى رَبِّك حَتْماً مَّقْضِيًّا(۷۱)
ثمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوا وَّ نَذَرُ الظلِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا(۷۲)
ثمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوا وَّ نَذَرُ الظلِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا(۷۲)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
انسان مى گويد: آيا پس از مردن در آينده زنده (از قبر) بيرون خواهم آمد؟ (۶۶)
انسان مى گويد: آيا پس از مردن در آينده زنده (از قبر) بيرون خواهم آمد؟ (۶۶)
خط ۱۱۶: خط ۱۱۸:
<span id='link97'><span>
<span id='link97'><span>
==حكايت كلام انسان در انكار بعثت و استبعاد معاد ==
==حكايت كلام انسان در انكار بعثت و استبعاد معاد ==
وَ يَقُولُ الانسنُ أَ ءِذَا مَا مِت لَسوْف أُخْرَجُ حَياًّ
وَ يَقُولُ الانسنُ أَ ءِذَا مَا مِت لَسوْف أُخْرَجُ حَياًّ
اين جمله حكايت كلام انسان در انكار بعث و استبعادش از آن است ، البته اين سخن تنها از كفار بت پرست و منكرين صانع بلكه از كسانى هم كه هنوز به دليل معاد بر نخورده اند سر مى زند، بعضى گفته اند: به همين جهت در مقامى كه جا داشت بفرمايد ((و يقول الكافر(( يا بفرمايد: ((و يقول الذين كفروا(( فرمود:(( و يقول الانسان (( ليكن اين حرف صحيح نيست ، زيرا با جمله آينده كه مى فرمايد: ((فوربك لنحشرنهم و الشياطين ... صليا(( نمى سازد.
اين جمله حكايت كلام انسان در انكار بعث و استبعادش از آن است ، البته اين سخن تنها از كفار بت پرست و منكرين صانع بلكه از كسانى هم كه هنوز به دليل معاد بر نخورده اند سر مى زند، بعضى گفته اند: به همين جهت در مقامى كه جا داشت بفرمايد ((و يقول الكافر(( يا بفرمايد: ((و يقول الذين كفروا(( فرمود:(( و يقول الانسان (( ليكن اين حرف صحيح نيست ، زيرا با جمله آينده كه مى فرمايد: ((فوربك لنحشرنهم و الشياطين ... صليا(( نمى سازد.
و بعيد نيست كه مراد از انسانى كه اين حرف را زده كافر منكر معاد باشد، و علت تعبير از آن به انسان اين بوده باشد كه چون از همين طايفه از انسانها نيز توقع نمى رفت چنين حرفى را بزنند، چون خداى تعالى خود او را نيز مجهز به جهازات عقلى كرده ، و او به يادش هست كه خداوند قبلا او را خلق كرده بود با اينكه هيچ بود، پس ديگر چه استبعادى مى كند از اينكه دوباره او را زنده كند، پس استبعاد او استبعاد دارد، و لذا لفظ انسان را تكرار كرد، چون جواب از اشكال و استبعاد او را چنين شروع كرد:(( اولا يذكر الانسان انا خلقناه من قبل و لم يك شيئا(( يعنى او با اينكه انسان است ، جا نداشت چيزى را كه نظيرش را ديده استبعاد كند، با اينكه هنوز خلقت نخست خود را فراموش نكرده است .
و بعيد نيست كه مراد از انسانى كه اين حرف را زده كافر منكر معاد باشد، و علت تعبير از آن به انسان اين بوده باشد كه چون از همين طايفه از انسانها نيز توقع نمى رفت چنين حرفى را بزنند، چون خداى تعالى خود او را نيز مجهز به جهازات عقلى كرده ، و او به يادش هست كه خداوند قبلا او را خلق كرده بود با اينكه هيچ بود، پس ديگر چه استبعادى مى كند از اينكه دوباره او را زنده كند، پس استبعاد او استبعاد دارد، و لذا لفظ انسان را تكرار كرد، چون جواب از اشكال و استبعاد او را چنين شروع كرد:(( اولا يذكر الانسان انا خلقناه من قبل و لم يك شيئا(( يعنى او با اينكه انسان است ، جا نداشت چيزى را كه نظيرش را ديده استبعاد كند، با اينكه هنوز خلقت نخست خود را فراموش نكرده است .
و شايد تعبيرى كه صيغه ((مضارع - آينده (( در جمله ((يقول الانسان - انسان مى گويد (( اشاره اى به اين باشد كه اين سخن و اين استبعاد از اين به بعد هم در انسان ها خواهد آمد، يعنى از اين به بعد نيز افرادى منكر معاد، و يا مردد در آن پيدا خواهند شد.
و شايد تعبيرى كه صيغه ((مضارع - آينده (( در جمله ((يقول الانسان - انسان مى گويد (( اشاره اى به اين باشد كه اين سخن و اين استبعاد از اين به بعد هم در انسان ها خواهد آمد، يعنى از اين به بعد نيز افرادى منكر معاد، و يا مردد در آن پيدا خواهند شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۱۸ </center>
أَ وَ لا يَذْكرُ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَك شيْئاً
أَ وَ لا يَذْكرُ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَك شيْئاً
استفهام در اين آيه از تعجب و استبعاد است ، و معناى آيه روشن است ، زيرا در آن استبعاد كفار را چنين جواب مى دهد كه : نظير آن اتفاق افتاده ، و ديده ايد، و بنابراين آيه شريفه در اثبات امكان معاد نظير آيه ((و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه ، قال من يحيى العظام و هى رميم ، قل يحييها الذى انشاها اول مره ... اوليس الذى خلق السموات و الارض بقادر على ان يخلق مثلهم (( مى باشد.
استفهام در اين آيه از تعجب و استبعاد است ، و معناى آيه روشن است ، زيرا در آن استبعاد كفار را چنين جواب مى دهد كه : نظير آن اتفاق افتاده ، و ديده ايد، و بنابراين آيه شريفه در اثبات امكان معاد نظير آيه ((و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه ، قال من يحيى العظام و هى رميم ، قل يحييها الذى انشاها اول مره ... اوليس الذى خلق السموات و الارض بقادر على ان يخلق مثلهم (( مى باشد.
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>
خط ۱۲۹: خط ۱۳۱:
و به همين معنا اشاره اى مى كند اين آيه ((و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ‍ ءانا لفى خلق جديد... قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم (( يعنى شما در زير خاكها گم نمى شويد، بلكه در دم جان دادن شما را از بدنهاتان مى گيرند و محفوظ نگاه مى دارند، نه گم مى شويد و نه نابود مى گرديد.
و به همين معنا اشاره اى مى كند اين آيه ((و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ‍ ءانا لفى خلق جديد... قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم (( يعنى شما در زير خاكها گم نمى شويد، بلكه در دم جان دادن شما را از بدنهاتان مى گيرند و محفوظ نگاه مى دارند، نه گم مى شويد و نه نابود مى گرديد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش