۱۶٬۹۹۸
ویرایش
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
<span id='link188'><span> | <span id='link188'><span> | ||
==چند روايت در | ==چند روايت در باره اين كه يهودیان و مسیحیان، احبار و رهبان را ارباب گرفتند == | ||
و در | و در كافى، به سند خود، از ابوبصير، از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه گفت: من از آن جناب پرسيدم: معناى آيه «اتَّخَذُوا أحبَارَهُم وَ رُهبَانَهُم أربَاباً مِن دُونِ الله» چيست؟ | ||
فرمود: به خدا | فرمود: به خدا قسم، احبار و رُهبان، يهود و نصارا را به پرستش خود نمى خواندند و به فرضى هم كه مى خواندند، يهود و نصارا هرگز قبول نمى كردند، وليكن احبار و رُهبان، تعدادى از محرمات را برايشان حلال و تعدادى از حلال ها را بر آنان حرام نمودند و آن ها هم پذيرفتند. پس يهود و نصارا، بدون اين كه خودشان متوجه باشند، احبار و رُهبان خود را پرستيدند. | ||
مؤلف : اين معنا | مؤلف: اين معنا را، برقى، در محاسن خود، و عياشى، در تفسيرش، از ابوبصير، و نيز از جابر، از امام صادق «عليه السلام»، و از حذيفه روايت كرده اند، همچنان كه الدرّ المنثور هم، از عده اى از صاحبان روايت، از حذيفه نقل كرده است. | ||
قمى، در تفسير خود، در ذيل آيه: «اتَّخَذُوا أحبَارَهُم وَ رُهبَانَهُم أربَاباً مِن دُونِ الله» مى گويد: در روايتى از ابى الجارود، از ابى جعفر «عليه السلام» آمده كه فرمود: اما اين كه فرمود: «المَسِيحَ ابنَ مَريَم»، براى اين بود كه برخى از مسيحيان او را تعظيم نموده و در دل آن قدر بزرگ مى دانستند كه خيال مى كردند او معبود و پسر خدا است. | |||
بعضى ديگر از ايشان گفته اند: او، سومى سه خدا است. طایفه اى ديگر گفته اند: او، خود خدا است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۴۰ </center> | ||
آنگاه اضافه فرمود: و اما اين كه فرموده | آنگاه اضافه فرمود: و اما اين كه فرموده: «اتَّخَذُوا أحبَارَهُم وَ رُهبَانَهُم أربَاباً» از اين رو بوده كه يهوديان و مسيحيان، گوش به حرف احبار و رُهبان خود مى دادند، و آن ها را كوركورانه اطاعت نموده و گفته هاى ايشان را مانند وحى مُنزَل دانسته و با آن معامله دين مى كردند، و آنچه اصلا به يادش نبودند، اوامر خداى تعالى و كتاب هاى آسمانى او و پيغمبران او بود، كه به كلى پشت سر انداختند. پس در حقيقت به جاى اين كه خدا را ربّ خود بدانند، احبار و رُهبان را ارباب خود گرفتند... | ||
و در تفسير | و در تفسير برهان، از مجمع البيان نقل كرده كه گفته: ثعلبى، به سند خود، از عدى بن حاتم روايت كرد كه گفت: من (وقتى براى اولين بار) حضور رسول خدا «صلى الله عليه و آله» شرفیاب شدم، صليبى به گردنم آويزان بود. حضرت فرمود: عدى! آن چيزى كه به گردنت آويخته اى، دور بينداز. | ||
==چند روايت در ذيل جمله: «ليظهره على الدين كله» و تفسير آن به ظهور حضرت مهدى(ع )== | ==چند روايت در ذيل جمله: «ليظهره على الدين كله» و تفسير آن به ظهور حضرت مهدى(ع )== |
ویرایش