گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
و شايد همين جهت باعث بوده كه در آيه مورد بحث، از ميان همه گناهان، تنها مسأله اكل مال به باطل، آن هم از ناحيه احبار و رُهبان، كه خود را مربّى امت و مصلح اجتماع قلمداد مى كنند، ذكر شود.
و شايد همين جهت باعث بوده كه در آيه مورد بحث، از ميان همه گناهان، تنها مسأله اكل مال به باطل، آن هم از ناحيه احبار و رُهبان، كه خود را مربّى امت و مصلح اجتماع قلمداد مى كنند، ذكر شود.
<span id='link185'><span>
<span id='link185'><span>
==مواردى از تعديات مالى كشيشان ==
==مواردى از انحرافات و تعدّيات مالى كشيشان ==
بعضى از خود مسيحيان مواردى چند از تعديات كشيشان را برشمرده اند از آن جمله : پيشكش هائى را كه مريدها، بخاطر ظاهر عابد، و زاهدنماى ايشان تقديم مى دارند، رباخوارى و مصادره اموال مخالفين ، رشوه خوارى در قضا و داورى ، فروختن قباله هاى مغفرت و بهشت و امثال آن.
بعضى از خود مسيحيان، مواردى چند از تعديات كشيشان را برشمرده اند. از آن جمله: پيشكش هاسى را كه مريدها، به خاطر ظاهر عابد، و زاهدنماى ايشان تقديم مى دارند. رباخوارى و مصادره اموال مخالفان، رشوه خوارى در قضا و داورى، فروختن قباله هاى مغفرت و بهشت و امثال آن.


و ظاهرا مقصودش از كلمه «و امثال» آن امثال رشوه خوارى در قضاوت است همچنانكه در داستان رشوه خوارى ايشان در تفسير آيه «يا ايها الرسول لا يحزنك الذين يسارعون فى الكفر...» در جلد پنجم اين كتاب نيز گذشت. و اگر هيچ يك از تعديات فوق را نداشته باشند، تنها فروختن قباله هاى مغفرت براى رسوائى و ملامت ايشان كافى است.
و ظاهرا مقصودش از كلمه «و امثال»، آن امثال رشوه خوارى در قضاوت است، همچنان كه در داستان رشوه خوارى ايشان در تفسير آيه: «يَا أيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحزُنُكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِى الكُفر...»، در جلد پنجم اين كتاب نيز گذشت. و اگر هيچ يك از تعديات فوق را نداشته باشند، تنها فروختن قباله هاى مغفرت براى رسوایى و ملامت ايشان كافى است.


و اما اينكه گفتند: مريدها بخاطر تظاهرى كه كشيشان در زهد و عبادت دارند به آنان علاقه و محبت پيدا مى كنند، و آنگاه پيشكشهائى تقديم مى دارند و به موقوفات و وصيت ها و خيرات و مبرات عمومى ختصاصشان مى دهند، اين گونه موارد جزو اكل مال به باطل نيست ، و همچنين مساله رباخوارى، زيرا رباخوارى اختصاص به كشيشها ندارد، بلكه قرآن كريم آن را به عموم مسيحيان نسبت مى دهد، و مى فرمايد: «و اخذهم الربا و قد نهوا عنه» و نيز مى فرمايد: «سماعون للكذب اكالون للسحت».
و اما اين كه گفتند: مريدها به خاطر تظاهرى كه كشيشان در زهد و عبادت دارند به آنان علاقه و محبت پيدا مى كنند، و آنگاه پيشكش هایى تقديم مى دارند و به موقوفات و وصيت ها و خيرات و مبرّات عمومى اختصاص شان مى دهند، اين گونه موارد جزو اكل مال به باطل نيست، و همچنين مسأله رباخوارى، زيرا رباخوارى اختصاص به كشيش ها ندارد، بلكه قرآن كريم، آن را به عموم مسيحيان نسبت مى دهد، و مى فرمايد: «وَ أخذِهِمُ الرِّبَا وَ قَد نُهُوا عَنهُ». و نيز مى فرمايد: «سَمَّاعُونَ لِلكَذِب أكَّالُونَ لِلسُّحتِ».


در آيه مورد بحث گفتگو از انحرافات عموم مسيحيت نيست ، بلكه آيه شريفه تنها آن تعدياتى را متعرض است كه مخصوص به كشيشان است .
در آيه مورد بحث، گفتگو از انحرافات عموم مسيحيت نيست، بلكه آيه شريفه، تنها آن تعدياتى را متعرض است كه مخصوص به كشيشان است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۳۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۳۲ </center>
چيزى كه هست حق مطلب اين است كه زعماى يك امت دينى مربيانشان در اينكه چگونه بايد به امر عبوديت بپردازند و خلاصه آن افراد انگشت شمارى كه مدعى اصلاح دلها و عملهاى مردمند و خود را نگهبانانى مى دانند كه هر وقت مردم از راه حق به سوى باطل منحرف شدند دوباره به راه حق سوقشان دهند، چون بنا حق اين ادعا را كردند لذا آنچه كه از اين راه به جيب زدند و جمع آورى كردند همه سحت و حرام بوده نه هيچ دينى آن را مباح و مشروع مى داند و نه هيچ عقلى.
چيزى كه هست، حق مطلب اين است كه: زعماى يك امت دينى، مربيانشان در اين كه چگونه بايد به امر عبوديت بپردازند و خلاصه آن افراد انگشت شمارى كه مدعى اصلاح دل ها و عمل هاى مردم اند و خود را نگهبانانى مى دانند كه هر وقت مردم از راه حق به سوى باطل منحرف شدند، دوباره به راه حق سوقشان دهند، چون بناحق اين ادعا را كردند، لذا آنچه كه از اين راه به جيب زدند و جمع آورى كردند، همه سُحت و حرام بوده، نه هيچ دينى آن را مباح و مشروع مى داند و نه هيچ عقلى.


و اما اينكه گفتيم جمله «و يصدون عن سبيل الله» توضيح جمله «و لا يدينون دين الحق» است ، و آن نكته اين بود كه گفتيم اين اوصاف در مقام بيان اين جهت است كه صفات و اعمال احبار و رهبانان مايه فساد جامعه انسانى است ، و سد راه حكومت عادله دينى است ، و نمى گذارد آن حكومت بغرض و هدفش كه همانا اصلاح مردم و بوجود آوردن جامعه زنده فعال و رسانيدن افراد آن به سعادت فطريشان است نائل شود.
و اما اين كه گفتيم: جملۀ «وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ الله»، توضيح جملۀ «وَ لَا يَدِينُونَ دِينَ الحَقّ» است، و آن نكته، اين بود كه گفتيم: اين اوصاف در مقام بيان اين جهت است كه صفات و اعمال احبار و رُهبانان مايه فساد جامعه انسانى است، و سدّ راه حكومت عادله دينى است، و نمى گذارد آن حكومت به غرض و هدفش كه همانا اصلاح مردم و به وجود آوردن جامعه زنده فعال و رسانيدن افراد آن به سعادت فطری شان است، نائل شود.


و به همين جهت از ميان همه مفاسدى كه متدين نبودن ايشان به دين حق داشت ، تنها آن مفسده اى را بيان كرد كه در تباهى اجتماع صالح از همه مهم تر بود، و آن ، جلوگيرى ايشان از راه خدا و بازداشتن مردم از پيروى آن بود، زيرا ايشان با تمام امكانات و قدرت خود چه علنى و چه پنهانى درباره دين حق و راه خدا كارشكنى مى كردند، و دائما در اين عمل اصرار و پا فشارى مى نمودند، و اين نه تنها در عهد رسول اسلام بود، بلكه از آن روز تاكنون كار ايشان نقشه ريزى عليه اسلام بوده و هست.
و به همين جهت، از ميان همه مفاسدى كه متدين نبودن ايشان به دين حق داشت، تنها آن مفسده اى را بيان كرد كه در تباهى اجتماع صالح از همه مهمتر بود، و آن، جلوگيرى ايشان از راه خدا و بازداشتن مردم از پيروى آن بود. زيرا ايشان با تمام امكانات و قدرت خود، چه علنى و چه پنهانى، درباره دين حق و راه خدا كارشكنى مى كردند، و دائما در اين عمل اصرار و پافشارى مى نمودند، و اين، نه تنها در عهد رسول اسلام بود، بلكه از آن روز تاكنون، كار ايشان نقشه ريزى عليه اسلام بوده و هست.


«'''وَ الَّذِينَ يَكْنزُونَ الذَّهَب وَ الْفِضةَ وَ لا يُنفِقُونهَا فى سبِيلِ اللَّهِ فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ'''»:
«'''وَ الَّذِينَ يَكْنزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنفِقُونهَا فى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ'''»:


راغب در مفردات مى گويد: كلمه «كنز» به معناى روى هم نهادن مال و نگهدارى آن است و در اصل از كنز خرما گرفته شده و زمان كنز، آن فصلى است كه در آن خرما ذخيره مى شود، و «ناقة كناز» آن شترى است كه گوشت بدنش روى هم انباشته شده ، و به عبارت ساده تر چاق باشد، و «يكنزون» در جمله «و الذين يكنزون الذهب و الفضه» به معناى انباشتن و ذخيره كردن است.
راغب، در مفردات مى گويد: كلمه «كنز»، به معناى روى هم نهادن مال و نگهدارى آن است، و در اصل از «كنز» خرما گرفته شده و زمان كنز، آن فصلى است كه در آن خرما ذخيره مى شود، و «ناقة كناز»، آن شترى است كه گوشت بدنش روى هم انباشته شده، و به عبارت ساده تر چاق باشد، و «يَكنِزُونَ» در جملۀ «وَ الَّذِينَ يَكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّة»، به معناى انباشتن و ذخيره كردن است.


پس در همه موارد استعمال اين كلمه ، يك معنا نهفته است ، و آن نگهدارى و ذخيره مال و خوددارى از اين است كه در ميان مردم جريان پيدا كند و زيادتر شود، و انتفاع از آن عمومى تر گردد، يكى از آن با دادنش ‍ منتفع شود، و ديگرى با گرفتن آن و سومى با عمل كردن روى آن . و اين عمل يعنى كنز و ذخيره كردن مال ، در سابق به صورت دفينه كردن آن صورت مى گرفته چون بانك و مخازن عمومى در كار نبوده ، ناگزير مى شدند براى آنكه سوء قصدى بدان نشود آن را در زمين دفن كنند.
پس در همه موارد استعمال اين كلمه، يك معنا نهفته است و آن، نگهدارى و ذخيره مال و خوددارى از اين است كه در ميان مردم جريان پيدا كند و زيادتر شود، و انتفاع از آن عمومى تر گردد. يكى از آن با دادنش ‍منتفع شود، و ديگرى با گرفتن آن و سومى با عمل كردن روى آن. و اين عمل، يعنى «كنز» و ذخيره كردن مال، در سابق به صورت دفينه كردن آن صورت مى گرفته، چون بانك و مخازن عمومى در كار نبوده، ناگزير مى شدند براى آن كه سوء قصدى بدان نشود، آن را در زمين دفن كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۳۳ </center>
<span id='link186'><span>
<span id='link186'><span>
==حكم حرمت كنز و احتكار طلا و نقره، مخصوص به اهل كتاب نيست==
==حكم حرمت كنز و احتكار طلا و نقره، مخصوص به اهل كتاب نيست==
اين آيه هر چند از جهت نظم لفظى با آيات قبل كه اهل كتاب را مذمت مى كرد و احبار و رهبان ايشان را در خوردن مال مردم به باطل و جلوگيرى از راه خدا توبيخ مى نمود متصل مى باشد، الا اينكه در لفظ و ظاهر آن هيچ دليلى نيست كه دلالت كند بر اينكه در خصوص اهل كتاب نازل شده باشد.
اين آيه هر چند از جهت نظم لفظى با آيات قبل كه اهل كتاب را مذمت مى كرد و احبار و رهبان ايشان را در خوردن مال مردم به باطل و جلوگيرى از راه خدا توبيخ مى نمود متصل مى باشد، الا اينكه در لفظ و ظاهر آن هيچ دليلى نيست كه دلالت كند بر اينكه در خصوص اهل كتاب نازل شده باشد.
۱۶٬۹۹۹

ویرایش