۱۸٬۱۳۸
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
<span id='link135'><span> | <span id='link135'><span> | ||
''' * اعتبار معاهدات در اسلام و لزوم احترام به آن ها: ''' | |||
و همين عهد و پيمانى كه ما در اين چند فصل در باره آن بحث مى | ۳ - اسلام هم به خاطر اين كه متعرض اصلاح زندگى اجتماعى و عمومى بشر شده، همان طورى كه به اصلاح زندگى افراد اهتمام نموده است، قوانين كليى در باره شؤون حيات اجتماعى بشر دارد. از قبيل: قانون جهاد و دفاع و مقاتله با متجاوزان و پيمان شكنان و همچنين قوانينى در باره صلح و عهد و ميثاق و غير آن دارد. | ||
و همين عهد و پيمانى كه ما در اين چند فصل در باره آن بحث مى كنيم، در شريعت اسلام معتبر شده و اسلام به تمام معنا و به طورى كه مافوق آن تصور نشود، به آن اعتبار داده، و شكستن آن را از بزرگترين گناهان شمرده است، مگر آن كه طرف مقابل، به نقض آن كرده اقدام باشد كه در اين صورت، مقابله به مثل را جايز دانسته. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۵۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۵۰ </center> | ||
قرآن | قرآن كريم، در آيات بسيارى، به وفاى به عهد و عقد امر كرده و شكستن عهد و ميثاق را شديدا مذمت نموده، و از آن جمله فرموده است: «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أوفُوا بِالعُقُود». و نيز فرموده: «وَ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ مِيثَاقِهِ» - تا آن جا كه مى فرمايد - «اُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سُوءُ الدَّار». و نيز فرموده: «وَ اَوفُوا بِالعَهدِ إنَّ العَهدَ كَانَ مَسئُولاً»، و همچنين آياتى ديگر. | ||
<span id='link136'><span> | <span id='link136'><span> | ||
و نيز در آيه | و شكستن عهد را ه مانطورى كه گفتيم، جايز ندانسته، مگر در جایى كه حق و عدالت آن را تجويز كند، و آن در جایى است كه طرف مقابل معاهد، از روى ظلم و گردنكشى، به نقض آن اقدام نموده و يا مسلمين از نقض ايشان ايمن نباشند، و كارهایى كرده باشند كه از درجه اعتبار ساقط شده باشند، كه البته در چنين صورتى، اگر مسلمان و يا مسلمانان عهدشكنى كنند، كسى به ايشان اعتراض و يا ملامت نمى كند، و در اين باره فرموده است: «وَ إمّا تَخَافَنَّ مِن قوَمٍ خِيَانَةً فَانبِذ إلَيهِم عَلَى سَوَاءٍ إنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ الخُائِنِينَ». و نقض عهد را در صورتى كه خوف خيانت طرف مقابل در كار باشد، تجويز كرده، و به اين معنا راضی نشده، مگر به اين كه مسلمين قبلا به طرف خود اعلام بدارند، و آنان را غافلگير نكنند، و مرتكب چنين خيانتى نگردند. | ||
و نيز در آيه: «بَرَائَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إلَى الَّذِينَ عَاهَدتُم مِنَ المُشرِكِينَ فَسِيحُوا فِى الأرضِ أربَعَةَ أشهُر»، نقض عهد راضی نگشته، مگر بعد از آن كه چهار ماه براى آنان مهلت قرار دهد، تا در كار خود فكر كنند و آخرين رأى خود را با آزادى هرچه تمامتر معلوم بدارند، تا يا ايمان آورند و نجات يابند، و يا كشته شوند و نابود گردند. و اين مهلت دادن، آثار حسنه اى داشت كه يكى از آن ها اين بود كه معاهدين مورد نظر آيه، ايمان آوردند و خود را بكشتن ندادند. | |||
خداوند اين فايده را به بهترين وجهى تكميل نموده و بعد از اعلام | خداوند اين فايده را به بهترين وجهى تكميل نموده و بعد از اعلام برائت، فرمود: «وَ إن أحَدٌ مِنَ المُشرِكِينَ استَجَارَكَ فَأجِرهُ حَتّى يَسمَعَ كَلَامَ اللهِ ثُمَّ أبلِغهُ مَأمَنَهُ ذَلِكَ بِأنَّهُم قَومٌ لَا يَعلَمُونَ». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۵۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۵۱ </center> | ||
و آنگاه از | و آنگاه از مشركان، آن دسته اى را كه به عهد خود وفا دارند، استثناء كرده و فرموده: «كَيفَ يَكُونُ لِلمُشرِكِينَ عَهدٌ عِندَ اللهِ وَ عِندَ رَسُولِهِ إلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُم عِندَ المَسجِدِ الحَرَامِ فَمَا استَقَامُوا لَكُم فَاستَقِيمُوا لَهُم إنَّ اللهَ يُحِبُّ المُتَّقِينَ * كَيفَ وَ إن يَظهَرُوا عَلَيكُم لَا يَرقُبُوا فِيكُم إلّا وَ لَا ذِمّة يُرضُونَكُم بِأفوَاهِهِم وَ تَأبَى قُلُوبُهُم وَ أكثَرُهُم فَاسِقُونَ»، و در ضمن، استقامت و استوارى در عهد را از تقوا كه دين جز دعوت به آن دعوت ديگرى ندارد، شمرده و فرموده: «إنَّ اللهَ يُحِبُّ المُتَّقِينَ»، و اين تعليل زنده ای است كه تا روز قيامت باقى خواهد ماند. | ||
و در سوره | و در سوره «بقره» فرموده: «فَمَن اعتَدَى عَلَيكُم فَاعتَدُوا عَلَيهِ بِمِثلِ مَا اعتَدَى عَلَيكُم». و در سوره «مائده» فرموده: «وَ لَا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ أن صَدُّوكُم عَنِ المَسجِدِ الحَرَامِ أن تَعتَدُوا وَ تَعَاوَنُوا عَلَى البِرّ وَ التَّقوَى وَ لَا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثمِ وَ العُدوَان». | ||
و اما نقض ابتدايى و بدون | و اما نقض ابتدايى و بدون اين كه دشمن معاهد قبلا نقض عهد كرده باشد، در دين حنيف اسلام جايز نيست، و به عدم جواز آن، هم در آيات مورد بحث، يعنى جملۀ «فَمَا استَقَامُوا لَكُم فَاستَقِيمُوا لَهُم»، و هم در آيه «وَ لَا تَعتَدُوا إنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ المُعتَدِينَ»، اشاره فرموده است. | ||
عمل رسول خدا | عمل رسول خدا «صلى الله عليه و آله» هم، بر همين معنا بوده. چون مى بينيم با بنى قينقاع و بنى قريظه و ساير قبائل يهود معاهده بست و عهد خود را نشكست، مگر بعد از آن كه معاهدينش نقض كردند. و در حديبيه، با مشركان قريش عهد بست، و به عهدش وفادار بود تا آنان اقدام به نقض نموده، و بنى بكر را عليه خزاعه كمك كردند، چون همان طورى كه گفتيم، خزاعه در عهد رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بودند، و بنى بكر، با مشركان قريش پيمان نظامى داشتند. | ||
و | و اين كه گفتيم اسلام، وفاى به عهد را واجب كرده و نقض آن را بدون مجوز تحريم نموده است، تا حدى است كه هر چند وفاى به عهد باعث فوت منافع مسلمين و يا موجب خسارت آنان شود، و مسلمين با اين كه مى توانند با اعمال قدرت و يا بهانه جویى و بر خلاف عهدى كه دارند، منافع خود را حفظ نموده و در آخر از معاهدين خود عذرخواهى كنند، به طورى كه مورد ملامت هم واقع نشوند، با این حال، اسلام اجازه چنين عملى را به آنان نداده است. چون مدار احكام اسلام بر حق و حقيقت است، و حق براى هيچ كس و هيچ قومى ضرر و زيان به بار نمى آورد، مگر اين كه خود آن شخص و يا آن قوم از حق منحرف شده باشند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۵۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۵۲ </center> | ||
<span id='link137'><span> | <span id='link137'><span> |
ویرایش