۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
<span id='link22'><span> | <span id='link22'><span> | ||
==سبب ضلالت و طغيان | ==سبب ضلالت و طغيان و غفلت كافران، از خداى تعالى == | ||
و در اين | و در اين آيه، علت اين كه منكران معاد، به ضلالت و غىّ خود ادامه مى دهند، بيان شده، و خصوصيات آن سبب ذكر شده، و آن، اين است كه: | ||
مَثَل اين گونه افراد، مَثَل انسانى است كه گرفتار بلاء و ضُرّى جانكاه شده، و به خاطر اين گرفتارى، خداى تعالى را مى خواند، و يكسره، اى خدا، اى خدا مى كند، و اصرار مى ورزد تا آن كه خدا، گرفتاری اش را - كه به خاطر رفع آن، خدا خدا مى كرد - برطرف سازد، و ناگهان دنبال همان نافرمانی ها كه قبلا داشت، بگيرد، و فراموش كند كه همو بود كه آن همه خدا خدا مى كرد. | |||
از | همچنان كه علت اين فراموشى، اين است كه بعد از نجات از گرفتارى، شيطان گناهان و شهوات را در نظر او جلوه مى دهد، آنچنان كه ياد آن شهوات، جاى خالى در دل او براى ياد خدا باقى نمى گذارد، و خدا را بعد از مدت ها خدا خدا كردن، از يادش مى برد. | ||
همچنين اين اسرافگران و منكران معاد، علت انكارشان اين است كه: | |||
شيطان، اعمال زشت آنان را در نظر آنان زينت داده، در نتيجه، دل هايشان به سوى آن اعمال كشيده شد، به طورى كه جایى براى ياد خدا در آن نماند، و قهرا خدا از يادشان رفت، و با اين كه خداى تعالى، با فرستادن رسولان پيشين و با معجزاتى روشن، مقام خود را به آنان يادآورى كرد و توجهشان داد به اين كه اقوام پيشين را به جرم اين كه ايمان نياوردند و به جرم اين كه ظلم كردند، هلاكشان ساخت، با این حال ايمان نياوردند، و اين سنتى است از خداى تعالى، كه مردم مجرم را، اين طور جزاء مى دهد. | |||
از اين جا روشن مى شود كه آيه بعدى، از جملۀ «وَ لَقَد أهلَكنَا القُرُونَ مِن قَبلِكُم...»، متمم بيان اين آيه است، كه مى فرمايد: «وَ إذَا مَسَّ الإنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا...». | |||
«'''وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ...'''»: | «'''وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ...'''»: | ||
معناى اين | معناى اين جمله، از بيان سابق روشن گرديد. | ||
مطلبى كه مانده، اين است كه: در اين آيه، التفاتى از غيبت به خطاب به كار رفته. قبلا انسان ها غايب فرض شده بودند و در اين جمله، مخاطب قرار گرفته اند. و گويا نكته اين التفات، تشديد در انذار است، چون انذار و تهديد به صورت مستقيم، اثر بيشترى از تهديد در پشت سر دارد. | |||
سپس التفاتى ديگر در | سپس التفاتى ديگر در جملۀ «كَذَلِكَ نَجزِى القَومَ المُجرِمِين» به كار رفته. چون روى سخن را كه تا اين جا با مجرمان بود، از مجرمان برگردانيده، متوجه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كرده و فرموده: «ما مجرمان را، اين طور سزا مى دهيم». | ||
و نكته اين | و نكته اين التفات، اين است كه: خواسته است خبر از سنت الهى در هلاكت مجرمان را به كسى بدهد كه اهل فهم آن است و او، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، كه هم اين خبر را مى فهمد و هم به صدق آن ايمان دارد. نه آن مردم مجرم، كه ايمانى به آن ندارند. چون اگر ايمان مى داشتند، به آن كفر نمى ورزيدند. | ||
اين نكته در | اين نكته در جملۀ «وَ لَقَد أهلَكنَا القُرُونَ مِن قَبلِكُم... وَ جَاءَتهُم رُسُلُهُم» در كار نبود. چون اين جمله، از يك ماجراى تاريخى خبر مى دهد كه اگر مخاطبان، آن را تصديق نمى كردند، به جایى بر نمى خورد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۰ </center> | ||
«''' | «'''ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائفَ فى الاَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ'''»: | ||
معناى اين جمله روشن است | معناى اين جمله روشن است. مطلبى كه در اين جمله بايد گفته شود، اين است كه: سنت امتحان و ابتلاء، سنتى است عمومى، كه خواه ناخواه جارى خواهد شد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۱ </center> | ||
<span id='link23'><span> | <span id='link23'><span> |
ویرایش