گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۳: خط ۶۳:
«'''أُولَئِكَ مَأوَيهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكسِبُون '''» - اين جمله، جزاى آنان را بيان می كند و مى فرمايد كه جزاى اعمالى كه كردند، آتش جاودانه است.
«'''أُولَئِكَ مَأوَيهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكسِبُون '''» - اين جمله، جزاى آنان را بيان می كند و مى فرمايد كه جزاى اعمالى كه كردند، آتش جاودانه است.


==مراد از هدايت مؤمنان به ايمانشان، و رابطه بين ايمان وعمل و آثار هر يك ==
==مراد از هدايت مؤمنان به ايمانشان، و رابطۀ بين ايمان و عمل ==
«'''إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَانهِمْ...'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَانهِمْ...'''»:


اين آيه شريفه بيانگر عاقبت اءمر مؤ منين و پاداشى است كه خداى تعالى در برابر پذيرفتن دعوت او و اطاعتش مى دهد.
اين آيه شريفه، بيانگر عاقبت امر مؤمنان و پاداشى است كه خداى تعالى در برابر پذيرفتن دعوت او و اطاعتش مى دهد. مى فرمايد: آن پاداش اين است كه خداى سبحان، چنين كسانى را به ايمانشان هدايت مى فرمايد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸ </center>
مى فرمايد: آن پاداش اينست كه خداى سبحان چنين كسانى را به ايمانشان هدايت مى فرمايد.
<span id='link13'><span>
<span id='link13'><span>


و معلوم است كه منظور از اين هدايت ، هدايت به سوى پروردگارشان است، چون كلام ، در باره عاقبت امر كسى است كه اميدوار لقاء اللّه است، همچنانكه خداى تعالى خودش فرموده: «و يهدى اليه من اناب» و مسلما ايمان اگر آدمى را هدايت مى كند، به اذن خدا به سوى خدا هدايت مى كند، و نيز اگر مؤمنين به سوى حق و يا به سوى صراط مستقيم و يا هر چيز ديگرى كه قرآن كريم مشتمل بر آن است هدايت مى كنند در حقيقت به وسائل و مدارجى هدايت مى كنند كه اين مدارج سرانجام منتهى به خداى تعالى مى شود، همچنانكه باز خداى تعالى فرموده: «و ان الى ربك المنتهى».
و معلوم است كه منظور از اين هدايت، هدايت به سوى پروردگارشان است. چون كلام، در باره عاقبت امر كسى است كه اميدوار لقاء اللّه است، همچنان كه خداى تعالى خودش فرموده: «وَ يَهدِى إلَيهِ مَن أنَابَ».  


در اين آيه سؤ الى به ذهن مى رسد و آن اين است كه چرا مؤمنين را به ايمان و اعمال صالحه توصيف كرده ، ولى هدايت به سوى خودش را تنها به ايمان نسبت داده؟
و مسلما ايمان اگر آدمى را هدايت مى كند، به اذن خدا به سوى خدا هدايت مى كند، و نيز اگر مؤمنان به سوى حق و يا به سوى صراط مستقيم و يا هر چيز ديگرى كه قرآن كريم مشتمل بر آن است، هدايت مى كنند، در حقيقت به وسائل و مدارجى هدايت مى كنند كه اين مدارج، سرانجام منتهى به خداى تعالى مى شود. همچنان كه باز خداى تعالى فرموده: «وَ أنّ إلى رَبِّكَ المُنتَهَى».


جوابش اين است كه تنها عاملى كه بنده خدا را به مقام قرب بالا ميبرد ايمان است ، و اعمال صالح در آن نقشى ندارد، تنها نقش اعمال صالح يارى ايمان و به نتيجه رساندن ايمان در بعد عمل است ، همچنانكه خداى تعالى فرموده: «يرفع اللّه الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات». و در اين گفتارش ايمان و علم را عامل بلند شدن و بالا رفتن دانسته و از تاءثير عمل صالح سكوت كرده. از اين آيه روشن تر آيه زير است كه مى فرمايد: «اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه».
در اين آيه، سؤالى به ذهن مى رسد و آن، اين است كه: چرا مؤمنان را به ايمان و اعمال صالحه توصيف كرده، ولى هدايت به سوى خودش را، تنها به ايمان نسبت داده؟


البته همه اينها در باره هدايت است كه كار ايمان است ، و اما نعمت هاى بهشتى امرى است كه اعمال صالح در آن دخالت دارد، همچنانكه اعمال زشت دخالت در انواع عذاب دارد، خداى تعالى در باره مؤمنينى كه اعمال صالح دارند مى فرمايد: «تجرى من تحتهم الانهار فى جنات النعيم» و در باره كفار مى فرمايد: «اولئك ماءويهم النار بما كانوا يكسبون».
جوابش اين است كه:
 
تنها عاملى كه بنده خدا را به مقام قرب بالا می برد، ايمان است، و اعمال صالح در آن نقشى ندارد. تنها نقش اعمال صالح، يارى ايمان و به نتيجه رساندن ايمان در بُعد عمل است، همچنان كه خداى تعالى فرموده: «يَرفَعِ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ دَرَجَات». و در اين گفتارش، ايمان و علم را عامل بلند شدن و بالا رفتن دانسته و از تأثير عمل صالح سكوت كرده.
 
از اين آيه روشن تر، آيه زير است كه مى فرمايد: «إلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ يَرفَعُهُ».
 
البته همه اين ها، در باره هدايت است، كه كار ايمان است. و اما نعمت هاى بهشتى، امرى است كه اعمال صالح در آن دخالت دارد، همچنان كه اعمال زشت، در انواع عذاب دخالت دارد. خداى تعالى، در باره مؤمنانى كه اعمال صالح دارند، مى فرمايد: «تَجرِى مِن تَحتِهِمُ الأنهَارُ فِى جَنَّاتِ النَّعِيم». و در باره كفّار مى فرمايد: «أُولَئِكَ مَأوَيهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكسِبُون».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹ </center>
خواننده محترم و پژوهشگر متدبر بايد توجه داشته باشد كه خداى تعالى در ميان همه منازل قرب، پاداش كسانى را كه به وسيله ايمان خود هدايت يافتند جنات نعيم ذكر كرده ، و در ميان همه نعمت هاى بهشتى انهارى را نام برده كه در بهشت از زير آنان جارى است ، حال بايد ديد علت اين انتخاب چيست؟  
خواننده محترم و پژوهشگر متدبر، بايد توجه داشته باشد كه خداى تعالى، در ميان همه منازل قرب، پاداش كسانى را كه به وسيله «ايمان» خود هدايت يافتند، «جنات نعيم» ذكر كرده، و در ميان همه نعمت هاى بهشتى، انهارى را نام برده كه در بهشت، از زير آنان جارى است. حال بايد ديد علت اين انتخاب چيست؟  
 
ما در تفسير آيه شريفه: «صِرَاطَ الَّذِينَ أنعَمتَ عَلَيهِم»، و در تفسير آيه شريفه: «فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أنعَمَ اللّهُ عَلَيهِم» گفتيم كه: در قرآن كريم، «نعمت» به معناى حقيقی اش، همانا ولايت الهى است، و يكى از چيزهایى كه خداى تعالى، اولياى مقربين خود را به آن اختصاص داده، نوعى از شراب بهشت است، كه با نوشاندن آن شراب به ايشان احترامشان كرده، به شأن آنان اعتناء مى نمايد. مثلا فرموده: «إنّ الأبرَارَ يَشرَبُونَ مِن كَأسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً * عَيناً يَشرَبُ بِهَا عِبَادُ اللّه يُفَجِّرُونَهَا تَفجِيراً».


ما در تفسير آيه شريفه: «صراط الذين انعمت عليهم» و در تفسير آيه شريفه: «فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم» گفتيم كه در قرآن كريم نعمت به معناى حقيقيش همانا ولايت الهى است ، و يكى از چيزهائى كه خداى تعالى اولياى مقربين خود را به آن اختصاص داده نوعى از شراب بهشت است كه با نوشاندن آن شراب به ايشان احترامشان كرده، به شاءن آنان اعتناء مى نمايد، مثلا فرموده: «ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا عينا يشرب بها عباد اللّه يفجرونها تفجيرا».  
و نيز فرموده: «إنّ الأبرَارَ لَفِى نَعِيم... يُسقَونَ مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ... عَيناً يَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبُون».  


و نيز فرموده: «ان الابرار لفى نعيم... يسقون من رحيق مختوم... عينا يشرب بها المقربون»، و اين بر خواننده گرامى است كه در اينگونه آيات دقت نموده ، بعضى را با بعضى ديگر مقايسه و تطبيق كند تا شايد بتواند به بعضى از اسرار لطيف كه خداى عزوجل در كلام خود به وديعت نهاده دست يابد.
و اين بر خواننده گرامى است كه در اين گونه آيات دقت نموده، بعضى را با بعضى ديگر مقايسه و تطبيق كند، تا شايد بتواند به بعضى از اسرار لطيف كه خداى عزوجل در كلام خود به وديعت نهاده، دست يابد.
<span id='link14'><span>
<span id='link14'><span>


۱۶٬۸۸۹

ویرایش