۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
لوط «عليه السلام»، مأيوس شد و گفت: اى كاش، نيرويى در رفع شما مى داشتم و يا ركنى شديد مى بود و به آن جا پناه مى بردم. | لوط «عليه السلام»، مأيوس شد و گفت: اى كاش، نيرويى در رفع شما مى داشتم و يا ركنى شديد مى بود و به آن جا پناه مى بردم. | ||
در اين هنگام، ملائكه گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار | در اين هنگام، ملائكه گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار تو هستيم، آرام باش، كه اين قوم به تو نخواهند رسيد. آنگاه همه آن مردم را كور كردند و مردم، افتان و خيزان متفرق شدند. | ||
فرشتگان، سپس به لوط «عليه السلام» دستور دادند كه شبانه اهل خود را برداشته و در همان شب، پشت به مردم نموده، از قريه بيرون روند و احدى از آنان، به پشت سرِ خود نگاه نكند، ولى همسر خود را بيرون نبرد كه به او آن خواهد رسيد كه به مردم شهر مى رسد. و نيز به وى خبر دادند كه به زودى، مردم شهر در صبح همين شب، هلاك مى شوند. | فرشتگان، سپس به لوط «عليه السلام» دستور دادند كه شبانه اهل خود را برداشته و در همان شب، پشت به مردم نموده، از قريه بيرون روند و احدى از آنان، به پشت سرِ خود نگاه نكند، ولى همسر خود را بيرون نبرد كه به او آن خواهد رسيد كه به مردم شهر مى رسد. و نيز به وى خبر دادند كه به زودى، مردم شهر در صبح همين شب، هلاك مى شوند. | ||
خط ۱۹۹: | خط ۱۹۹: | ||
'''* ۳ - شخصيت معنوى لوط «عليه السلام»:''' | '''* ۳ - شخصيت معنوى لوط «عليه السلام»:''' | ||
لوط | لوط «عليه السلام»، رسولى بود از ناحيه خداى تعالى، به سوى اهالى سرزمين «مؤتفكات»، كه عبارت بودند از: شهر «سدوم» و شهرهاى اطراف آن. (و به طورى كه گفته شده، چهار شهر بوده: ۱ - سدوم. ۲ - عموره. ۳ - صوغر. ۴ - صبوييم)، و خداى تعالى، آن جناب را در همه مدائح و اوصافى كه انبياى گرام خود را به وسيله آن ها توصيف كرده، شركت داده است. | ||
و از جمله توصيف ها كه براى خصوص آن جناب ذكر | و از جمله توصيف ها كه براى خصوص آن جناب ذكر كرده، اين است كه فرموده: «وَ لُوطاً آتَينَاهُ حُكماً وَ عِلماً وَ نَجَّينَاهُ مِنَ القَريَةِ الَّتِى كَانَت تَعمَلُ الخَبَائِثَ إنَّهُم كَانُوا قَومَ سُوء فَاسِقِينَ * وَ أدخَلنَاهُ فِى رَحمَتِنَا إنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۵۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۵۳۲ </center> | ||
ویرایش